..::::  ابداع بالن روده برای کاهش وزن  ::::..

ارائه فناوری جدید مبتنی بر قرار دادن زنجیره‌یی از بالن در درون روده کوچک می‌تواند به کاهش وزن افراد کمک کند. دانشمندان وسیله‌یی طراحی کرده‌اند که در روده کوچک تعبیه می‌شود و مغز را به گونه‌یی فریب می‌دهد که تصور کند بدن کالری‌های بیشتری را از حد واقعی مصرف کرده است. گفته می‌شود این ابزار موسوم به SatiSphere می‌تواند فقط پنج دقیقه و بدون نیاز به جراحی در درون بدن کار گذاشته شود. اگرچه پیش از این بالن‌ها در عمل جراحی کاهش وزن و برای تقویت حس سیری کامل مورد استفاده قرار گرفته بودند، ابداع جدید در سرکوب اشتها بسیار کارآمدتر عمل می‌کند. دلیل این امر آن است که روده کوچک مسؤول اندازه‌گیری مقدار غذای مصرف شده توسط بدن و همچنین این که چه مقدار دیگر به غذا نیاز دارد، است.
ایمپلنت سیمی شکل و قابل انعطاف جدید، که در طول خود مجهز به تعدادی بالن است، از طریق دهان و با کمک تیوب یا اندسکوپ ویژه وارد بدن شده و سپس از طریق معده در درون روده کوچک قرار داده می‌شود. این سیم پس از ورود به شکل روده کوچک (C) تغییر شکل پیدا کرده و به طور قابل توجهی قطر آن را کاهش می‌دهد. بخش اعظم غذا در روده کوچک تجزیه می‌شود، بنابراین از آن به عنوان مرکز کالری مغز یاد می‌شود زیرا در این جاست که بدن مصرف غذا و نیاز بیشتر به آن را مورد ارزیابی قرار می‌دهد.
ابزار جدید جریان غذا در سراسر این عضو را محدود می‌کند و آن را به مدت طولانی‌تری در این مکان نگه می‌دارد. این فناوری همچنین با ارسال سیگنال‌هایی به مغز مبنی بر این که کالری کافی مصرف شده، آن را فریب می‌دهد.
این وسیله نه تنها حس سیری کامل در بدن را ایجاد می‌کند، بلکه میزان انسولین آزاد شده به درون جریان خون را کاهش می‌دهد و بدین ترتیب از خطر ابتلا به دیابت نوع 2 نیز می‌کاهد. روش مزبور تهاجم حداقل را در مبارزه با چاقی مفرط و دیابت می‌طلبد و نسبت به رویکردهای جراحی کاهش وزن دارای مزایای قابل توجهی است. در مطالعات انجام شده در دانشگاه هامبورگ که شامل 60 بیمار نمونه موردی بودند، در بدن نیمی از این افراد وسیله ابداعی کاشته شد، در حالی که بقیه یک رژیم غذایی سالم و فعالیت‌های بدنی را پیش گرفتند. پس از سه ماه نتایج دریافتی نشان داد که گروهی که از ابزار جدید استفاده کرده بودند، 12 درصد کاهش وزن را تجربه کردند.

ادامه نوشته

..::::  تنظیم دلخواه ساعت بدن با عینک سبز  ::::..

محققان استرالیایی عینکی طراحی کرده‌اند که با تاباندن نور ملایم سبز در چشم کاربر، قادر به تنظیم مجدد ساعت داخلی بدن است. طراحی عینک Re-Timer‌ حاصل 25 سال تحقیقات محققان دانشگاه فلیندرز استرالیا در حوزه خواب محسوب می‌شود. نمونه اولیه این عینک در سال 2003 میلادی تولید و به تازگی به مرحله تولید تجاری رسیده است. ریتم شبانه روزی یا ساعت داخلی بدن با سفر به مناطق دارای اختلاف زمانی، کار کردن در شیفت های زمانی متفاوت یا در اثر کمبود نور در فصول پاییز و زمستان دچار اختلال می‌شود. عملکرد این عینک مانند نور خورشید است که باعث تحریک بخشی از مغز مسؤول تنظیم ساعت داخلی بدن می‌شود؛ با تابیده شدن نور سبز ملایم در چشمان کاربر، ساعت داخلی بدن تنظیم می‌شود.
عینک Re-Timer یک دستگاه پوشیدنی است که بر روی عینک‌های عادی نیز قابل استفاده است و به گفته محققان می‌تواند به ارتقاء هوشیاری کارمندان و کارگران شیفتی و تسهیل در بیدار شدن صبحگاهی کمک کند. پروفسور «لئون لک» سرپرست تیم طراحی عینک تأکید می کند: ریتم شبانه روزی یا ساعت داخلی بدن بر الگوی خوابیدن و بیدار شدن، سطح هوشیاری، متابولیسم و عملکرد انسان تأثیر می گذارد.
گیرنده های نور (فوتورسپتور) در چشم، نور خورشید را تشخیص داده و سیگنالی به مغز ارسال می کنند که باعث بیدار شدن و هوشیاری فرد می شود.
مطالعات محققان استرالیایی نشان می دهد، نور سبز بکار رفته در این عینک یکی از موثرترین طول موج ها برای تحریک یا به تأخیر انداختن عملکرد ساعت بدن محسوب می‌شود. افرادی که تمایل به افزایش سطح هوشیاری و بیدار شدن راحت در هنگام صبح دارند، باید در یک دوره سه روزه و هنگام بیدار شدن از خواب ، بمدت 50 دقیقه و افرادی نیز که تمایل به دیر بیدار شدن از خواب دارند، باید در یک دوره سه روزه بمدت 50 دقیقه پیش از خوابیدن از عینک استفاده کنند. وزن عینک 75 گرم، دارای لامپ LED‌ و باتری لیتیوم یون قابل شارژ با کابل USB‌ و دوام چهار ساعته پس از هر بار شارژ با قیمت 258 دلار به بازار عرضه شده است.

ادامه نوشته

..::::  کاهش خطر بروز زخم بستر با ملحفه ابداعی  ::::..

گروهی از محققان سوئیسی موفق به تولید یک ملحفه تخت جدید به منظور کاهش احتمال بروز زخم بستر در بیماران بستری شده‌اند. این ملحفه جدید «ماتریس نقطه‌یی» به گونه‌ای طراحی شده که تماس سطح را با پوست کاهش داده و همزمان جذب بیشتری از رطوبت مشکل‌ساز را صورت می‌دهد که در غیر این صورت مشکل را بدتر می‌کند. زخم بستر یا زخم‌های فشاری هنگامی ایجاد می‌شوند که بخشی از پوست به خصوص در نزدیکی استخوان تحت فشار وزن بدن قرار گرفته و در تامین خون به پوست اختلال ایجاد می‌کند. زخم‌های فشاری با یک ترتیب نسبتا کوتاه در زمان بالا بودن میزان فشار ایجاد می شوند اما می‌توانند همچنین در دوره‌های طولانی‌تر با فشار کمتر اما پایدارتر نیز به وجود بیایند. این زخم‌ها همچنین ممکن است در اثر اصطکاک پوست لغزیده شده بر روی تخت ایجاد شده و با وجود رطوبت ناشی از عرق وخیمتر می‌شوند. این رطوبت‌ها باعث نرمتر شدن پوست و حساستر شدن آن به بیماری می‌شود.
حرکتهای ناخودآگاه می‌تواند افراد را تا حدی در برابر این شرایط ایمن کند اما آن دسته از بیمارانی که قادر به حرکت نیستند مانند بیماران پیر و فلج بسیار آسیب‌پذیر هستند. به ادعای محققان این گروه بیماران با 50 درصد خطر بیشتر در ابتلا به زخم بستر در اقامتهای طولانی‌مدت در بیمارستانها برخوردارند. محققان آزمایشگاههای فدرال علم مواد و فناوری سوئیس، مرکز پزشکی شولر و مرکز فلج سوئیس برای مبارزه با این شرایط به همکاری پرداخته و این ملحفه را ابداع کرده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  ديابت و آنفلوآنزا چه رابطه‌اي دارند؟  ::::..

ويروس آنفلوآنزا كلك ديگري به ما زده است، زيرا شايد در شعله‌ور شدن ديابت هم دخيل باشد. خبر خوب هم آنكه اين كشف شايد به ما راهي نشان دهد كه بتوان از بروز بعضي انواع بيماري پيشگيري كرد. از دهه 1970 محققان عنوان مي‌كنند كه شايد ويروس‌ها باعث شعله‌ور شدن بيماري ديابت شوند به‌خصوص اينكه اغلب ديابت نوع يك ناگهان پس از يك بيماري عفوني بروز مي‌كند. انتروويروس‌ها و روتاويروس‌ها هر دو در اين امر متهم شمرده مي‌شوند، زيرا به اندازه كافي مي‌توانند باعث سردرگمي سيستم ايمني شوند تا به پانكراس حمله كنند، هر چند اين تصوير نيز هنوز ثابت نشده است. اخيرا محققان ايتاليايي در مورد اين رابطه كنجكاوي به خرج داده و بوقلمون‌ها را با ويروس آنفلوآنزا آلوده كردند. آنها اين كار را انجام دادند، زيرا مي‌دانستند كه پرندگان مبتلا به آنفلوآنزا اغلب پانكراس ملتهبي دارند، حتي وقتي با گونه‌هايي از ويروس آلوده شوند كه به صورت طبيعي خارج از ريه منتشر نمي‌شوند. اين تيم دريافت كه بسياري از بوقلمون‌ها مبتلا به صدمات شديد و پيشرفته پانكراس و ديابت شدند. در قدم بعدي، محققان بافت پانكراس انسان را با دو ويروس شايع آنفلوآنزا آلوده كردند. هر دو نوع ويروس‌ها به خوبي در بافت كه شامل سلول‌هاي توليدكننده انسولين هم مي‌شوند، رشد كردند.
نكته مهم آنكه حضور ويروس آنفلوآنزا در سلول‌هاي پانكراس باعث توليد مجموعه‌اي از مواد شيميايي التهابي مي‌شود كه باعث واكنش‌هاي اتوايميون شده و خود ديابت نوع يك را ايجاد مي‌كند. يك تئوري آن است كه سلول‌هاي ايمني بافت آلوده را به سلول‌هاي T تخريبي ارائه مي‌كند تا به آنها شناسايي ويروس و تخريب آنها را آموزش دهند، اما در همين روند، سلول‌هاي T، سلول‌هاي توليدكننده انسولين را هم شناخته و آنها را نيز از بين مي‌برند. در انسان، ويروس به طور طبيعي به روده و ريه محدود است. اما گاهي مي‌تواند به خون و راه ارتباطي روده كوچك و پانكراس هم برسد. زماني كه به پانكراس مي‌رسد، مكان خوب و مناسبي براي تزايد يافته است. اين تيم تحقيقاتي به دنبال علايم عفونت اخير آنفلوآنزا در افراد مبتلا به ديابت هستند كه به تازگي تشخيصي داده شده‌اند. آنها مشكوك به اين هستند كه ويروس H1N1 كه باعث بروز اپيدمي در سال 2009 شد و هنوز هم گردش است مي‌تواند علت خوبي در اين زمينه باشد، زيرا افزايش قابل‌توجهي در بروز ديابت نوع يك پس از پاندمي سال 2009 ديده شد. پزشكان ژاپني و ايتاليايي بسياري از موارد ديابت نوع يك تازه تشخيص داده شده را در افرادي گزارش كرده‌اند كه اخيرا مبتلا به آنفلوآنزا شده‌اند. موضوع مهم در اين ميان، آن است كه حتي اگر آنفلوآنزا باعث بروز تعداد كمي موارد ديابت نوع يك هم شود، مي‌توان با واكسينه‌ كردن افراد از بروز آنفلوآنزا در افرادي كه از نظر ژنتيكي مستعد ابتلا به ديابت هستند، پيشگيري كرد. ارتباط ميان ديابت و آنفلوآنزا شواهدي را در دسترس قرار مي‌دهد كه بسياري از بيماري‌هايي كه غيرعفوني در نظر گرفته مي‌شوند، در واقع در اثر عفونت ايجاد و به اين ترتيب منتشر مي‌شوند. از سوي ديگر شواهد ديگري نيز موجود است كه آنفلوآنزا مي‌تواند باعث حملات قلبي شوند، زيرا افزايش موارد حملات قلبي ساليانه پس از فصل آنفلوآنزا ديده مي‌شد، اما اكنون محققان كانادايي آثار اين ويروس را روي بيماران نشان‌ داده‌اند. آنها به تازگي گزارش كرده‌اند كه واكسينه‌ كردن بزرگسالان در برابر آنفلوآنزا صرف‌نظر از اينكه مشكلات قلبي داشته‌اند يا خير، در طول سال بعدي تعداد موارد حملات قلبي يا استروك را به نصف مي‌رساند.

ادامه نوشته

..::::  چاي سبز در جدال با سرطان‌هاي دستگاه گوارش  ::::..

نتايج مطالعه‌اي كه به تازگي منتشر شده حاكي از آن است كه زنان مصرف‌كننده چاي سبز مي‌توانند خطر پيشرفت بعضي از سرطان‌هاي دستگاه گوارش را در خود كاهش دهند، به‌خصوص سرطان‌هاي معده، مري و كولوركتوم. بدين منظور پژوهشگران چيني زناني را از مطالعه سلامت زنان شانگهاي وارد كردند كه دربرگيرنده حدود 75 هزار زن ميانسال و مسن است. در گفت‌وگوي اوليه، از زنان سوال شد كه چاي مي‌نوشند يا خير. نوع چاي و مقدار آن نيز سوال شد. محققان دريافتند كه نوشيدن منظم چاي (حداقل 3 بار در هفته براي مدت بيش از 6 ماه) با 17 درصد كاهش خطر در انواع سرطان‌هاي دستگاه گوارش همراه است. به‌خصوص افرادي كه 2 تا 3 فنجان در روز (حداقل 150 گرم چاي در ماه) چاي مي‌نوشيدند، با كاهش 21 درصدي خطر سرطان‌هاي دستگاه گوارش مواجه بود. اين ميزان كاهش بيشتر تمايل داشت كه سرطان‌هاي معده/روده و كولوركتال را مديون خود سازد. محقق ارشد اين مطالعه در توضيح بيشتر مدعي است. «كاهش خطر 27 درصدي براي همه انواع سرطان دستگاه گوارش ميان زناني ديده شد كه به مدت حداقل 20 سال، به طور منظم چاي نوشيده بودند. با مصرف طولاني‌مدت چاي، خطر سرطان كولوركتال تا 29 درصد كاهش يافت. اين نتايج نشان مي‌دهند كه به‌خصوص مواجهه تجمعي طولاني‌مدت مي‌تواند مهم باشد.

ادامه نوشته

..::::  واكسن‌آنفلوآنزا براي قلب هم خوب است  ::::..

دو مطالعه جديد كه در كنگره‌ قلب و عروق كانادا ارائه شده، حاكي از آن هستند كه واكسن آنفلوآنزا تنها در برابر عفونت محافظت ايجاد نمي‌كند، بلكه مي‌تواند به سلامت قلب هم كمك كند. اين دو مطالعه اظهار مي‌دارند افراد مبتلا به بيماري قلبي كه واكسن آنفلوآنزا دريافت كرده‌اند با خطر كمتر حملات قلبي و مغزي روبرو مي‌شوند و اپيزودهاي كمتري را از آريتمي تجربه خواهند كرد. در مطالعه اول، محققان داده‌هاي 4 كارآزمايي باليني انجام شده را در اين زمينه بررسي كردند كه واكسن آنفلوآنزا در مقابل پلاسبو مقايسه شد. نيمي از بيماران در مطالعات بيماري قلبي داشتند و نيمي ديگر سالم. در نهايت ديده شد كه گروه دريافت‌كننده واكسن با 50 درصد كاهش در بروز حوادث قلبي- عروقي در يكسال پس از تزريق واكسن مواجه شدند. در مطالعه دوم، محققان 230 بيمار را كه ICDs در بدن آنها كاشته شده بود، مورد بررسي قرار دادند. در ميان اين افراد، بيماران دريافت‌كننده واكسن آنفلوآنزا كمتر در معرض شوك قرار گرفتند. به نظر مي‌رسد علت اين امر شايد محافظت واكسن از patchهاي بي‌ثبات ديواره شريان‌ها باشد.

ادامه نوشته

..::::  زنان در برابر اخبار بد آسيب ‌پذيرترند  ::::..

پژوهش‌هاي جديد نشان‌مي‌دهد اخبار مربوط به قتل، ترور و سوانح زنان را بيش از مردان تحت تأثير قرار مي‌دهد. اخبار بد همچنين در حافظه زن‌ها بيش از مردها باقي مانده و آنها جزييات اين اخبار را به خوبي به ياد مي‌آورند. زن‌ها در مقايسه با مردها از اخبار بد رسانه‌ها بيشتر تأثير مي‌پذيرند. زنان در برابر اين اخبار به سرعت مضطرب مي شوند و يک روز بعد نيز جزييات بد آنها را بهتر به خاطر مي‌آورند.
پژوهش‌هاي محققان کانادايي نشان مي‌دهد در صورتي که پس از شنيدن اخبار منفي زنان در محيط پراضطرابي قرار گيرند بدن آنها نسبت به زماني که اخبار معمولي شنيده‌اند بيشتر هورمون استرس ترشح مي‌کند، در صورتي که در مردها اين تفاوت ديده نمي‌شود. روشن نيست که چرا زن‌ها نسبت به اخبار منفي واکنش شديدتري نشان مي‌دهند اما به موجب گزارش منتشره در مجله علمي «پلاس وان»، شايد اين وجه تمايز به نقش مادري بيولوژيک زنان مربوط باشد. پژوهشگران کانادايي بر اين گمانند که زنان به اين دليل که تمايلي غريزي به حفظ فرزندان خود دارند در برابر موقعيت‌هاي تهديدآميز شديدتر واکنش نشان مي‌دهند. افزون بر اين زن‌ها از حافظه عاطفي بهتري نسبت به مردها برخوردارند. با اين همه بايد به منظور توضيح دقيق‌تر اين پديده در اين زمينه تحقيقات بيشتري صورت گيرد.
به گزارش سپید،
ماري ـ فرانس مارين از دانشگاه مونتريال کانادا مي‌‌گويد: «اخبار بد به مراتب تأثير شديدتري در تغيير واکنش فيزيولوژيک زنان در موقعيت‌هاي استرس‌زا به جاي گذاشت. در به ياد آوردن اخبار منفي نيز در دو جنس تفاوت ديده مي‌شود. در حالي که روز بعد از آزمون زنان به خوبي محتواي خبرها را به ياد داشتند، مردان حداکثر محتواي دو خبر را به ياد مي‌آوردند.» چرا اخبار منفي به تنهايي باعث افزايش هورمون استرس نمي‌شود؟ پژوهشگران اين پرسش را با «اثر کرخت‌شدن» توضيح مي‌دهند. آنها مي‌گويند در موش‌هاي آزمايشگاهي ديده شده که وقتي موش دائما تحت تأثير يک عامل استرس‌زا قرار مي‌گيرد نسبت به آن کرخت شده و به آن عادت مي‌کند. اما اگر عامل اضطراب‌آور عوض شود موش به طور واضح واکنش شديدتري از خود نشان مي‌دهد. به همين ترتيب انسان در برابر اخبار بد ابتدا واکنشي نشان نمي‌دهد. اين واکنش زماني نمودار مي‌شود که شخص در موقعيت‌هاي اضطراب‌‌آور قرار مي‌گيرد. پژوهشگران مي‌گويند: «اخبار به خودي خود نه در مردها و نه در زن‌ها بر روي ترشح هورمون استرس تأثيري نگذاشتند». اما اين تأثير زماني مشهود مي‌شد که آزمايش‌شونده‌ها تمرين‌هاي اضطراب‌آور انجام مي‌دادند. در نمونه ‌بزاق زناني که پيش از اين اخبار منفي شنيده يا خبرهاي بد روزنامه‌ها را خوانده بودند به مراتب نسبت به زناني که در معرض خبرهاي معمولي قرار گرفته بودند کورتيزول بيشتري ديده شد. اما در مردها چنين تأثيري ديده نشد و نوع خبر هيچ تأثيري بر ميزان هورمون آنها نداشت.

ادامه نوشته

..::::  پي‌بردن به محتواي روياها  ::::..

متخصصان اعصاب در ژاپن موفق شده‌اند در جريان پژوهشي با بررسي فعاليت مغزي داوطلبان توسط دستگاه ام‌آرآي هنگام خواب، محتواي رؤياهاي آنها را مشخص کنند. تيم پژوهشي ژاپني به سرپرستي يوکياسو کاميتاني از موسسه پژوهشي علوم مغز و اعصاب (ATR) در کيوتو توانسته است ‌با کمک دستگاه عکس‌برداري مغناطيسي و همين‌طور نوار مغز، فعاليت مغزي داوطلبان را هنگام خواب زير نظر گرفته و ثبت کند. پژوهشگران داوطلبان را تنها مدت کوتاهي پس از اينکه خوابشان مي‌برد، دوباره بيدار مي‌کردند و از آنها مي‌خواستند تا رؤياهايشان را بازگو کنند، به‌ويژه زماني که پژوهشگران متوجه طرح جلب‌توجه‌کننده‌اي در موج‌هاي مغزي آنها مي‌شدند. سپس داوطلبان مي‌بايست دوباره سعي مي‌کردند بخوابند. اين روال در جلسه هايي به مدت ۳ ساعت انجام مي‌شد. همين‌طور براي 7 تا 10 بار در روزهاي متفاوت تکرار مي‌شده است. در جريان جلسه هاي 3 ساعته داوطلبان بايد حدود 10 بار در يک ساعت بيدار مي‌شدند. نتايجي که اين متخصصان اعصاب ژاپني در جريان پژوهش‌هاي خود به دست آورده‌اند اين احتمال را تقويت مي‌کند که خواب ديدن و پيام‌هاي عصبي بينايي، در کورتکس بينايي به طور مشابه پردازش مي‌شوند. حال يوکياسو کاميتاني و همکارانش قصد دارند در گام بعدي با بررسي حرکات سريع چشم هنگام خواب، اطلاعات مشابهي براي بازسازي رؤياها بدست آورند.

ادامه نوشته

..::::  تستوسترون بيشتر دروغ کمتر  ::::..

تصور کليشه‌اي از عملکرد هورمون تستوسترون آن است که مردها را «مرد» مي‌کند. اما دانشمندان براي اولين بار به اين نتيجه رسيده‌اند که اين هورمون تنها اثرات بيولوژيکي ندارد، بلکه مي‌تواند در رفتار مردها نيز تاثيرگذار باشد. به طور معمول اين تصور وجود دارد که تستوسترون تمايل جنسي مردها را قوي‌تر مي‌کند و باعث بروز رفتاري خشن و برتري‌طلب از سوي آنان مي‌شود. پژوهش تازه‌اي در دانشگاه بن آلمان اما نشان مي‌دهد که اين تنها قابليت‌ اين هورمون نيست. بر اين اساس، تستوسترون حتي در شرايط روحي مردها نيز تاثير مي‌گذارد به طوري که باعث مي‌شود آنها کمتر دروغ بگويند. دانشمندان براي انجام اين تحقيق رفتار ۹۱ مرد مختلف را مورد بررسي قرار دادند. به ۴۶ نفر از اين ۹۱ نفر هورمون تستوسترون تزريق شده و به بقيه تنها يک شبه‌دارو داده شده بود. نتايج اين تحقيق در نشريه‌ علمي آنلاين «PlosOne» منتشر شده است. در اين تحقيق هر کدام از شرکت‌کنندگان در کابين‌هاي جداگانه تاس مي‌ريختند. هر چه عدد تاس بالاتر بود، آنها پول بيشتري دريافت مي‌کردند. اين آزمايش به گونه‌اي طراحي شده بود که شرکت‌کنندگان هنگام وارد کردن عدد خود در کامپيوتر، امکان دروغ‌گفتن داشتند. در اين آزمايش شرکت‌کنندگان با تستوسترون بيشتر، کمتر دروغ مي‌گفتند. به گفته‌ پژوهشگران، دليل اين رفتار آن است که هورمون تستوسترون حس غرور را در مردان افزايش مي‌دهد. مردان با افزايش اين هورمون همچنين به نشان‌دادن تصويري خوب از خود تمايل بيشتري پيدا مي‌کنند. در اين آزمايش آشکار شد که مرداني که هورمون تستوسترون دريافت کرده بودند، حاضر نبودند تنها براي دريافت چند يورو با «تصوير» خود بازي کنند.

ادامه نوشته

..::::  کاهش وزن با تماشاي فيلم‌هاي ترسناک  ::::..

تحقيقات جديد نشان مي‌دهند تماشاي فيلم‌هاي ترسناک مي‌تواند کالري محصول يک بسته شکلات را بسوزاند و در صدر اين فهرست، فيلم «درخشش» يا Shining قرار دارد. روزنامه «گاردين» بر اساس تحقيقاتي که اخيرا توسط پژوهشگران در دانشگاه «وست مينستر» لندن انجام شده مي‌نويسد کساني که يک فيلم يک ساعت و نيمه ترسناک را تماشا کرده‌اند حدود ۱۱۳ کالري سوزانده‌اند که تقريبا معادل نيم ساعت پياده‌روي است. در اين تحقيقات مشخص شده که بعضي از فيلم‌ها از ديگران موثرتر هستند. در ميان 10 فيلمي که در اين تحقيقات مورد استفاده قرار گرفته‌اند فيلم «درخشش» ساخته استنلي کوبريک با سوزاندن ۱۸۴ کالري، فيلم «کوسه(Jaws) » با سوزاندن ۱۶۱ کالري و فيلم «طالع نحس(The Exorcist) » با سوزاندن ۱۵۸ کالري در صدر جدول قرار دارند. اين تحقيقات نشان داده فيلم‌هاي ترسناکي که تعداد صحنه‌هاي کوتاه و ناگهاني و دلهره‌آور آنها به مراتب بيشتر است در سوزاندن کالري موفق‌تر هستند. دليل آن اين است که تعدد و تکرار اين صحنه‌ها مرتب ضربان قلب را بالا مي‌برند.

ادامه نوشته

..::::  چرا زنان بیشتر از مردان عمر می‌کنند  ::::..

جهش ژنتیکی، الگوهای پیری را در مردان و نه در زنان تحت تاثیر قرار می‌دهد. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که جهش DNA میتوکندری منجر به پیر شدن سریع‌تر مردان نسبت به زنان می‌شود. این یافته می‌تواند توضیح دهد که چرا زنان به طور متوسط ، بیشتر از مردان عمر می‌کنند. محققان دانشگاه «موناش» در استرالیا، مگس‌های میوه نر و ماده که حامل میتوکندری از منشاهای مختلف بودند را مورد بررسی قرار دادند. میتوکندری بخشی از سلول است که مواد غذایی را به انرژی تبدیل می‌کند.
آنها دریافتند که تنوع ژنتیکی در میتوکندری امید به زندگی را در مردان و نه در زنان پیش‌بینی می‌کند. محققان به این نتیجه رسیدند که جهش‌های مختلف در داخل دی ان ای میتوکندری بر میزان سرعت پیر شدن مردان و همچنین طول عمر آن‌ها تاثیر می‌گذارد. دکتر «دامیان داولینگ» از دانشکده علوم زیستی «موناش» مي‌گويد: جالب است که این جهش‌های مشابه هیچ تاثیری بر الگوهای پیری در زنان ندارد. آنها تنها بر مردان، اثرگذار هستند. وی مي‌افزايد: همه حیوانات دارای میتوکندری هستند و گرایش زنان به بیشتر زنده ماندن نسبت به مردان در بسیاری از گونه‌های مختلف معمول است و بنابراین نتایج ما نشان می‌دهد که جهش میتوکندری که ما آن را کشف کردیم، به طور کلی در سراسر قلمرو حیوانات موجب پیری سریع‌تر مردان می‌شود. این محققان قصد دارند تحقیقات خود را ادامه دهند تا راه‌های خنثی کردن تاثیر منفی جهش‌های ژنتیکی بر امید به زندگی مردان را مورد بررسی قرار دهند. این پژوهش در مجله «Current Biology» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  كشف گياه حاوي آنزيم ضد پيري در هيماليا  ::::..

محققان موسسه تكنولوژي منابع زيستي هيماليا موفق به كشف گياهي در مناطق بسيار مرتفع هيماليا شده اند كه حاوي آنزيم ضد پيري است. اين گياه از خانواده Potentilla Atrosanguinea قادر به توليد آنزيم دیسموتاس سوپر اکسید (SOD) است كه براي پاك كردن راديكال هاي سوپر اكسيد در سلول هاي گياهان و جانوران مورد نياز بوده و به عنوان فاكتور ضد پيري عمل مي كند. تحقيقات موسسه تكنولوژي منابع زيستي هيماليا (IHBT) به سرپرستي دكتر «سانجاي كومار» از 15 سال پيش آغاز شده و محققان سرانجام موفق به جدا سازي ژن اين آنزيم شدند. گونه هاي اين گياه در مناطق با ارتفاع بيش از چهار هزار و 500 متر در منطقه هيماچال پرادش شناسايي شدند و محققان در حال بررسي نحوه مقاومت اين گياه در برابر سرماي شديد هوا، دماي بالا و نور شديد هستند. اين آنزيم مي تواند در صنايع پزشكي و دارويي، آرايشي و غذايي كاربرد مورد استفاده قرار بگيرد.آنزيم SOD‌ در تمامي گونه هاي گياهان، حيوانات و انسان وجود دارد، اما در گياه Potentilla Atrosanguinea يك آنزيم ضروري مرتبط با كنترل سميت اكسيژن ناشي از استرس اكسيداتيو در هر موجود زنده محسوب مي شود.

ادامه نوشته

..::::  دستيابي محققان به كليد درمان بيماري‌هاي چشمي با رمزگشايي از ژنوم چشم كرم پهن  ::::..

محققان موسسه تكنولوژي ماساچوست (MIT) با رمزگشايي از ژنوم چشم كرم پهن اميدوارند بتوانند شيوه‌هاي نويني براي درمان بيماري هاي چشم بيابند. كرم پهن پلاناريان قادر به بازسازي مجدد بخش هاي از دست رفته بدن است و بدليل همين ويژگي بسيار مورد توجه محققان قرار دارد. محققان ژنوم كامل چشم كرم پهن را رمزگشايي كرده و معتقدند كه اين جانور مي تواند نقش محوري بعنوان مدلي براي تحقيقات در حوزه چشم و بيماري هاي آن باشد.
پروفسور «پيتر ردين» به همراه «سيلويان لاپان» از محققان MIT بيش از دو هزار نمونه چشم كرم پهن پلاناريان را مورد بررسي قرار داد و 600 ژن فعال كشف كردند. مدل قبلي از روي نمونه ژنوم چشم مگس ميوه تهيه شده بود، اما ژنوم كرم پهن طيف به مراتب وسيع تري را در اختيار محققان قرار مي دهد و برخي از ژن هاي كشف شده پيش از اين در چشم مگس ميوه شناسايي نشده بودند. همچنين برخي ژن هاي مرتبط با توسعه بافت چشم و ژن هاي مرتبط با دژنراسيون ماكولاي مرتبط با سن و سندرم آشر كه باعث بيماري تخريب پيشرونده شبيكه مي شود، در تحقيقات قبلي مشخص نشده بودند.پروفسور «ردين» خاطر نشان مي كند: دستيابي به فهرست كامل ژنوم كرم پهن، جامع ترين فهرست ژنومي دخيل در بيولوژي چشم را در اختيار محققان قرار داده و مي توان از آنها براي سرعت بخشيدن به تحقيقات در خصوص عملكرد ژن ها در بروز بيماري هاي مختلف چشمي استفاده كرد.

ادامه نوشته

..::::  خواب ناکافی مانع اثربخشی واکسن می‌شود  ::::..

بر اساس نتايج یک پژوهش جدید، کمبود خواب می‌تواند اثربخشی واکسیناسیون را کاهش دهد. محققان الگوهای خواب 125 فرد بالغ را که دوره سه نوبت واکسن جهت محافظت در برابر هپاتیت ب را دریافت كردند، اندازه گیری کردند. سیستم ایمنی بدن شرکت کنندگانی که کمتر خوابیده بودند، آنتی بادی‌های کمتری در پاسخ به واکسن تولید کرده بود و آزمایش خون آن‌ها نشان داد که این آنتی بادی‌ها میزان استاندارد محفاظت از ویروس را برآورده نمی‌کنند. فقط میزان خواب و نه کیفیت آن، میزان آنتی بادی‌های تولید شده در واکنش به واکسن را تحت تاثیر قرار می‌دهد. پس از دریافت واکسن، افرادی که کمتر از شش ساعت در شب می‌خوابیدند، حدود 12 برابر بیشتر از سایرین به صورت محافظت نشده در برابر ویروس باقی ماندند.
«پراتر آریک»، نویسنده پژوهش و محقق دانشگاه کالیفرنیا مي‌گويد: بر اساس یافته‌های ما و شواهد آزمایشگاهی، پزشکان و دیگر متخصصان بهداشت و سلامت که واکسن تجویز می‌کنند، از آن جا که کمبود خواب می‌تواند اثربخشی واکسن را تحت تاثیر قرار دهد، باید در ابتدا از بیمار خود در مورد الگوهای خوابشان سوال کنند. وی در ادامه مي‌افزايد: این اولین باری است که پژوهشی در خارج از آزمایشگاه خواب تایید می‌کند که مقدار خواب افراد بر روی چگونگی پاسخ آن‌ها به واکسن تاثیر می‌گذارد. نتايج این پژوهش در مجله «sleep» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  بازسازی ستون فقرات با سلول های بینی سگ  ::::..

محققان با استفاده از سلول های بینی سگ توانستند سلول های عصبی نخاع را ترمیم کنند. محققان دانشگاه کمبریج توانستند نخاع یک سگ را که بر اثر تصادف فلج شده بود با استفاده از سلول های بینی آن ترمیم کنند. در حدود ده سال است که دانشمندان از کارکرد سلول های بینی به عنوان یک بستر مناسب برای رشد فیبرهای عصبی اطلاع دارند. اما تاکنون کسی نتوانسته بود از این سلول ها برای درمان مناسب آسیب های وارده به سلول های نخاع استفاده کند.
محققان برای انجام این کار، به صورت ماهانه سلول های بویایی چندین سگ را به همراه مایع خاصی به درون قسمت آسیب دیده نخاع تزریق کردند. پیش از هر تزریق عملکردهای عصبی سگ مصدوم مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در جریان این معاینات بهبودهای چشمگیری در آن مشاهده شد. به گفته محققان، نتایج به دست آمده هنوز قابل استفاده برای انسان نیستند و ترمیم بافت عصبی نخاع سگ مصدوم، در قالب ایجاد پیوندهای عصبی در فواصل کوتاه انجام شده است. بنابر این روش مذکور می تواند حرکات محدودی را در بیماران مبتلا به مصدومیت نخاعی ایجاد کند و هنوز امکان ترمیم کامل بافت نخاع وجود ندارد.

ادامه نوشته

..::::  مرگ و میر ناشی از سرطان تخمدان 26 درصد کاهش یافت  ::::..

محققان اعلام کردند که مرگ و میر ناشی از سرطان تخمدان در 20 سال گذشته به دلیل تشخیص زودهنگام و درمان بهتر این بیماری 26 درصد کاهش یافته است. همچنین طول زندگی زنانی که از سرطان تخمدان جان سالم به در می برند به ویژه در میان زنان 40 تا 60 سال افزایش یافته است.
سرطان تخمدان به ˈقاتل خاموشˈ معروف است زیرا تشخیص این بیماری دشوار است و اغلب فقط زمانی تشخیص داده می شود که به سایر بخش های بدن نیز گسترش یابد. سرطان تخمدان پنجمین شکل رایج سرطان در میان زنان است به طوری که سالانه در انگلیس 6500 مورد از این بیماری تشخیص داده می شود.
دانشمندان شبکه اطلاعات ملی سرطان، اطلاعات در زمینه مرگ و میر و بقای زنان مبتلا به سرطان تخمدان را از سال 1989 با جدیدترین آمار از سال 2009 مقایسه کردند. محققان متوجه شدند که میزان مرگ و میر از 9/11 درصد در 100 هزار زن به 8/8 درصد در سال 2009 کاهش یافته است . این آمارکاهش 26 درصدی را از سال 1989 نشان می دهد. همچنین تقریبا سه چهارم زنانی که از این بیماری جان سالم به در برده بودند دستکم یک سال زندگی کردند و 44 درصد پنج سال بعد هنوز زنده بودند. در سال 1989 نیمی از بیماران بیش از یک سال زنده ماندند و تنها یک سوم آنها پنج سال زندگی کردند.
در این میان بیشترین پیشرفت در طول زندگی زنانی که از سرطان تخمدان جان سالم به در برده بودند در میان زنان 40 تا 60 ساله دیده شد. این پیشرفت ها به دلیل پیشرفت در مراقبت است به طوری که بیماران معمولا ترجیح می دهند که به مراکز تخصصی زنان و زایمان که توسط جراحان بسیار با تجربه اداره می شوند، مراجعه کنند. ˈاندی نوردینˈ مشاور متخصص زنان که در انجام این مطالعه مشارکت داشته است در این مورد گفت : کاهش در میزان مرگ و میر زنان مبتلا به سرطان تخمدان، پیشرفت های انجام شده در تشخیص و درمان این بیماری را از قبیل پیشرفت در تصویربرداری، جراحی و درمان های شیمی درمانی منعکس می کند.

ادامه نوشته

..::::  روش های درمان اسکار پوست  ::::..

تزريق کورتيکوستروئيد: تزريق تريامسينولون به داخل ضايعه‌ شايع‌ترين شکل استفاده از کورتن در درمان اسکار پوست است و تأثير آن در بررسي‌هاي مختلف ۵۰ تا ۱۰۰% و ميزان عود ضايعه ۹ تا ۵۰ درصد بوده است. تزريق کورتن غالباً با عوارضي مانند آتروفي درم و هيپوپيگمانتاسيون همراه است. وقتي از کورتيکواستروييدها در ترکيب با ۵-FU و يا ليزر PDL استفاده مي‌شود، عوارض درمان کمتر است. عقيده‌ي مؤلفان آن است که تزريق تريامسينولون خط اول درمان اسکارهاي هيپرتروفيک و کلوييد است. اين در حالي است که استعمال کورتيکوستروييد توپيکال باعث بهبود اسکار نمي‌شود و درمان انتخابي نيست. مکانيسم‌هاي اثر کورتيکوستروييدها عبارتند از: کاهش التهاب، مهار تکثير فيبروبلاست‌ها و سنتز کلاژن، انقباض عروق و محدوديت در اکسيژن رساني به زخم، اثر روي TGFb۱ و TGFb۲ و کلاژن در کراتينوسيت‌ها و افزايش تخريب کلاژن.
تزريق ۵-FU:
نتايج گزارش‌هاي موردي ثابت مي‌کند که تزريق ۵-FU به داخل اسکار هيپرتروفيک و کلوييد در بهبود ضايعات سودمند است. مکانيسم احتمالي مهار رشد فيبروبلاست هاست. تزريق ۵-FU عموماً با عوارض جزئي از قبيل اريتم و پيگمانتاسيون همراه است. در صورت مصرف همزمان ۵-FU و کورتيکوستروييدها يا ليزر PDL درمان هيپرتروفيک اسکار و کلوييد با نتايج بهتري همراه است.
تزريق بلئومايسين:
علاوه بر کاربردهاي وسيع بلئومايسين به عنوان داروي ضد تومور، گزارش‌هايي وجود دارد که تزريق داخل درمي بلئومايسين در بهبود اسکار هيپرتروفيک و کلوييد مؤثر است. مکانيسم احتمالي تأثير مستقيم يا غيرمستقيم (از طريق (TGFروي کلاژن است. عوارض موردي گزارش شده شامل آتروفي و هيپوپيگمانتاسيون است. بلئومايسين داروي مناسبي براي درمان اسکار است. با وجود اين بررسي‌هاي بيشتري لازم است تا اثربخشي بلئومايسين بررسي شود.
جراحي:
اگر اسکار هيپرتروفيک يا کلوييد عارضه‌ي عمل جراحي باشد مي‌توان آن را با جراحي مجددscar revision اصلاح نمود. ميزان عود کلوييد پس از برداشتن کل ضايعه total excision زياد است ولي برداشتن بخشي از کلوييد به نحوي که حاشيه‌ي باريکي از آن را باقي بگذاريم subtotal excision با نتايج بهتري همراه است زيرا کشش زخم کمتر بوده و سنتز کلاژن کاهش مي‌يابد. اسکارهاي هيپرتروفيک کوچک را مي‌توان با تغيير مسير اسکار و استفاده از برش‌هاي فاقد کشش مانندz - پلاستي و w- پلاستي با موفقيت درمان کرد البته توصيه مي‌شود همزمان از روش‌هاي کمکي غير جراحي استفاده شود.
کرايوتراپي:
کرايوتراپي از ديرباز براي درمان اسکارهاي هيپرتروفيک و کلوييد به کار رفته است. مکانيسم اثر نيتروژن مايع تخريب بافت اسکار از طريق يخ‌زدن سلول‌ها و استاز عروقي است. اخيراً سوزن‌هاي خاصي cryoneedle ساخته شده که به داخل ضايعه فرو برده مي‌شود و با نتايج درماني بهتر و عوارض کمتري همراه است. يک جلسه کرايوتراپي با سوزن ۵۰ تا ۶۷% در کاهش حجم اسکار تأثير دارد. براي تسکين درد از مسکن خوراکي و يا بي‌حسي موضعي استفاده مي‌شود. غالباً از کرايوتراپي همراه با تزريق کورتن در داخل اسکار استفاده مي‌شود. تأثير نسبي کرايوتراپي و نداشتن عارضه‌ي جانبي آن را به عنوان خط اول درمان اسکار مطرح کرده است.
ليزر درماني: در ابتدا از ليزرهاي ساينده‌ مانند ليزر CO۲ و اربيوم Er:YAG براي درمان اسکار استفاده مي‌شد. ليزر CO۲ با ايجاد نکروز حرارتي در انقباض زخم و بازسازي کلاژن اثرگذار است. ضمناً فاکتور رشد فيبروبلاستيbFBG آزاد شده و TGFb۱ مهار مي‌شود. ليزر اربيوم Er:YAG با ايجاد شوک حرارتي ميزانTGFb را تغيير مي‌دهد. هيچ يک از اين دو ليزر در روند ترميم زخم تأثير قابل توجهي نداشتند. ليزرPDL (با طوب موج ۵۸۵نانومتر و ۵۹۵ نانومتر) به خوبي توسط بيماران تحمل شده و با نتايج باليني فوق‌العاده همراه است. PDL از مدت‌ها قبل به عنوان يک روش عالي و بي‌خطر در درمان اسکار هيپرتروفيک و کلوييد مورد استفاده قرار گرفته است. اين ليزر روي قرمزي، حجم و قوام اسکار تأثيرگذار است. از PDL مي‌توان قبل يا بعد از جراحي استفاده کرد. طول موج ۵۹۵ نانومتر بيشتر (۳۴ تا ۶۶%) از ۵۸۵ نانومتر (۰ تا ۳۳%) کارايي دارد. گاهي کلوييد پس از ليزر PDL سريعاً عود مي‌کند بنابراين لازم است همزمان کورتن و يا ۵-FU نيز در اسکار تزريق شود.
از ليزرهاي نسبتاً جديد فراکشنال نيز در درمان اسکارهاي جراحي استفاده شده است. ليزرهاي فراکشنال غير تهاجمي کارآيي بيشتري داشته و عوارض کمتري دارند. شواهدي به نفع IPL در درمان اسکار وجود ندارد.
راديوتراپي:
راديوتراپي به خاطر سرطان‌زا بودن کاربرد چنداني در درمان کلوييد و اسکار هيپرتروفيک ندارد و فقط در مواردي استفاده مي‌شود که اسکار به روش‌هاي درماني ديگر مقاوم باشد. مکانيسم اثر راديوتراپي از بين رفتن فيبروبلاست‌ها و بازگشت تعادل ميان توليد و تخريب کلاژن در بافت اسکار است. درمان کلوييد با اين روش با موفقيت زيادي همراه است. اگر جراحي و راديوتراپي تواماً انجام شود ميزان عود کمتر خواهد بود. عوارض جزئي از قبيل هيپرپيگمانتاسيون، خارش و قرمزي وجود دارد. جالب آن است که راديوتراپي موجب تسکين درد يا خارش ناشي از اسکار مي‌شود.
درمان‌هاي طبي جديد: Avotermin در واقع همان TGFb۳ نوترکيب است و در حال حاضر بررسي‌هاي باليني درباره‌ي‌ اثربخشي آن روي اسکار ادامه دارد. به نظر مي‌رسد که تزريق داخل پوست اوترمين موجب بهبود سريع و دائمي اسکار مي‌شود و عارضه‌ي قابل توجهي نيز ندارد. از اين دارو در پيشگيري و درمان اسکارهاي جراحي استفاده خواهد شد. در يک بررسي باليني اثربخشي تزريق داخل پوست اينترلوکين ۱۰ نوترکيب در درمان اسکار مورد بررسي قرار گرفته و به نظر مي‌رسد در کاهش اسکار زخم‌هاي جراحي مؤثر است. IL-۱۰ سايتوکاين ضدالتهاب است. بررسي روي اين دارو هنوز ادامه دارد. مانوز -۶- فسفات مهار کننده‌ي قوي TGFb۱ و TGFb۲ بوده و اشکال موضعي و تزريقي آن روي اسکار مورد بررسي قرار گرفته است ولي نتيجه‌ي‌ قابل قبولي نداشته است. اين دارو تا حدودي در بهبود نتيجه‌ي درم ابرژن و ليزر‌هاي صاف کننده‌ي پوست مفيد است.
انسولين به عنوان مهارکننده‌ي فيبروز و ميوفيبروبلاست شناخته شده و در بررسي‌هاي کوچک ديده شده که تزريق انسولين به لبه‌ي زخم در کاهش اسکار مؤثر است.
داروهاي بسياري در بررسي‌هاي کوچک و يا به صورت موردي خواص ضد اسکار داشته است ولي کاربرد باليني اين دارو‌ها مستلزم انجام بررسي‌هاي بزرگ و معتبر است. برخي از اين داروها عبارتند از ميتومايسين C، تاموکسيفن تاپيکال، متوترکسات سيستمي،imiquimod موضعي، رتينوييک اسيد، بوتولينوم توکسين A، مهار کننده‌هاي کلسي نورين و مهارکننده‌هاي کانال کلسيم.

ادامه نوشته

..::::  تأثير نور طبيعي در بهبود قدرت بينايي كودكان  ::::..

تحقيقات جديد نشان مي‌دهد، حضور كودكان در محيطهاي باز و بهره‌مندي از نور طبيعي مي‌تواند به توسعه قدرت بينايي و پيشگيري از ابتلا به نزديك بيني در سنين نوجواني منجر شود. در تحقيقات قبلي ارتباط ميان حضور در محيط باز و بهبود قدرت بينايي كودكان شناسايي شده بود، اما به طور دقيق مشخص نشده بود كه اين امر ناشي از فعاليت جسمي و تحرك در طبيعت است يا نور طبيعي تنها عامل دخيل در اين موضوع است. پژوهش صورت گرفته توسط محققان دانشگاه هاي بريستول و كارديف نخستين مطالعه در خصوص تأثيرات مثبت نور طبيعي بر سلامت و ارتقاء قدرت بينايي كودكان محسوب مي‌شود.
نتايج اين تحقيق حاكي از ارتباط مستقيم مدت زمان حضور در محيط باز و بهره‌مندي از نور طبيعي و بهبود قدرت بينايي بدون توجه به سابقه خانوادگي و ميزان فعاليت جسمي كودك است. محققان آزمايش چشم هفت هزار كودك در سنين هفت، ‌10، 11، 12 و 15 سالگي را مورد ارزيابي قرار داده و سپس ميزان فعاليت بدني هفتگي آنها را بررسي كردند. بر اين اساس، كودكان هشت و 9 ساله‌اي كه به طور منظم در محيط باز و نور طبيعي حضور داشتند، در 15 سالگي كمتر به نزديك بيني مبتلا شدند. دكتر «كتي ويليامز» از محققان دانشگاه بريستول خاطرنشان مي‌كند: خطرات ناشي از اشعه فرابنفش خورشيد براي كودكان جدي است، اما اين مساله نمي‌تواند باعث محروم كردن كودك از آثار مفيد نور طبيعي شود. به گفته محققان، براي مشخص شدن مدت زمان حضور در محيط باز براي پيشگيري از نزديك‌بيني به تحقيقات بيشتري نياز است.

ادامه نوشته

..::::  مبتلايان به آلرژي كمتر در معرض تومور مغزي قرار دارند  ::::..

پژوهشگران در تحقيقات اخير خود دريافتند: ميان آلرژي و خطر ابتلا به نوعي سرطان مغز رابطه مستقيم وجود دارد. اين مطالعات حاكي از آن است كه اين رابطه در زنان قوي‌تر است، اگرچه خطر ابتلا به تومور مغزي در مردان با انواع خاص آلرژي نيز كمتر است. تومورهاي مغزي موسوم به glioma داراي پتانسل لازم جهت سركوب سيستم ايمني را دارا هستند. دانشمندان در اين پژوهش توانستند نمونه‌هاي ذخيره شده خون بيماراني را كه دهه‌ها قبل از تشخيص ابتلا به تومور مزبور از آن‌ها گرفته شده بود، تحليل كنند. آن‌ها از نمونه خون‌هاي بانك جانوس سرم (Janus Serum) در نروژ استفاده كردند كه داراي نمونه‌خون‌هاي گردآوري شده از شهروندان طي سنجش‌هاي پزشكي سالانه‌ يا اهداكنندگان خون در 40 سال گذشته است.
اين محققان از نمونه‌هاي خون بين سال‌هاي 1974 و 2007 متعلق به 594 نفر مبتلا به glioma كه 347 نفر از آن‌ها به glioblastoma نيز مبتلا بودند، استفاده كردند. آن‌ها دريافتند كه زنان و مرداني كه نمونه‌هاي خونشان حاوي آنتي‌بادي‌هاي مرتبط با آلرژي بودند در مقايسه با افراد فاقد هر گونه آلرژي، در 20 سال پس از دادن خون تقريباً 50 درصد كمتر در معرض ابتلا به چنين توموري بودند.
همچنين مشخص شد كه زنان با نمونه خون داراي آنتي‌بادي‌هاي آلرژي، 50 درصد كمتر در معرض ابتلا به معمول‌ترين تومورهاي مغزي يعني glioblastoma بودند. اين اثر براي مردان گزارش نشد.
جوديت شوارتزباوم، پژوهشگر دانشگاه اوهايو بر اين باور است كه هر چه بازه زماني ابتلا به آلرژي قبل از تشخيص تومورglioma طولاني‌تر باشد، امكان سركوب آلرژي‌ها توسط اين اين تومور كمتر است و اين امر كاهش ريسك گسترش تومور را به دنبال دارد. وي مدعي است كه سطوح بالاتر آنتي‌بادي‌هاي در حال گردش در بدن افراد مبتلا به آلرژي‌ها ممكن است محرك سيستم ايمني بدن آن‌ها باشد و در واقع غياب آلرژي بزرگترين پارامتر خطر براي ابتلا به اين نوع تومور مغزي است. مطالعات قبلي بر مبناي گزارشات خود بيماران مبتلا به اين نوع سرطان مغز در خصوص آلرژي آن‌ها بودند و هيچ يك از آن‌ها به نمونه‌هاي خون متعلق به 20 سال قبل از تشخيص سرطان دسترسي نداشتند. نتايج اين پژوهش در مجله National Cancer Institute انتشار يافت.

ادامه نوشته

..::::  ساخت ميکروسيال ارزان براي تشخيص سرطان دهان  ::::..

گروهي از محققان دانشگاه «Connecticut» به رهبري «جيمز روسلينگ» با استفاده از يک حسگر ساخته شده از نانولوله‌هاي کربني فشرده که با نانوذرات طلا روکش‌دهي شده بودند، ابزار ميکروسيالي ارزان براي تشخيص سرطان دهان توليد کرده‌اند. بنابر گفته محققان اين ابزار را مي‌توان تغيير داد و از آن براي شناسايي سرطان‌هاي ديگر استفاده کرد. بررسي‌هايي که بر روي 78 بيمار مبتلا به سرطان دهان و 49 نمونه کنترل انجام شد، نشان داد که ميزان اختصاصي بودن اين روش در تشخيص سرطان دهان 98 درصد و حساسيت باليني آن 89 درصد است. با وجودي که گروه‌هاي تحقيقاتي ديگري نيز روش‌هايي براي تشخيص سرطان دهان با استفاده از نشانگرهاي زيستي خون ابداع کرده‌اند، اما تمام اين روش‌ها بر فناوري‌هاي گران و زمان‌بر مبتني هستند.
اين ابزار ميکروسيالي جديد مي‌تواند به‌ طور هم‌زمان مقادير بسيار پايين چهار پروتئين را که به‌ همراه يکديگر نشان‌دهنده وجود سرطان دهان هستند، تشخيص دهد.
در اين کار دانه‌هاي مغناطيسي که هر يک با 120 هزار مولکول پادتن پوشيده شده‌اند، براي گرفتن مقادير بسيار پايين پروتئين‌هاي نشانگر و بيرون کشيدن آنها از نمونه خون مورد استفاده قرار مي‌گيرند. سپس اين دانه‌ها به‌ درون يک ابزار ميکروسيالي تزريق شده و از روي عناصر حسگري عبور داده مي‌شوند. خروجي الکتريکي هر حسگر نشان‌دهنده سطح يک پروتئين خاص در نمونه خون است.
بنابر گفته اين محققان، کل فرايند تشخيصي حدود 50 دقيقه طول مي‌کشد. قيمت هر يک از اين تراشه‌هاي حسگري يک‌بار مصرف که از نانولوله‌هاي کربني ساخته شده‌اند، حدود 9 دلار است. در ساخت دستگاه الکترونيکي که سيگنال‌هاي حسگري را مي‌خواند، از قطعات و پمپ‌هاي الکترونيکي موجود استفاده شده است و هزينه اين دستگاه در مجموع زير 26 هزار دلار است. اين هزينه پايين امکان خريد آن را تقريباً براي تمام آزمايشگاه‌هاي زيست‌پزشکي فراهم مي‌آورد. محققان موسسه ملي تحقيقات دندان و سر، دانشگاه «Salve Regina»، بنياد نوآوري تحقيقاتي سرطان مالزي و دانشگاه مالايا در اين مطالعه مشارکت داشته‌اند. جزئيات اين تحقيق در مقاله‌اي با عنوان «Ultrasensitive detection of Cancer biomarkers in the clinic using a nanostructured microfluidic assay» در مجله «Analytical Chemistry» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  خنثي‌ كردن اثرات نيكوتين با ژن‌درماني  ::::..

محققان دانشگاه كرنل موفق به ارائه رويكرد ژن‌درماني با هدف خنثي‌سازي اثرات نيكوتين در موش‌ها شدند. اين گروه از ژن‌درماني جهت وارد كردن نوعي آنتي‌بادي به بدن استفاده كردند. اين آنتي‌بادي به ماده شيميايي نيكوتين مي‌چسبد و از رسيدن آن به مغز جلوگيري مي‌كند. در اين تحقيق آنتي‌بادي ضدنيكوتين در موش‌ها با استفاده از ويروس adeno-assocated virus بيان شد. اين ويروس يكي از حاملان مورد استفاده در ژن‌درماني است كه براي حمل ژن‌هاي جديد دربدن بيماران به كار مي‌رود. اين آنتي‌بادي در ادامه به مولوكول‌هاي نيكوتين موجود در جريان خون موش‌ها چسبيده و مانع رسيدن آن‌ها به بافت‌هاي سيستم عصبي مي‌شود. در نتيجه اين فرايند اين حيوانات در مقابل اثرات ماده شيميايي مزبور ايمن شدند و هيچ گونه تغييري در عملكرد قلب، فشار خون يا فعاليت‌ آن‌ها كه اغلب در اثر استفاده از دوز نيكوتين ديده مي‌شود، گزارش نشد.
اگرچه رويكرد طراحي شده به عنوان نوعي واكسن از آن ياد مي‌شود، اين شيوه بر مشكلات ناشي از كاربرد واكسن غلبه مي‌كند. شيوه استاندارد واكسن شامل تزريق يك مولكول نيكوتين مانند به درون بدن بيمار با هدف تحريك سيستم ايمني وي است. در ادامه بدن خود بيمار شروع به توليد نوعي آنتي‌بادي مي‌كند كه نيكوتين را تشخيص داده و آن را جدا مي‌كند. همين رويكرد واكسيناسون هنگامي كه بخشي از واكسن آنفلوآنزاي حاوي مولكول‌هاي ويروسي براي تحريك بدن به توليد آنتي‌بادي ضد آنفولانزا تزريق مي‌شود، مورد استفاده قرار مي‌گيرد. متاسفانه رويكرد واكسيناسون معمول موفقيت قابل توجهي در مقابله با نيكوتين نداشته است زيرا اين ماده بسيار كوچك‌تر از آن است كه پاسخ ايمني را تحريك كند. در شيوه جديد ژن آنتي‌بادي بر روي يك حامل ويروسي قرار دارد تا بتواند وارد سلول‌ها شده و فرايند توليد آنتي‌بادي را آغاز كند. هيچ پاسخ ايمني براي توليد آنتي‌بادي در اين روش نياز نيست و اين آنتي‌بادي اساساً توسط ژن خارجي جديد افزوده به سلول‌هاي موش ايجاد مي‌شود. جزئيات اين دستاورد علمي در مجله Science Translational Medicine انتشار يافت.

ادامه نوشته

..::::  موفقيت محققان در كاهش پيشرفت سرطان پستان با كمك يك تركيب گياهي  ::::..

محققان مؤسسه سرطان دانشگاه پيتزبورگ با استفاده از يك تركيبي گياهي به نام فنيتيل ايزوتيوسيانات يا PEITC‌ توانستند مانع از رشد تومورهاي پستاني در يك مدل موش مبتلا به سرطان پستان شوند. محققان به منظور تعيين اثربخشي PEITC‌ بر روي تومورهاي پستاني موش‌ها، آنها را تحت يك رژيم غذايي همراه با PEITC‌ به مدت 29 هفته قرار دادند و سپس ارزيابي‌هاي آسيب‌شناسي، اندازه تومور و ميزان شيوع آن همراه با تكثير سلولي و آپوپتوزيس را بررسي كردند. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان داد: تجويز فنيتيل ايزوتيوسيانات توانست تا 56.3 درصد رشد سرطان پستان در موش‌ها را كاهش دهد.
محققان با اشاره به نتايج حاصل از اين تحقيق اظهار كردند: استفاده از اين تركيبات مانند فنيتيل ايزوتيوسيانات كه عوامل رشد سرطان را كاهش مي‌دهد و يا از ابتلا به آن جلوگيري مي‌كند، قادر به شناسايي نشانگرهاي زيستي خاص است كه ممكن است در تحقيقات باليني آينده مفيد باشد. البته به گفته محققان انجام اين آزمايشات و كشف اين نشانگرها كه توسعه سرطان را به تعويق مي‌اندازد و يا از ديدن آن جلوگيري مي‌كند، بسيار گران قيمت و وقت‌گير است

ادامه نوشته

..::::  تولید ماهیچه مصنوعی جدید با نانونخ  ::::..

تیمی بین‌المللی از دانشمندان مستقر در دانشگاه تگزاس موفق به تولید نوع جدید ماهیچه مصنوعی با استفاده از نانوتیوب‌های کربن شدند. این نانوتیوب‌ها سیلندرهای ریز توخالی هستند که از همان لایه‌های گرافیت مورد استفاده در مغز مدادهای استاندارد ساخته شده‌اند. بر خلاف این واقعیت که عضلات جدید 10 هزار برابر کوچک‌تر از قطر موی انسان هستند، آن‌ها قادرند بیش از 100 هزار برابر وزن خود را از جا بلند کنند که این میزان تقریباً 85 برابر قدرت ماهیچه طبیعی با سایز معادل عنوان شده است. عضلات طراحی شده با استفاده از یک نخ تاب خورده سیلندرهای کربنی ناچیز و سپس تعبیه یک "مهمان" تغییردهنده حجم (در این حالت موم پارافین مورد استفاده در شمع‌) در درون آن‌ها، تولید شده‌اند. نخ پوشیده شده از موم سپس به صورت الکتریکی یا توسط جرقه‌یی از نور حرارت داده می‌شود. این امر موجب انبساط موم، افزایش حجم نخ و انقباض طول ماده می‌شود. این انقباض ماهیچه‌یی یا تحریک (actuation) می‌تواند در فقط 25 هزارم ثانیه رخ دهد.
با در نظر گرفتن هر دوی عمل تحریک و معکوس تحریک، محققان موسسه فناوری ماساچوست چگالی نیروی 4.2 kW/kg یعنی چهار برابر کسر نیرو بر وزن یک موتور احتراق داخلی نوعی را برای این ماهیچه ثبت کردند. درحالیکه این فناوری می‌تواند دارای کاربردهای متعددی باشد، انتظار نمی‌رود که حداقل در زمان حاضر در بدن انسان قابل استفاده باشد.
گفته می‌شود سیستم ارائه شده می‌تواند در گستره وسیعی از حوزه‌ها از جمله کاترهای مورد استفاده در جراحی‌های با حداقل عمل تهاجمی، اسباب‌بازی‌ها و ربات‌ها قابل کاربرد باشد.
این عضلات همچنین می‌توانند در مواد هوشمند خود تامین‌کننده از قبیل لباس‌های حافظتی که به تغییرات موجود در دمای محیطی واکنش نشان می‌دهند، به کار روند. افزون بر این، لوله‌های کربنی مجهز به موم قادر به تحمل درجه حرارت هزار درجه سلسیوس بالاتر از نقطه ذوب فولاد هستند که هیچ محرک کنونی قادر به عملکرد در این دما نیست. گام بعدی پیش روی دانشمندان، افزایش مقیاس عضلات تک الیافی و تبدیل آن‌ها به سیستم‌های بزرگ‌تر و پیچیده‌تر است که از هزاران ماهیچه الیافی تشکیل شده باشند. جزئیات این دستاورد علمی در مجله Science انتشار یافت.

ادامه نوشته

..::::  دانشمندان بوی جدید کشف کردند  ::::..

دانشمندان موسسه علمی وایزمان موفق به شناسایی یک بوی جدید شدند که به « حس شامه سفید» موسوم است. این بوی سفید درست مانند صدای سفید - ترکیبی از فرکانس‌های صوتی مختلف، نور سفید و طول موج‌های مختلف - مخلوطی از بسیاری از ترکیبات بودار محسوب می‌شود. در حقیقت دانشمندان دریافتند که کلید ساخت این عطر، خود ترکیبات آن نبوده، بلکه مقادیر زیاد آنهاست. به گفته محققان هر چه تعداد این عطرهای مختلف در دو ترکیب بیشتر باشد، حتی با وجود متفاوت بودن این اجزا، بوی آنها بیشتر به هم شبیه می‌شوند. تقریبا تمام بوهای جهان واقعی از ترکیبی از اجزا بدست می‌آیند. انسانها می‌توانند این ترکیبات را از یکدیگر متمایز کنند اما باید ابتدا بوها را از ترکیب جدا کنند.
ترکیب طول موجهای مختلف که طیف بصری انسان را به یک اندازه گسترش می‌دهند، نور سفید را به وجود می‌آورد. ترکیب فرکانسهای مختلف که طیف شنوایی انسان را به یک نسبت وسعت می‌دهند، صدای سفید را ایجاد می‌کنند و اکنون محققان موفق به استفاده از همین معادله در ساخت بوی سفید شده‌اند. این بوی جدید قابل توصیف نبوده و دانشمندان بهترین راه برای توصیف آنرا بوئیدن این عطر خوانده‌اند. نتایج این پژوهش در مجله مجموعه مقالات علمی آکادمی ملی علوم منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  مصونيت جراحان از اشعه ايكس با دستيار روباتيك  ::::..

دانشمندان موفق به ابداع سامانه دستيار جراح رباتيك با هدف مصون ماندن جراحان از تشعشعات ايكس حين عمل شدند. تعدادي از تكنيك‌هاي نوين جراحي از تشعشع استفاده مي‌كنند كه اين امر هم براي بيمار و هم جراح مي‌تواند بسيار خطرناك باشد. براي رفع اين خطر، شركت Corindus Vascular Robotics of Natick واقع در ماساچوست سيستمي موسوم به CorPath 200 را طراحي كرده است. اين سامانه نخستين دستيار جراح رباتيك است كه جهت باز كردن شريان‌ها به كار مي‌رود و به جراحان قلب امكان مي‌دهد از يك كابين حفاظتي سرب‌اندود واقع در همان اتاق بيمار عمل اجراي استنت قلب و فرايندهاي بالن زدن در عمل را صورت دهند. بدين ترتيب آن‌‌ها از تشعشعات مصون مي‌مانند. در آزمايشات باليني اين ابتكار تا 95 درصد از ميزان قرار گرفتن جراح در معرض اشعه ايكس كاست و همچنين نيازي به استفاده از پيشبندهاي معمول نبود.
در اين فناوري جراح از دو جوي‌استيك استفاده مي‌كند كه كاتتر و ساير ابزار را كنترل كند. همچنين وجود مجموعه‌يي از صفحه‌نمايش‌ها وي را قادر به نظارت بر عمل جراحي با هدف كنترل بي‌نهايت دقيق حركات مي‌كند. با اين حال جراح اين ربات را فقط مانند يك بازي ويديويي هدايت نمي‌كند بلكه سيستم مجهز به يك مولفه بازخورد قوي است كه موجب مي‌شود وي كاتتر را به هنگام فرو رفتن و حركت در خلال شريان‌ها "حس ‌كند".
شركت Corindus هم‌اكنون در حال بسط فناوري ارائه شده با هدف كاربرد آن در ديگر شرايط عروقي از جمله مشكلات به وجود آمده در دست و پاها، وضعيت‌هاي عصبي و كاربردهاي ساختاري قلب است.
عمل مداخله عروقي زيرپوستي (PCI) يك فرايند جراحي معمول قلب بوده كه جهت ترميم يا پيش‌گيري از آسيب رسيدن به اين عضو (به دليل شريان‌هاي مسدود شده يا آسيب‌ديده) مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين سامانه عمل را توسط يك استنت يا بالن صورت مي‌دهد كه در انتهاي كاتتر قرار داده مي‌شود و به سمت درون يك شريان اصلي حركت مي‌كند. اين شريان اغلب در پا قرار دارد و به قلب هدايت مي‌شود. فرايند PCIs در مقياس وسيع مورد استفاده قرار مي‌گيرند اما از تصويربردارهاي پرتو ايكس جهت كنترل و نظارت بر حركت كاتتر و ديگر مراحل عمل استفاده مي‌كند. در اين روش به دليل اين كه جراح در كنار بيمار است، در معرض تشعشعات فراوان قرار دارد.

ادامه نوشته

..::::  ناف انسان اقامتگاه چند باکتری است؟  ::::..

ناف انسان پناهگاه مناسبی برای زندگی بیش از دو هزار و 300 گونه باکتری مختلف محسوب می‌شود. گروهی از محققان هفت دانشگاه آمریکا در طرحی مشترک و با آنالیز 60 نمونه گرفته شده از بند ناف انسان موفق به شناسایی بیش از دو هزار و 300 گونه مختلف باکتری شدند. «راب دان» زیست شناس دانشگاه کارولینای شمالی و سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید می‌کند: ناف انسان اقامتگاه مناسبی برای گونه‌های مختلف باکتری است و تعداد باکتری های کشف شده در ناف انسان بسیار بیشتر از پیش‌بینی قبلی محققان است.
شایع‌ترین باکتری‌ها تمایل به فراوانی و تکثیر دارند، اما هیچکدام از دو هزار و 300 گونه باکتری در تمامی 60 نمونه گرفته شده از ناف انسان دیده نمی‌شوند و تنها هشت باکتری در 70 درصد از نمونه‌ها دیده شده است. همچنین محققان برای نخستین بار در پوست انسان، سه گونه آرکی باکتری (archaea) کشف کردند؛ این میکروارگانیسم اغلب در محیط هایی مانند آب های اسیدی یا آبفشان دیده می‌شوند که دو گونه آن در ناف یک مرد شناسایی شد. محققان تأکید می‌کنند: پیش‌بینی وجود گونه‌های مشخص باکتری در بدن انسان بسیار دشوار است و تنها می‌توان گونه‌های رایج‌تر را شناسایی کرد. این طرح با همکاری دانشگاه ایالتی موزه ملی علوم و دانشگاه کالیفرنیای شمالی با عنوان «جنگل میکروبی» در پوست انسان انجام و نتایج آن در مجله PLoSONE‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ابداع آزمایش 10 دقیقه‌ای برای پیش‌بینی زایمان زودرس  ::::..

محققان انگلیسی آزمایش جدیدی ابداع کرده‌اند که در 10 دقیقه می‌تواند احتمال زایمان زودرس مادران باردار را پیش‌بینی کند. در زایمان زودرس، مادر بطور معمول شش هفته زودتر زایمان کرده و نوزاد نارس برای کامل شدن مراحل رشد از جمله تکامل ریه‌ها در بیمارستان بستری می‌شود. در حال حاضر برای پیشگیری از زایمان زودرس، پزشکان از روش استروئید درمانی و تجویز استراحت مطلق استفاده می‌کنند. اما محققان بیمارستان سنت توماس لندن آزمایش جدید ابداع کرده‌اند که در مدت کمتر از 10 دقیقه، احتمال زایمان زودرس مادر باردار را پیش‌بینی می‌کند.
در آزمایش سیستم هشدار زودهنگام، سطح پروتئین فیبرونکتین جنینی (fFN) در رحم و واژن زنان دچار انقباضات چند هفته پیش از زایمان اندازه‌گیری می شود. پروتئین فیبرونکتین جنینی در هفته 22 و پایان بارداری دیده می‌شود و در صورت مشاهده این پروتئین در زمانی بین این دو تاریخ به همراه انقباضات رحمی، احتمال زایمان زودرس مادر افزایش می‌یابد. اندازه‌گیری این هورمون شانس زایمان زودرس را پیش بینی کرده و می‌تواند جایگزین آزمایش‌های نه چندان دقیق فعلی شود. پروفسور «اندرو شنان» سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید می‌کند: صحت دقت آزمایش اندازه‌گیری سطح پروتئین fFN بسیار بالا است که می‌تواند نیاز به استراحت مطلق مادر در ماه‌های پایانی و درمان‌های تکمیلی نوزاد نارس را برطرف کند.

ادامه نوشته

..::::  درمان سکته مغزی با به‌کارگیری جلبک‌های دریایی  ::::..

محققان دریافتند که استفاده از یک محصول تولید شده در جلبک‌های دریایی به بهبود سکته‌های مغزی کمک می‌کند. تایج یک تحقیق توسط محققان دانشگاه ویلمینگتون در کارولینای شمالی نشان می‌دهد که استفاده از ترکیب بروه توکسین – 2 (Brevetoxin-2) که به‌طور طبیعی در جلبک‌های دریایی تولید می‌شود توانست موجب رشد و افزایش انعطاف‌پذیری سلول‌های عصبی کشت داده شده موش‌های آزمایشگاهی شود. نتایج حاصل از این تحقیق، افزایش جوانه‌های عصبی و شکل‌گیری سیناپس جدید بین سلول‌های عصبی را در سلول‌های عصبی این موش‌های مورد مطالعه نشان می‌دهد.
محققان با اشاره به نتایج این تحقیق اظهار کردند: این یافته با تقویت پلاستیسیتی (انعطاف‌پذیری) ظرفیت مغز و افزایش یادگیری و حافظه، درمان بالقوه دارویی جدیدی را برای کمک به بهبود عملکرد مغز پس از وقوع سکته مغزی یا دیگر آسیب‌های مغزی فراهم می‌کند. به گفته محققان بروه توکسین یکی از هزاران موجودات اقیانوسی کشت داده شده در دانشگاه ویلمینگتون توسط تیم محققان این مطالعه بوده است. یافته‌های این تحقیق در نشریه آنلاین «مجموعه مقالات ملی علوم» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  کنترل علائم حیاتی با حسگری به نازکی و ابعاد یک تمبر  ::::..

مهندسان آمریکایی نسل جدید حسگر کنترل علائم حیاتی بدن را در ابعاد و ضخامت یک تمبر طراحی کرده‌اند که با وزن بسیار سبک و اندازه کوچک، براحتی به پانسمان بدن بیمار متصل می‌شود. گروهی از مهندسان برق دانشگاه ایالتی اورگان نسل جدید حسگر «سیستم بر روی تراشه» را طراحی کرده‌اند که در حجم بالا قابل تولید است. این حسگر الکترونیکی یک بار مصرف و ارزان قیمت، از عملکرد بسیار دقیقی برای کنترل علائم حیاتی بیمار برخوردار است. پروفسور «پاتریک چیانگ» از محققان دانشگاه اورگان تأکید می‌کند: فناوری‌های کنونی امکان اندازه‌گیری سیگنال‌های بدن را با استفاده از ابزار و دستگاه‌های بزرگ، سنگین و پر هزینه فراهم کرده‌اند، اما حسگر جدید یک وسیله سبک و کوچک است که با هزینه‌ای بسیار کم تولید می‌شود.
حسگر جدید در اندازه و ضخامت یک تمبر طراحی شده است که براحتی بر روی سینه یا دیگر نواحی بدن قرار می‌گیرد و می‌تواند علائم حیاتی بیمار از جمله ضربان قلب یا دمای بدن را اندازه گیری کند. «چیانگ» خاطرنشان می‌کند: با ادغام این قطعات بزرگ بر روی یک ریز تراشه، علاوه بر صرفه جویی در مصرف انرژی می‌توان دستگاه‌های اندازه گیری پزشکی قابل حمل و ارزان تولید کرد. حوزه طراحی حسگرهای نظارتی پوشیدنی بسرعت در حال توسعه است و هر روز دستگاه‌های مختلفی طراحی می‌شوند که علاوه بر کاهش هزینه ها،‌ از کارآیی و حمل آسان برخوردار بوده و بخش درمان و مراقبت های پزشکی را با تحول چشمگیر مواجه خواهند ساخت.

ادامه نوشته

..::::  زایمان زودرس، مغز کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهد  ::::..

تحقیقات جدید محققان نشان داده است که شکل‌پذیری و بلوغ عصبی در مغز کودکان نارس کاهش می‌یابد. محققان دانشگاه آدلاید با تحریک مغناطیسی مغز کودکان و نوجوانانی که به طور زودهنگام متولد شده‌اند با استفاده از یک روش غیرتهاجمی که منجر به القای پاسخ از مغز برای به دست آوردن پلاستیسیتی یا انعطاف‌پذیری مغز می‌شود، دریافتند تولد زودهنگام باعث کاهش واکنش مغز و انعطاف‌پذیری کمتری در مغز این افراد نسبت به گروه شاهد شده است.
محققان ضمن بیان اینکه رشد مغز بین هفته 20 و 37 دوران بارداری بسیار سریع است، افزودند: به دنیا آمدن حتی کمی پیش از موعد باعث تغییر قابل توجهی در ساختار مغز می‌شود و براین اساس توانایی و انعطاف‌پذیری مغز در افراد با تولد زود هنگام (در هفته سی و هفتم بارداری یا قبل از آن) کاهش می‌یابد.
نتایج حاصل از این تحقیق حاکی است، پلاستیسیتی، ظرفیت تغییر مغز در نتیجه یادگیری و حافظه است و برای بهبود از صدمه به مغز نیز در طول زندگی بسیار حیاتی است زیرا باعث سازماندهی مجدد مغز، تغییر رفتار و قدرت ارتباط نورون‌ها در واکنش به ایجاد تغییرات در محیط زیست می‌شود.
به گفته محققان، گزارش‌های قبلی نیز نشان داده‌اند که کودکان حاصل از زایمان زودرس اغلب مشکلات حرکتی، شناختی و یادگیری دارند، با این حال فیزیولوژی مکانیسم این ارتباط هنوز ناشناخته است. یافته‌های این تحقیق در نشریه علوم اعصاب منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ژن ساعت مرگ انسان کشف شد  ::::..

تیمی از دانشمندان آمریکایی موفق به شناسایی ژنی شده‌اند که بقدری بر ساعت بدن انسان تاثیر گذاشته که می‌توان از روی آن حتی زمان مرگ احتمالی فرد را تشخیص داد. محققان امیدوارند که این یافته‌ها بتواند در نهایت برای تشخیص زمان مصرف موثرتر دارو در بیماران سکته قلبی و مغزی و یا نظارت دقیق‌تر بر بیماران بیمارستانی مورد استفاده قرار گیرد. این محققان بصورت اتفاقی زمانی که در حال بررسی پیشرفت بیماری آلزایمر و پارکینسون بودند، موفق به شناسایی این گونه ژنی شدند.
آنها به بررسی الگوهای خواب 1200 داوطلب سالم 65 ساله پرداختند که بطور سالانه از لحاظ عصبی و روانی خود را ارزیابی می‌کنند. محققان موفق به شناسایی یک مولکول در نزدیکی ژنی موسوم به «دوره 1» شدند که به عنوان پایه از آدنین(A) یا گوانین(G) برخوردار بود. گونه A با ضریب شش به چهار رایجتر بوده، از این رو از آنجایی انسانها از دو گروه کروموزوم برخوردارند یک انسان ممکن است با 36 درصد شانس برخورداری از دو A، 16 درصد از دو G و 48 درصد از A و G بطور همزمان مواجه باشد. این پژوهش که در سالنامه Neurology منتشر شده، نشان داده است که افراد برخوردار از ژنوتیپ AA بطور طبیعی یک ساعت زودتر از دارندگان ژنوتیپ GG بیدار شده، در حالیکه افراد دارای AG دقیقا در یک زمان میانه از خواب بیدار می‌شوند. آنها همچنین نشان دادند که افراد دارای ژنوتیپ AA یا AG بطور میانگین دقیقا پیش از ساعت 11 ظهر فوت کرده، در حالیکه دارندگان ژنوتیپ GG بیشتر پیش از ساعت 18 درگذشته‌اند.

ادامه نوشته

..::::  افسردگی در افزایش میزان مرگ و میر افراد مبتلا به ورم مفاصل موثر است  ::::..

افسردگی عامل خطرسازی برای افزایش خطر میزان مرگ و میر در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید به ویژه در مردان است. محققان دانشگاه کالیفرنیا و واشینگتن، با بررسی نشانه‌های افسردگی و تأثیر آن روی 350 فرد مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید با میانگین سنی 60 سال که در شمال کالیفرنیا زندگی می‌کردند، نشان دادند بروز افسردگی با افزایش خطر میزان مرگ و میر در گروه مورد مطالعه همراه بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی است خطر وقوع مرگ و میر برای مردان افسرده مبتلا به این بیماری دو برابر زنان افسرده مبتلا بوده است.
یافته‌های این مطالعه نشان می‌دهد افسردگی و علائم افسردگی عامل خطر قابل توجهی برای بروز مرگ و میر در افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید است با وجود اینکه بروز افسردگی لزوماً بخشی از روند این بیماری نیست. به گفته محققان، آرتریت روماتوئید یا ورم مفاصل یک بیماری مزمن خود ایمن است که درد و کاهش عملکرد مفاصل از نشانه‌های وقوع آن هستند.

ادامه نوشته

..::::  زندگی در مناطق آلوده انسان را 3 سال زودتر پیر می‌کند  ::::..

زندگی در مناطقی سرشار از هوای آلوده باعث افت عملکردهای شناختی به ویژه در افراد مسن می‌شود. نتایج یک تحقیق در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نشان داد قرار گرفتن در معرض هوای ناسالم نه تنها می‌تواند باعث بروز مشکلات قلبی عروقی، تنفسی و حتی مرگ زودرس در جمعیت مسن شود بلکه شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد تماس با هوای آلوده دارای اثرات مخربی بر سلامت مغز و عملکردهای شناختی است.
براساس این گزارش، محققان با بررسی اطلاعات فردی 14 هزار و 793 فرد 50 ساله و مسن‌تر براساس داده‌های سطح متوسط ذرات معلق هوا در سال 2004 و ارزیابی میزان عملکرد شناختی این افراد با آزمون‌های موجود نشان دادند ذرات معلق هوا به قدری کوچکند که در صورت استنشاق به راحتی وارد ریه‌ها و مغز شده و از عوامل خطر مهم زیست محیطی برای لطمه به عملکردهای مغزی محسوب می‌شوند.
نتایج حاصل از این پژوهش حاکیست مواجهه با ذرات معلق هوا در محدوده 4.1 تا 0.7 میکروگرم در هر متر مکعب و هر 10 میکروگرم افزایش با افت 0.36 نمره در کاهش عملکردهای شناختی همراه بوده است که این اثر معادل به وجود آمدن تقریباً 3 سال پیری در میان افراد مورد مطالعه بوده است. به گفته محققان افزایش هر یک سال سن با افت 0.13 نمره در کاهش میزان عملکردهای شناختی و افت مغزی همراه است.

ادامه نوشته

..::::  منطقه معنی‌شناسی مغز شناسایی شد  ::::..

محققان دانشگاه ماستریخت هلند برای اولین بار موفق به تطبیق الگوهای فعالیت مغزی با معنی حروف خاص شده‌اند. ین دستاورد یک گام رو به جلو در تلاشهای دانشمندان برای خوانش تفکر افراد از روی فعالیت مغزی آنها بوده و می‌تواند به پزشکان در شناسایی هشیاری افراد مبتلا به آسیب مغزی کمک کند. در حال حاضر دستگاههایی وجود دارند که می‌توانند مغز انسان را برای تشخیص حروفی که در لحظه می‌شنود استراق سمع کند اما این دستاورد جدید ورای بازنمایی مغز از کلمات بوده و قصد دارد فعالیت معانی پایه آنها را شناسایی کند.
طبق فرضیه این محققان، جایی در مغز، بازنمودهای نوشتاری و گفتاری از لغت قرار دارد و معنی آنها پردازش می‌شود. آنها برای شکار این منطقه از یک اسکنر تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی(اف‌ام‌آرآی) برای بررسی فعالیت مغزی چهار داوطلب دو زبانه در زمان گوش سپردن به نام چهار حیوان گاو نر، اسب، کوسه و اردک به زبان انگلیسی استفاده کردند. محققان در این پژوهش الگوهای فعالیت مغزی را در قشر تمپورال قدامی چپ که در برخی از وظایف معنایی دخیل بوده، مورد نظارت قرار داده و از یک الگوریتم برای شناسایی کلمه شنیده شده توسط این داوطلبان بر اساس الگوی فعالیت مغزی استفاده کردند.
آنها در نهایت تعجب دریافتند که لغت‌ها با معانی مشابه در زبان‌های مختلف باعث فعالیت یک بخش از نورونهای خاص در مغز می‌شوند.
محققان پیش‌بینی کرده‌اند که با ارتقای بیشتر فناوری تصویربرداری مغز می‌توان تعداد واژگان بیشتری را تنها از روی فعالیت مغزی شناسایی کرد. این در حالیست که این الگوهای مغزی در هر فرد منحصربفرد بوده و مانند چهره افراد که از اجزای مشابه برخوردارند، جزئیات است که باعث تفاوت آنها می‌شود. برای خوانش مغز یک انسان، دستگاه ابتدا باید بازنمایی خاص هر فرد را از هر واژه آموزش ببیند.

ادامه نوشته

..::::  آزمایش موفقیت‌آمیز بازتوانی حرکتی با سلول‌های بنیادی درمانی بر روی سگ‌های فلج  ::::

محققان دانشگاه کمبریج موفق به درمان سگ‌های دچار آسیب نخاعی با روش سلول بنیادی درمانی شدند. یوانات دچار آسیب نخاعی قادر به استفاده از پاهای عقب خود نیستند. محققان دانشگاه کمبریج در این طرح که نخستین نمونه آزمایش بر روی حیوانات غیر آزمایشگاهی دچار آسیب واقعی نخاعی محسوب می‌شود، با تزریق سلول‌های بنیادی گرفته شده از مخاط بینی، توان حرکتی پاهای عقب سگ های تحت آزمایش را بازگرداندند. در این آزمایش 34 سگ حضور داشتند که محققان پیوند سلولی را بر روی 23 سگ انجام دادند.
سلول‌های بویایی از مخاط بینی سگ برداشته و در محیط آزمایشگاهی بمدت چند هفته کشت داده شدند؛ سپس این سلول ها به ناحیه دچار آسیب نخاعی حیوان پیوند زده شدند. نتایج بدست آمده نشان می‌دهد، تعداد زیادی از سگ های دریافت کننده پیوند سلولی توان حرکتی خود را بر روی تردمیل و با کمک هارنس (بند محافظ) بدست آوردند.
پروفسور «رابین فرانکلین» سرپرست تیم تحقیقاتی از موسسه سلول های بنیادی کمبریج تأکید می کند: پیوند این نوع سلول ها به بخش آسیب دیده نخاعی منجر به بازیابی توان حرکتی حیوانات شده است.
«فرانکلین» خاطر نشان می‌کند: امیدواریم که این روش بتواند به بازیابی بخشی از توان حرکتی بیماران دچار آسیب نخاعی نیز کمک کند، اما انجام این روش بر روی انسان به آزمایشات بسیار بیشتری نیاز دارد. نتایج این آزمایش در مجله عصب شناسی Brain‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  انقلاب نانوفناوری در توقف بیماری ام‌اس در موش‌ها  ::::..

در یک دستاورد بزرگ برای فناوری نانو و بیماری ام‌اس، محققان دانشگاه نورث‌وسترن موفق به ساخت یک نانوذره تجزیه‌پذیر شده‌اند که یک خودروی عالی برای انتقال مخفیانه پادتن برای تحریک سیستم ایمنی و توقف حملات آن به میلین و یک مدل ام‌اس عودکننده فروکش کننده در موش‌ها بوده است. ین نانوفناوری جدید همچنین در طیف گسترده‌ای از بیماری‌های مرتبط با ایمنی از جمله دیابت نوع یک، حساسیتهای غذایی و هوایی مانند آسم قابل اجرا است.
در بیماری ام‌اس، سیستم ایمنی بدن به غشای میلین که سلول‌های عصبی مغز، نخاع و عصب بینایی را مورد پوشش قرار می‌دهد، حمله کرده و هنگامی که این پوشش تخریب می‌شود، علائم الکتریکی به طور کارآمد منتقل نشده و منجر به علائمی از بی‌حسی ملایم عضلات گرفته تا فلج یا کوری می‌شود. حدود 80 درصد از بیماران ام‌اس با نوع عود‌کننده فروکش کننده تشخیص داده شده‌اند.
این نانوفناوری جدید کل سیستم ایمنی بدن را مانند درمان‌های کنونی ام‌اس سرکوب نمی‌کند بلکه در عوض هنگامی که این نانوذرات به پادتن‌های میلین متصل شده و درون بدن موشها تزریق شدند، سیستم ایمنی به حالت عادی اولیه بازمی گردد.
در بیماری‌هایی مانند ام‌اس، سیستم ایمنی بدن میلین را به عنوان یک مهاجم خارجی شناخته و به آن حمله می‌کند. این نانوذره که از پلیمر PLG ساخته و توسط سازمان غذا و داروی آمریکا تائید شده، توسط لونی شی، استاد مهندسی و شیمی دانشکده مهندسی و علوم پایه مک‌کومیک دانشگاه نورث‌وسترن تولید شده است. این شیوه مشابه یکی از شیوه‌های مورد استفاده در کارآزمایی‌های انسانی اولیه و ثانویه کنونی است که در آن از سلولهای سفید خون خود بیمار برای انتقال پادتن استفاده می‌شود. این راه بسیار هزینه‌بر و پرزحمت است. شیوه جدید این دانشمندان نشان داده که این نانوذرات می‌توانند با تاثیر مشابه سلولهای سفید خون به عنوان خودروهای ناقل پادتن عمل کنند. این نانوذرات از پلیمر PLG ساخته شده‌اند که شامل اسید لاکتیک و اسید گلیکولیک هستند و هر دو متابولیت‌های طبیعی در بدن انسان به شمار می روند. جزئیات این پژوهش در مجله Nature Biotechnology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف ویتامین D خطر تولد کودکان مبتلا به ام اس را کاهش می‌دهد  ::::..

مصرف مکمل‌های ویتامین D در دوران بارداری می‌تواند خطر وقوع مالتیپل اسکلروزیس (ام اس) را در کودکانی که مادرانشان در مناطق سردسیر با تابش نور خورشید اندک زندگی می‌کنند، کاهش دهد. محققان دانشگاه کویین ماری انگلستان به سرپرستی دکتر "اِسریرام راماپوگالان" طی پژوهشی که در نوع خود وسیع‌ترین تحقیق به شمار می‌رود، دریافتند که کودکان متولد فصل بهار (ماه‌های آوریل و می)، پنج الی 10 درصد خطر بالاتری برای ابتلا به ام اس دارند و این در حالی است که کودکان متولد پاییز ( ماه‌های نوامبر و اکتبر) پنج الی 10 درصد در خطر کمتری برای ابتلا به این بیماری قرار دارند.
بر اساس این گزارش، حدود 90 درصد از زنان و به ویژه زنان باردار در ماه‌های زمستانی دچار کمبود ویتامین D هستند. به گفته سرپرست این پژوهش مصرف 1000 IU(واحد بین المللی) از ویتامین D خطر کمبود این ویتامین را از زنان باردار دور می‌کند و متقابلا نیز می‌تواند باعث کاهش وقوع "ام اس" شود. ویتامین D در دوران بارداری بر وضعیت ایمنی جنین تاثیر می‌گذارد و در نتیجه رخداد "ام اس" را دوران آتی زندگی نوزادان کنترل می‌کند. این پژوهش در مجله " Neurology, Neurosurgery and Psychiatry" منتشر شده است

ادامه نوشته

..::::  پژوهشگران کمبود ویتامین D‌ را عامل بروز دیابت نوع یک دانستند  ::::..

پژوهشگران دریافتند که با بهینه‌سازی مصرف ویتامین D‌ از وقوع دیابت نوع یک پیشگیری می‌شود.  تحقیقات محققان دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا روی سطوح خونی 2000 نفر یتامین D3‌، نشان داد که مصرف ویتامین D نقش پیشگیرانه‌ای در ابتلا به دیابت نوع یک دارد. محققان با بررسی نمونه‌های خونی افراد مورد مطالعه شامل مقایسه غلظت فرم قالب گردش سرم ویتامین دی (25 – هیدروکسی ویتامین D) افزودند: میزان 50 نانوگرم بر میلی لیتر از سطوح 25- هیدروکسی ویتامین D‌ سطوح بهینه‌ای از سرم ویتامین D‌ بوده و می‌تواند از وقوع نیمی از موارد دیابت نوع یک جلوگیری کند و هیچ خطر شناخته شده‌ای در ارتباط با این دوز وجود ندارد. نتایج دیگر این مطالعه ضمن بیان اینکه IU‌4000 ویتامین D3‌ در هر روز برای رسیدن به سطح مؤثر آن پیشنهاد می‌شود، می‌افزاید: اندازه‌گیری سطوح سرمی 25 – هیدروکسی ویتامین D‌ قبل از مصرف ویتامین D3‌ نیز مورد لزوم است. به گفته محققان در حال حاضر این اثرات سودمند فقط درخصوص ویتامین D3‌ بوده است و از مصرف خودسرانه اشکال مختلف ویتامین D‌ و مگادوزهای آن باید اجتناب شود.

ادامه نوشته

..::::  کمبود ویتامین C بر مغز جنین تاثیر منفی دارد  ::::..

نتایج مطالعه محققان دانشگاه کوپنهاگ دانمارک نشان می‌دهد کمبود ویتامین C در دوران بارداری می‌تواند پیامدهای جدی را بر مغز جنین بر جای بگذارد. به گفته پروفسور "جنز لیکسفلد"، حتی میزان کمبود غیر قابل توجه ویتامین C در مادران باردار، 10 الی 15 درصد بر "هیپوکامپ" جنین (مرکز مهم پردازش حافظه) تاثیر گذاشته و از رشد بهینه مغز جلوگیری می‌کند. نتایج به دست آمده با تحقیقی بر گروهی از خوک‌های باردار کشور گینه آفریقا و توله‌هایشان به دست آمده است. علت انتخاب این دسته از خوک‌ها برای مطالعه این است که این خوک‌ها مانند همه انسان‌ها قادر به تولید ویتامین C در بدن خود نیستند. علاوه بر این، یافته‌های تحقیق انجام شده حاکی از آن است آسیب مغزی که در اثر کمبود ویتامین C در جنین ایجاد می‌شود، حتی با مصرف ویتامین C پس از تولد قابل جبران نخواهد بود.
دکتر "لیکسفلد" در ادامه می‌گوید: "افرادی با درآمد پایین که از نظر سبد غذایی فقیر هستند و همچنین افرادی سیگاری از کمبود ویتامین C رنج می‌برند. کودکانی که در این خانواده‌ها به دنیا می‌آیند، در خطر پرورش حافظه ضعیف قرار دارند. این کودکان ممکن است دچار مشکلات یادگیری و آموزشی باشند." پژوهشگران این مطالعه تاکید کرده‌اند که اگر زنان باردار رژیم غذایی متنوع داشته باشند و از کشیدن سیگار خودداری کرده و برای مثال روزانه قرص‌های مولتی ویتامین مصرف کنند، هیچ دلیلی برای نگرانی کمبود ویتامین C در بدنشان وجود نخواهد داشت. این پژوهش در مجله "PLOS ONE" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  نسل جدید لنزهای چشم، طبیعی‌تر شدند  ::::..

محققان آمریکایی نسل جدیدی از لنز مصنوعی را طراحی کرده‌اند که شباهت زیادی به لنز طبیعی چشم داشته و می‌تواند در آینده جایگزین لنز طبیعی صدمه دیده شود. فناوری طراحی لنز جدید GRIN یا «اپتیک شاخص شیب انکسار» نام دارد؛ این لنز از هزاران لایه پلیمری در مقیاس نانو ساخته شده که قادر به منحرف کردن یا شکست نور با درجات مختلف در زمان عبور از درون لنز است. «مایکل پونتینگ» از محققان پلیمر و سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید می کند: چشم انسان یک لنز GRIN است؛ نور از لنز جلوی چشم عبور کرده و به عقب چشم می‌رسد و در درجات مختلف شکسته می‌شود که در این حالت مسیر نور بدون تکیه بر اپتیک پیچیده براحتی کنترل می شود.
محققان در ساخت لنز مصنوعی جدید از همین روش تقلید کرده اند؛ الگوبرداری از لنزهای طبیعی چشم انسان نخستین گام برای نشان دادن قابلیت‌ها، زیست سازگاری و سیستم‌های مواد دگردیس پذیر مورد نیاز برای ارتقاء فناوری فعلی ساخت ایمپلنت‌های نوری محسوب می‌شود. فناوری لنز مصنوعی GRIN می‌تواند در آینده کارآیی طبیعی‌تری نسبت به لنزهای قابل کاشت برای جایگزین شدن با لنزهای طبیعی چشم انسان ببخشد. این لنز همچنین علاوه بر کارآیی در حوزه فناوری هوایی، در دستگاه‌های تصویربرداری پزشکی کوچک شده یا لنزهای قابل کاشت نیز استفاده خواهد شد. این طرح با همکاری محققان دانشگاه کیس وسترن رزرو، موسسه فناوری «روز- هالمان»، لابراتوار نیروی دریایی آمریکا و تیم تحقیقاتی PolymerPlus انجام شده و نتایج آن در مجله Optical Express‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  کاشت مغزی ضدجنون تولید شد  ::::..

محققان مؤسسه مهندسی زیست‌پزشکی فرانهوفر آلمان، حسگر ضد رطوبت جدیدی را برای ارزیابی فشار مغزی ابداع کرده‌اند که می‌تواند به تشخیص زودهنگام زوال عقل و جنون منجر شود. این حسگر که مشابه حسگرهای فشار مورد استفاده در صنعت خودروسازی بوده، نشانگر یک تحول از کاشتهای پیشین است که به رطوبت اجازه ورود و تخریب دستگاه را می‌دادند. این دستگاه از ارتفاع و عرض یک در دو سانتی‌متر برخوردار بوده و انتظار می‌رود تا در نسخه‌های آینده کوچکتر شود. محققان آلمانی قاب خارجی آن را که پیش از این از مواد مصنوعی ساخته می‌شد با فلز درجه بالای قابل انعطاف تعویض کردند. تغییرات فشار درون مغز باعث خم شدن این قاب شده و این اطلاعات سپس به حسگر فشار درون آن منتقل می‌شود. مقادیر اندازه‌گیری شده در نهایت از طریق پالس‌های رادیویی به یک دستگاه خوانش در خارج از بدن بیمار انتقال یافته که نیروی مورد نیاز حسگر را تامین می‌کند و از این رو دیگر نیازی به پیل بر روی این دستگاه نیست.
این حسگر جدید می‌تواند نشانگر یک جهش چشمگیر به جلو برای بیماران و متخصصان بهداشت باشد که تاکنون بر کاوشگرهای بی‌سیم فشار درون جمجمه متکی‌اند که از طریق انتقال امواج رادیویی قابل خوانش بودند.
یکی از مشکلات این کاوشگرها، مقاومت کم آنها در برابر رطوبت بوده و نفوذپذیری پوشش مصنوعی آنها به معنی خراب شدن حسگرها در طول چند روز یا حتی چند ساعت است. این حسگر با غلبه بر این مشکل می‌تواند برای ماهها یا حتی سالها به کار خود بدون نیاز به تکرار عمل جراحی ادامه دهد.
در حال حاضر تشخیص این بیماری چالشی است که به مراقبت پزشکی پیچیده و سخت برای افرادی که مستعد افزایش فشار درون جمجمه‌ای هستند، نیاز دارد. این کار به یک عمل جراحی برای الحاق یک کاوشگر از بالای سر نیاز دارد. به دلیل نوسانات در فشار درون جمجمه‌ای، سنجش‌های گسترده برای خوانش یک تشخیص نهایی بیماری مورد احتیاج است که همین امر باعث بستری شدن بیمار در بیمارستان برای روزها یا حتی هفته‌ها می‌شود. درحالی که با این حسگر جدید، ‌بیمار تنها برای خوانش سنجش‌ها به کلینیک مراجعه خواهد کرد. دانشمندان هنوز از دلیل افزایش ناگهانی فشار درون جمجمه‌ای در افراد باخبر نبوده اما این را می‌دانند که این شرایط منجر به اختلال در گردش خون و مرگ بخشهایی از مغز مشابه سکته مغزی می‌شود. این شرایط اکنون به عنوان عامل 10 درصد از پرونده‌های جنون در اروپا شناخته شده است.

ادامه نوشته

..::::  موسیقی مغز ساخته شد  ::::..

پژوهشگران چینی با ترکیب داده‌های دریافتی از ضربان‌های الکتریکی واندازه‌گیری جریان خون در مغز، موفق به ابداع روشی برای تبدیل امواج مغزی به موسیقی شدند. تیم تحقیقاتی دانشگاه فناوری و علوم الکترونیک چین به سرپرستی «جینگ هو» از دو روش برای تبدیل امواج مغزی به موسیقی استفاده کرده اند.
در روش نخست، با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرافی (EEG)‌، فعالیت الکتریکی در پوست سر ضبط شده و محققان با کمک یک برنامه نرم افزاری خاص، سیگنال های الکتریکی را به نت های موسیقی تبدیل کردند.
دامنه یا ارتفاع امواج مغزی، تعیین کننده زیر و بم و طول امواج نیز تعیین کننده طول نت ها بودند،اما موسیقی تهیه شده با این روش چندان خوشایند و گوش نواز نبود.
در روش دوم با استفاده از دستگاه تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI)، سطح اکسیژن خون بصورت نیمه آنی بر روی دو داوطلب 14 و 31 ساله اندازه گیری شد که امکان مشخص کردن بخش های بدون اکسیژن مغز را برای محققان فراهم کرد. سپس محققان با ترکیب داده های دریافتی اسکن مغزی fMRI‌ و دستگاه EEG‌ موسیقی جدیدی ساختند که از نظر کارشناسان موسیقی بهتر از موسیقی ساخته شده با روش EEG بود. محققان امیدوارند که در آینده موسیقی مغز بتواند برای کنترل امواج مغزی مورد استفاده قرار گرفته و در شرایطی مانند اضطراب و افسردگی کارآیی داشته باشد. نتایج مطالعه محققان چینی در مجله PLoS ONE‌ منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  شنوایی به سبک سوپرمن با کشف اسرار جیرجیرک‌ها  ::::..

کشف دانشمندان انگلیسی در مورد حشرات می‌تواند به یک راه‌حل کلیدی برای ایجاد شنوایی به سبک سوپرمن منجر شود. محققان دانشگاه بریستول و لینکولن اخیرا توانسته‌اند یک اندام شنوایی را در گوش جیرجیرکها شناسایی کنند که می‌تواند الهام‌بخش تولید فناوری‌های جدید در پژوهش‌های حسگرهای صوتی مانند تصویربرداری پزشکی و سمعک باشد. این محققان توانسته‌اند بخش گمشده اره را در درک فرآیند انتقال انرژی در گوشهای غیر متعارف جیرجیرک‌ها شناسایی کنند.
جیرجیرک‌ها از چهار پرده صماخ به‌صورت دوتایی روی هر پای جلویی برخوردارند. با اینحال تاکنون چگونگی ارتباط اندام مختلف برای ارائه حس شنوایی به حشره شناخته نشده بود. از آنجاییکه پرده صماخ بطور مستقیم با گیرنده‌های حسی «Mechanoreceptor» مرتبط نیست، تاکنون چگونگی انتقال صوت از طریق هوا به این سلولها ناشناخته باقی مانده بود.
این پژوهش بر روی جیرجیرک Copiphora gorgonensis تمرکز داشته و نشان داده که گوشهای این حشره مشابه پستانداران عمل می‌کند.
این محققان قصد دارند تا پژوهش‌های بیشتری را در مورد گوش گونه‌های دیگر Arachnoscelis انجام دهند که از فراصوت شدید برای بررسی توانایی جیرجیرک‌ها جهت شنیدن صدای زیر یکدیگر از فواصل طولانی استفاده می‌کنند. نتایج این پژوهش در مجله ساینس منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  مرگ سلول‌های سرطانی بدخیم، در حلقه نانوزنجیرهای ابداعی محققان  ::::..

محققان نانوزنجیرهایی ساخته‌اند که قبل از تبدیل شدن سلول‌های متاستاز به یک بافت جدید، روی آنها قرار گرفته و با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) محل آنها را شناسایی می‌کنند. سلول‌های بدخیم که از تومور اولیه جدا می‌شوند، در کل بدن به شکلی غیرقابل کنترل پخش شده و با ایجاد تومورهای جدید در نقاط دیگر، موجب مرگ بیمار می‌شوند. حال گروهی از محققان دانشگاه «Case Western Reserve» روشی برای تشخیص این متاستازها در سرطان سینه موش یافته‌اند که می‌تواند بسیار زودتر از روش‌های فعلی، این سلول‌های جابه‌جاشونده را شناسایی کند؛ با استفاده از این روش امکان تشخیص زودهنگام متاستاز و نجات بیماران سرطانی ایجاد می‌شود.
از تصاویر حاصل از این روش که نشان‌دهنده محل و اندازه سلول‌های متاستاز است، می‌توان در جراحی هدایت‌شده و خارج کردن آنها و یا رسانش داروهای ضدسرطان به‌ صورت هدفمند و کشتن این سلول‌ها استفاده کرد.
«افستاتیوس کاراتاناسیس»، استادیار مهندسی زیست‌پزشکی و نویسنده اصلی این کار می‌گوید: میکرومتاستازها با چشم غیرمسلح قابل رویت نیستند، اما شما باید محل دقیق آنها را در این مرحله تشخیص داده و همه آنها را از بین ببرید. حتی اگر یک سلول نیز از چشم شما دور بماند، زمان زنده ماندن بیمار افزایش می‌یابد، اما همین سلول می‌تواند در نهایت به مرگ وی منجر شود.
فناوری‌های تشخیص تومور نمی‌توانند سلول‌های سرطانی را که در نقاط جدید جای گرفته‌اند، شناسایی کنند، زیرا این سلول‌های جابه‌جاشده شبیه تومورهای جاافتاده رفتار نمی‌کنند. پس از آنکه سلول‌های سرطان سینه وارد جریان خون می‌شوند، اغلب در کبد، طحال یا ریه‌ها جای گرفته و شروع به بیان بیش از اندازه مولکول‌های سطحی به‌ نام اینتگرین‌ها می‌کنند. اینتگرین‌ها به‌ عنوان یک چسب میان سلول سرطانی و لایه داخلی یک رگ خونی که غذا را به بافت می‌رساند، عمل می‌کنند.
«کاراتاناسیس» می‌گوید: ما اینتگرین‌ها را هدف می‌گیریم. دیواره‌های یک رگ خونی معمولی در سمتی که خون جریان دارد، اینتگرین تولید نمی‌کند، مگر اینکه سلول‌های سرطانی در آنجا قرار داشته باشند.
محققان برای انجام این کار به نانوذراتی نیاز داشتند که بتوانند از جریان اصلی خون خارج شده و روی دیواره رگ خونی جای بگیرند. بیشتر نانوذرات به شکل کروی بوده و در نتیجه همراه جریان خون جابه‌جا می‌شوند. به‌ همین دلیل این پژوهشگران نانوذراتی ساختند که همانند حلقه‌های یک زنجیر به یکدیگر متصل شده و به دیواره رگ خونی وصل می‌شوند. سطح خارجی این زنجیره حاوی نقاط زیادی است که برای اتصال به اینتگرین‌ها طراحی شده‌اند. زمانی که یکی از این حلقه‌ها به اینتگرین‌ها متصل شود، ذرات دیگر به آن چسبیده و یک زنجیره را شکل می‌دهند. جزئیات این تحقیق در مجله «ACS Nano» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  طراحی عینک «آفتابی» ضد افسردگی زمستان  ::::..

محققان دانمارکی عینک جدیدی طراحی کرده‌اند که با کمک چند لامپ ال ای دی، نور طبیعی روز را شبیه‌سازی کرده و از بروز افسردگی فصلی جلوگیری می‌کند. اختلال خلقی فصلی (SAD) یا افسردگی فصلی در در اثر گرمای هوا در تابستان یا در روزهای ابری و تاریک زمستان روی می دهد. افسردگی فصلی زمستان اواخر ماه سپتامبر (شهریور) آغاز شده و تا ماه مارس (فروردین) بطول می انجامد؛ نور درمانی یکی از روش‌های متداول درمان این اختلال محسوب شده و بیمار در طول روز مقابل نور خاصی قرار می‌گیرد. گروهی از مهندسان مکانیک با الگوبرداری از این روش درمانی، عینک «آفتابی» جدیدی مجهز به شش لامپ LED‌ طراحی کرده‌اند که نور کافی را از طریق یک بازتابنده منحنی در چشمان کاربر می‌تاباند. به گفته طراحان، 30 دقیقه استفاده روزانه از این عینک به معنای داشتن انرژی بیشتر برای کار کردن در روزهای ابری و تاریک پاییز و زمستان و پیشگیری از بروز افسردگی فصلی است. دو باتری سایز AAA‌ انرژی مورد نیاز عینک را تأمین می‌کنند. این محصول با قیمت 85 دلار به بازار عرضه شده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  تشخیص سریع آنفلوآنزا با نانوزیست حسگر  ::::..

دانشمندان چینی توانسته‌اند که با استفاده از یک زیست‌حسگر نانوسیمی دو نوع مختلف آنفلوآنزا را در عرض چند دقیقه تشخیص دهند. این دانشمندان امیدوارند که افزاره آنها انقلابی در تشخیص آنفلوآنزا ایجاد کند و شیوع بیماری را در یک رخداد فراگیر به کنترل درآورد. اپیدمی‌های سالیانه آنفلوآنزا توسط دو نوع اصلی رخ می‌دهند و منجر به پنج میلیون مورد وخیم در سال با بیش از 500 هزار مرگ می‌شوند. آنفلوآنزای A انسانی یا از نوع H3N2 است یا H1N1 که به آنفلوانزای خوکی نیز معروف است. سهولت انتقال این بیماری، یک تست تشخیصی ساده و معتبر برای پزشکان مهیا می‌کند.
در حال حاضر، واکنش زنجیرهای پلیمراز بلادرنگ، که در آن RNA از مایعات تنفسی استخراج شده و تقویت می‌شود، استاندارد طلایی تشخیص است. چندین ساعت طول می‌کشد تا این تست کامل شود و به خاطر آشکارسازی RNA غیرعفونی و نیز نتایج منفی‌ اشتباه که ناشی از مقادیر کم ویروسی و مشکلات نمونه‌برداری است، روش عاری از نقصی نیست. «ماوشنگ یاو» و همکارانش از دانشگاه پکن و دانشگاه علم و فناوری پکن، تست دیگری ابداع کرده‌اند که دارای سرعت کافی برای استفاده بالینی است. این افزاره از یک زیست‌حسگر ساخته شده از توری نانوسیم سیلیکونی که با پادتن‌های آنفلوانزای A برای گیراندازی پروتئین ویروسی عامل‌دار شده است، استفاده می‌کند. پروتئین‌هایی که روی نانوسیم به دام می‌افتند، رسانایی الکتریکی افزاره را متناسب با غلظت ویروس تغییر می‌دهند. «یاو» می‌گوید: همین که این سیستم حسگری حاضر شد، کل زمان آشکارسازی حدود دو دقیقه طول می‌کشد.
آنها قبلا از افزاره مشابهی جهت آشکارسازی بلادرنگ ویروس‌های آنفلوانزای هوابرد با نمونه‌گیری پیوسته استفاده کرده‌اند، ولی سیستم جدید آنها برای هوای بازدم است. بیمار در یک افزاره جمع‌آوری سرد، بازدم می‌کند. سپس، مایع حاصله 100 برابر رقیق‌تر می‌شود تا از تداخل‌های احتمالی سایر مولفه‌های تنفسی قبل از اعمال آشکارساز اجتناب شود.
این حسگر قادر به آشکارسازی 29 ویروس در میکرولیتر است. برای 90 درصد موارد تست شده تشخیص‌های مثبت یا منفی کاملا درست بودند. مرحله بعدی اتوماتیک کردن تست است. «یاو» می گوید که ما مشغول کار بر روی یک افزاره دستی جهت تشخیص نانوسیمی ویروس هستیم و این شدنی است. ما در آزمایشگاه، افزاره‌های الکترونیکی آماده‌ای داریم که سیگنال‌های الکتریکی را از نانوسیم گرفته و به یک سیستم CPU که می‌تواند سیگنال آشکارسازی را به قسمت‌های دور منتقل کند، می‌رسانند. این پژوهشگران، جزئیات نتایج کار تحقیقاتی خود را در مجله‌ «Nano Letters» منتشر کرده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  مکانیزم مخاط در مبارزه با باکتری‌ها کشف شد  ::::..

دانشمندان مؤسسه فناوری ماساچوست نوعی پلیمر موسوم به mucin را در ماده مخاطی بدن کشف کرده‌اند که قادر است باکتری‌ها را به دام انداخته و از تجمع آن‌ها و تبدیل‌شان به نوعی بیوفیلم دشوار از لحاظ برطرف شدن ممانعت کند. بیوفیلم‌ها شامل کلونی‌های بزرگ متشکل از باکتری‌ها هستند و برطرف کردن این تجمعات باکتریایی فرایندی بسیار دشوار به شمار می‌آید. ماده مخاطی نوعی مکانیزم دفاعی در بدن است که از گوش، دهان، چشم و سایر غشاها در مقابل مهاجمان بالقوه محافظت می‌کند. به تازگی مارینا کالدرا و ران فریدلندر از موسسه ماساچوست رفتار نوعی باکتری را در پاسخ به پروتئین‌های این ماده مورد بررسی قرار دادند.
به ادعای آنها، مواد مخاطی زنجیره‌های طولانی متشکل از پروتئین بوده که دارای مولکول‌های قندی فراوان هستند. مولکول‌های قندی از حرکت باکتری‌ها و خوشه‌بندی‌ها آن‌ها جلوگیری می‌کنند. این عمل مانع از بروز عفونت و تشکیل بیوفیلم می‌شود. ادعای علمی جدید متفاوت از نظریه‌های پیشین مبنی بر چگونگی عملکرد ماده مخاطی عنوان شده است. بر اساس این نظریه‌ها، ماده مخاطی مواد خارجی را به دام نمی‌اندازد بلکه باکتری‌ها به طرز ساده‌یی در ترکیب چسبناک مخاط معلق می‌شوند و در آن‌جا به عنوان مواد منفرد آسیب کمتری در مقایسه با خوشه‌های جمعی وارد می‌کنند. تیم علمی هم‌اکنون در حال مطالعه این موضوع است که پروتئین‌های مخاطی چگونه به محصولات ضدباکتریایی از قبیل خمیر دندان به منظور محافظت از پوشش‌های حفاظتی معرفی شوند. جزئیات این کشف علمی در مجله Current Biology انتشار یافته است.

ادامه نوشته

..::::  دمای بدن کودکتان را با تلفن همراه بسنجید  ::::..

طراحان امیدوارند با افزودن حسگرهای مادون قرمز به تلفن همراه هوشمند، این دستگاه را به یک دماسنج بسیار حساس تبدیل کنند. نسل جدید تلفن‌های همراه هوشمند به دوربین‌های حساس، صفحات نمایشی لمسی و نرم افزارهای کاربردی مجهز شده اند و محققان امیدوارند که کاربرد تلفن همراه با افزودن حسگرهای مادون قرمز چند برابر شود. اندازه گیری درجه حرارت بدن نوزادان و کودکان یکی از دغدغه های والدین محسوب می شود؛ «جاکوب فرادن» در طرح ابتکاری خود قصد دارد از حسگرهای مادون قرمز بر روی تلفن همراه هوشمند بعنوان دماسنج استفاده کند. لنزهای مادون قرمز بدون برآمدگی در کنار دوربین تلفن همراه تعبیه می شوند و کاربر با نگه داشتن دستگاه مقابل پیشانی کودک می تواند در مدت یک ثانیه درجه حرارت بدن را با دقت بسیار بالا اندازه گیری کند.
فناوری حسگرهای مادون قرمز بر روی تلفن همراه هوشمند محدود به اندازه گیری دمای بدن انسان نبوده و می توان از آنها در کارهای روزمره مانند اندازه گیری دمای آب، مواد غذایی یا محیط استفاده کرد؛ همچنین این حسگرها دارای کاربرد در تشخیص نشت گاز، تست‌های تشخیص مصرف الکل یا سیستم های امنیتی منازل هستند. به گفته محققان، هزینه نصب حسگرهای مادون قرمز بر روی تلفن همراه هوشمند به مرور زمان کاهش می یابد، اگرچه پیش بینی می شود که سازندگان تلفن همراه از نصب این حسگرها برای اهداف دیگری استقبال می کنند.

ادامه نوشته

..::::  نازک‌ترین الکترود کربنی جهان برای برقراری ارتباط با مغز تولید شد  ::::..

محققان دانشگاه پیتزبورگ دست به ساخت الکترود فوق نازک از فیبر کربن زده‌اند که می‌توان فعالیت نورون‌ها را در حیوانات زنده ثبت کند. اتصال مغز انسان به رایانه یکی از چالش‌های علم مواد و همچنین زیست‌شناسی است؛ این که چه رابطی، از ظرافت کافی برای جلوگیری از آسیب‌رسانی به بافت‌های عصبی و همچنین ثبات لازم برای دهه‌های متمادی برخوردار است. دستاورد جدید دانشمندان، رابط عصبی کوچک از یک فیبر کربن بوده که با مواد شیمیایی برای افزایش مقاومت آن در برابر پروتئین‌های درون مغز پوشش یافته است.
قطر این الکترود ریزرشته جدید که برای ثبت علائم از یک نورون طراحی شده، تنها هفت میکرومتر است که نازکترین الکترود تولید شده تاکنون محسوب شده و 100 بار نازکتر از الکترودهای رایج در پژوهش‌های مغز حیوانات است.
محققان به الکترودهای طولانی مدت برای ارتقای رابط‌های مغز به دستگاه نیاز دارند. این سیتسم‌ها در مطالعات مقدماتی به افراد فلج در کنترل اندام رباتیک یا یک ماوس رایانه کمک کرده‌اند. با استفاده از این الکترودها برای ثبت فعالیت سلولهای مغزی، دانشمندان این علائم را به عنوان نشانگر حرکت سبیل یک موش یا تلاش یک فلج چهار اندام برای حرکت دستانش کد گذاری کرده‌اند. الکترودهای رایج پس از چند سال به دلیل ساختار مجدد بافتهای بریده شده در اطراف آنها از کار می‌افتند. برای ارتقای عملکرد این الکترودها، محققان سر آنها را با پلیمر پوشش داده‌اند که به آن در ثبت یک نشانه الکتریکی کمک می‌کند. نتایج این پژوهش در مجله Nature Materials منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  احتمال ابتلا به پارکینسون پس از ضربه سر  ::::..

تماس با آفت‌کش‌ها، افرادی که دچار ترومای سر شده‌اند را تا 3 برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری پارکینسون قرار می‌دهد. محققان امریکایی با بررسی هرگونه آسیب به سر و از دست دادن هوشیاری به مدت بیش از 5 دقیقه در 357 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون و 754 فرد غیر مبتلا که همگی در یک منطقه کشاورزی زندگی می‌کردند، نشان دادند زندگی یا کار در نزدیکی مکان‌هایی که در آنها از پاراکوات یا علف‌کش‌ها استفاده می‌شود پس از وارد شدن ضربه به مغز خطر بروز بیماری پارکینسون را تا سه برابر بیشتر می‌کند.
براساس این گزارش، محققان با مشاهده بیشتر داده‌ها افزودند: افراد مبتلا به بیماری پارکینسون نسبت به افراد غیر مبتلا در این آزمایش تقریبا دو ضربه مغزی را با از دست دادن هوشیاری به مدت بیش از 5 دقیقه تجربه کرده بودند. از طرفی نتایج دیگر این مطالعه افزود: افراد مبتلا به این بیماری همچنین تا 36 درصد بیشتر از بقیه در معرض آفت‌کش‌ها قرار گرفته بودند. نتایج حاصل از این مطالعه حاکی است به نظر می‌رسد از لحاظ فیزیولوژیکی، ضربه به سر میزان آسیب‌پذیری سلول‌های مغزی نسبت به حمله آفت‌کش‌ها را بیشتر کرده و متعاقبا می‌تواند خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را افزایش دهد.
به گفته محققان در حالی که هر یک از این دو عامل شامل ضربه مغزی و تماس با پاراکوات که جهت کنترل علف‌های هرز در محصولات بکار گرفته می‌شود خطر ابتلا به پارکینسون را افزایش می‌دهد، ترکیب این دو عامل با افزایش خطر بیشتری در بروز این بیماری همراه است. یافته‌های این تحقیق در نشریه پزشکی آکادمی نورولوژی آمریکا منتشر شده است.

ادامه نوشته