..::::  براي كاهش‌وزن كدام روش بهتر است؟  ::::..

«باندينگ معده به خوبي جراحي باي‌پس معده عمل نمي‌كند.» اين نتيجه براساس يافته‌هاي جديد محققان است كه به تازگي منتشرشده و به بيماران و پزشكان براي انتخاب گزينه درست روش درمان چاقي كمك شاياني مي‌كند. محققان اين مطالعه در آمريكا بيش از 6 سال افراد چاقي را كه تحت‌جراحي باي‌پس معده قرار گرفته بودند، مورد پيگيري قرار دادند و در نهايت دريافتند اين بيماران نسبت به كساني كه باندينگ معده را براي كاهش‌وزن انتخاب كرده بودند، بيشتر وزن از دست داده و بيشتر هم بر آن باقي ماندند. هر چند ميزان عوارض در گروه باي‌پس معده بلافاصله پس از جراحي بيشتر بود، افراد گروه باندينگ معده، عوارض طولاني‌مدت بيشتر و شكست جراحي بيشتري را تجربه كردند. بنابراين به نظر مي‌رسد باي‌پس معده بهترين گزينه براي بيشتر بيماران چاق باشد، هر چند بايد پذيرفت كه يك درمان معجزه‌گر نيز نيست و بعضي جراحان نيز آن را به خوبي انجام نمي‌دهند.

ادامه نوشته

..::::  پرفشاري خون يعني خطر قلبي بيشتر در مردان  ::::..

 داشتن پرفشاري خون در سنين ميانسالي يك عامل خطر بزرگ براي ابتلا به فيبريلاسيون دهليزي در سنين بعدي عمر به حساب مي‌آيد و حالا مطالعه‌هاي جديد نشان مي‌دهند كه فشارخون بالا تا نرمال هم مي‌تواند اين خطر را بيشتر كند. در مطالعه انجام شده، محققان دو هزار مرد نروژي را با ميانگين پيگيري 30 سال كه به‌طور كلي 270 بار دچار فيبريلاسيون دهليزي شده بودند، مورد بررسي قرار دادند. مرداني كه فشارخون سيستوليك آنها در ابتداي مطالعه در محدوده نرمال تا بالا قرار داشت، نسبت به افرادي كه فشارخون نرمال داشتند، با 50 درصد احتمال بيشتر براي ابتلا به آريتمي‌هاي قلبي مواجه بودند. به گزارش سپید، از سوي ديگر زنان نيز كه به‌طور متوسط 14 سال پيگيري شدند، نشان دادند كه در صورت داشتن فشارخون در محدوده نرمال تا بالا، با خطر بيشتر ابتلا به فيبريلاسيون دهليزي مواجه هستند. در نهايت محققان اذعان مي‌دارند كه فشارخون افراد بايد هميشه در محدوده نرمال باقي بماند.

ادامه نوشته

..::::  آزمون‌هاي تراكم استخوان در زنان، چگونه و چطور؟  ::::..

 زنان مسن بيشتر در معرض خطر ابتلا به استئوپورز و از دست‌دادن استخوان هستند كه مي‌تواند آنها را به‌طور بالقوه با شكستگي‌هاي استخواني ناتوان‌كننده درگير كند. براي سنجش قدرت استخوان در اين بيماران، ‌بسياري از پزشكان تست تراكم استخوان را هر 2 سال يك‌بار پيشنهاد مي‌دهند اما يك مطالعه جديد نشان مي‌دهد كه اين غربالگري مي‌‌تواند با فواصل طولاني‌تري هم انجام شود. نتايج آخرين تحقيق‌ها كه در نشريه معتبر «نيوانگلند» به چاپ رسيده، پيشنهاد مي‌كند كه بسياري زنان با نمره طبيعي يا نزديك‌ طبيعي تراكم استخوان در تست‌هاي اوليه شايد تا 5 سال بعد به انجام مجدد تست نيازي نداشته باشند. اين مطالعه در واقع به سوال مهمي پاسخ مي‌دهد كه ممكن است بسياري از پزشكان در مواجهه با بيماران مسن خود با آن روبرو شوند. اندازه تراكم معدني استخوان يا
T Scores كه ضخامت استخوان را در نقاط خاصي اندازه‌گيري مي‌كند (بيشتر در هيپ و ستون مهره‌ها) تراكم استخوان بيماران را با افراد سالم موردمقايسه قرار مي‌دهد. بيماران با T Score 5/2- يا كمتر (كه به‌عنوان استئوپورز شناخته مي‌شوند) بايد‌ به‌طور مرتب تست‌هاي خود را تكرار و درمان دارويي را براي استحكام بخشيدن به استخوان‌هاي خود آغاز كنند، اما در مورد زناني كه نمره بيشتري دارند، چه؟ آيا آنها هم بايد مرتبا پايش شوند؟
در اين مطالعه، زناني كه در معرض خطر كمتر بودند، موردبررسي قرار گرفتند تا مشخص شود هر چند سال يکبار غربالگري لازم است تا علايم اوليه بيماري استخوان مشخص شود. بر اين اساس اطلاعات 5 هزار زن 67 سال و بيشتر مورد آناليز قرار گرفت. سپس زناني كه T Score مساوي يا كمتر از 5/2- داشتند، كنار گذاشته شدند. موارد باقي‌مانده به 3 گروه تقسيم شدند؛ گروه در معرض خطر بالا يا افراد با
T Score برابر 49/2- تا 2- و گروه در معرض خطر متوسط با نمره 99/1- تا 5/1- و گروه در معرض خطر كم با نمره 49/1- و بالاتر. افراد گروه اول به غربالگري مكرر نياز داشتند و انجام اين تست، سالانه، بهترين نتيجه را براي پيشگيري از پيشرفت بيماري در پي داشت. در گروه در معرض خطر متوسط فاصله انجام تست‌ها به 5 سال گسترش يافت و براي افراد نرمال يا در معرض خطر كم، فاصله بين غربالگري به 15 سال هم مي‌تواند برسد.
اين گروه تحقيقاتي اذعان مي‌كند كه انتظار چنين تفاوتي را ميان 3 گروه نداشته است. اين يافته‌ها به ايجاد و سازماندهي دستورالعمل‌هاي لازم در مورد اينكه چه كساني به غربالگري مرتب از نظر استئوپورز نياز دارند و چه كساني مي‌توانند فاصله بين غربالگري را بيشتر كنند و به اين ترتيب از هزينه‌هاي درماني بكاهند كمك شاياني مي‌كند. البته تا زماني كه اين يافته‌ها در دستورالعمل‌ها بگنجند، راه زيادي مانده و پزشكان بايد در مورد اينكه چگونه به زنان توصيه كنند تا تست‌هاي خود را انجام دهند، بيشتر قابل‌انعطاف باشند. مثلا بيماري كه ‌T Score نرمال داشته، اما پس از ابتلا به سرطان و از دست‌دادن وزن، بيشتر در معرض ابتلا به استئوپورز قرار دارد پس نبايد تا 15 سال بعد صبر كند. از سويي زني كه در خطر مرزي تا نرمال قرار دارد، شايد بايد بيشتر تحت‌ غربالگري قرار گيرد.
در نهايت اينكه با توجه به ناتواني‌اي كه شكستگي‌هاي هيپ و ستون فقرات ايجاد مي‌كنند، ارائه داده‌هاي مبتني بر علم براي كمك به پزشكان و بيماران براي تصميم‌گيري در مورد اينكه چند وقت به چند وقت به آزمايش تراكم استخوان نياز دارند، اولين گام مهم است.

ادامه نوشته

..::::  اولين آنالوگ پروستاگلندين چشمي تاييد شد  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا زيوپتان (Zioptan) که محلول چشمي تافلوپروست (Tafluprost Ophtalmic Solution) 0015/0 درصد است را مورد تاييد قرار داده است. زيوپتان اولين آنالوگ پروستاگلندين به شکل محلول چشمي و بدون ماده نگهدارنده است که مورد تاييد اين سازمان قرار مي‌گيرد. قابليت زيوپتان در کاهش فشار داخل چشمي در مبتلايان به گلوکوم زاويه باز يا مبتلايان به فشارخون بالاي چشمي است.  گلوکوم زاويه باز شايع‌ترين نوع گلوکوم و فشارخون بالاي چشمي، عارضه‌اي است که با افزايش فشار داخل چشمي تشخيص داده مي‌شود. به گفته جرج ال.اسپات، از مرکز بيماري‌هاي چشم فيلادلفيا، آنالوگ‌هاي پروستاگلندين اغلب به عنوان خط اول درمان براي کاهش فشار داخل چشمي در مبتلايان به گلوکوم زاويه باز تجويز مي‌شوند. بنابراين تاييد زيوپتان از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا گزينه درماني تازه و موثرتري در کاهش فشار داخل چشمي در اختيار چشم‌پزشکان قرار مي‌دهد. پيش‌بيني مي‌شود زيوپتان به زودي براي درمان بيماران زيادي مورد استفاده قرار گيرد.
زيوپتان ممکن است تغييراتي در مژه‌هاي چشم تحت درمان با اين دارو ايجاد کند. اين تغييرات شامل افزايش طول، رنگ، ضخامت، شکل و تعداد مژه‌هاست. تغييرات ايجاد شده در مژه‌ها به‌طور معمول پس از قطع مصرف دارو برگشت‌پذيرند. مواردي از تغيير در بافت‌هاي پيگمانته متعاقب مصرف زيوپتان گزارش شده است. شايع‌ترين اين تغييرات عبارت بودند از افزايش پيگمانتاسيون عنبيه، بافت اطراف چشم (پلک) و مژه‌ها. انتظار مي‌رود با ادامه مصرف زيوپتان پيگمانتاسيون افزايش يابد. به نظر مي‌رسد پس از قطع مصرف زيوپتان پيگمانتاسيون عنبيه دايمي است، در حالي که پيگمانتاسيون بافت اطراف چشم و پلک‌ها برگشت‌پذير گزارش شده است.
تاييد زيوپتان توسط سازمان غذا و داروي آمريکا براساس 5 مطالعه انجام شده روي 905 بيمار در فاصله زماني 2 سال بود. در اين مطالعات اثربخشي و ايمني هر دو فرمولاسيون حاوي ماده نگهدارنده و بدون ماده نگهدارنده تافلوپروست مورد بررسي قرار گرفت. چنين نتيجه‌گيري شد که زيوپتان در مقايسه با شکل ديگر تافلوپروست در کاهش فشار داخل چشمي موثرتر است. در اين مطالعات دو ساله، مصرف روزانه زيوپتان در ماه سوم مصرف 6 تا 8 ميلي‌متر جيوه و در ماه ششم 5 تا 8 ميلي‌متر جيوه ميزان فشار داخل کره چشم را کاهش داد. (فشار پايه داخل چشمي 26-23 ميلي‌متر جيوه). شرکت «مرک» پيش‌بيني کرده است زيوپتان در ماه مارس ميلادي سال جاري در بازار دارويي موجود خواهد بود.

ادامه نوشته

..::::  تاييد ژل تستوسترون  ::::..

شرکت داروسازي بيوسانته (BioSante) اعلام کرده است که سازمان غذا و داروي آمريکا ژل تستوسترون (Bio-T-Gel) را براي درمان ‌هايپوگوناديسم يا پايين بودن سطوح تستوسترون درمردان مورد تاييد قرار داده است. هايپوگوناديسم در مردان معمولا با علايمي نظير کاهش ميل جنسي، پوکي‌استخوان و ضعف عضلاني تشخيص داده مي‌شود. بيوتي ژل ابتدا توسط شرکت بيوسانته توليد و سپس مطالعات باليني تکميلي به شرکت توا (Teva) واگذار شد. بازار کنوني آمريکا براي فراورده‌اي حاوي تستوسترون مبلغي معادل 6/1 ميليارد دلار تخمين زده است. به‌طور معمول زماني که سطح تستوسترون به کمتر از 300 نانوگرم در دسي‌ليتر برسد، بيماري کمبود تستوسترون تشخيص داده مي‌شود. کمبود تستوسترون 4 تا 5 ميليون مرد بالاي 39 سال را درگير کرده است.

ادامه نوشته

..::::  دلیل طاسی مردان كشف شد  ::::..

محققان موفق شدند دلیل طاسی را در مردان كشف كنند. این یافته می تواند به ارایه شیوه هایی برای توقف ریزش مو یا رویش دوباره آنها منجر شود. پژوهشگران.دانشگاه پنسیلوانیا در آمریكا با بررسی مردان طاس موفق به كشف پروتئینی شده اند كه موجب طاسی می شود. اكنون این دانش پژوهان در حال ساخت دارویی هستند كه این پروتئین را هدف قرار می دهد. این تحقیق می تواند به تولید كرمی منجر شود كه طاسی را درمان كند. نتایج این تحقیقات در نشریه 'ترنسلیشنال مدیسین' منتشر شده است. اغلب مردان در میانسالی طاس می شوند و 80 درصد آنها تا هفتاد سالگی بخشی از موهای خود را از دست می دهند. هورمون تستستورن مردانه در كنار عوامل ژنتیكی در طاسی نقش دارد و باعث كوچك شدن فولیكول های مو می شود تا جایی كه آنها آن قدر ریز می شوند كه فرد طاس به نظر می رسد. به گزارش ایرنا، اكنون دانشمندان دریافته اند كدام پروتئین در زمان آغاز طاسی مردان فعال می شود. بر این اساس میزان پروتئینی به نام 'پروستوگلاندین دی سنتز' در سلول های فولیكول مو در مناطق دچار طاسی افزایش می یابد اما این اتفاق در مناطقی كه ریزش مو رخ نداده ، اتفاق نمی افتد.

ادامه نوشته

..::::  مقايسه پراسوگرل و کلوپيدوگرل  ::::..

داروي پراسوگرل که به زودي در ايران با نام تجاري پروگان (Progan) به بازار دارويي کشور عرضه خواهد ‌شد، در زمره پرمصرف‌ترين داروهاي قلبي دنيا قرار دارد. در مطالعه باليني تريتون-تي مي (TRITON - TIMI38)، پراسوگرل در مقايسه با کلوپيدوگرل با مهار آدنوزين دي فسفات، مهار تجمع پلاکتي سريع‌تر، پايدارتر و وسيع‌تري انجام داده است. به علاوه، از آنجا که براي فعال‌شدن داروي کلوپيدوگرل به آنزيم کبدي CYP2C19 نياز است و طبق آمار منتشر شده توسط سازمان غذا و داروي آمريکا در 12 مارس2010 فقط در 14-2 درصد از جمعيت مورد آزمايش، اين آنزيم وجود نداشت، بنابراين پراسوگرل به دليل عدم نياز به واسطه آنزيمي خاص و نداشتن اين محدوديت مي‌تواند جايگزين مناسبي براي کلوپيدوگرل باشد. از سوي ديگر، مصرف کلوپيدوگرل همزمان با مهارکننده پمپ پروتون، اثر کلوپيدوگرل را کاهش مي‌دهد. به گزارش سپید، بيماران در معرض خطر حملات قلبي يا مغزي که تحت درمان با کلوپيدوگرل قرار دارند، در صورت مصرف مهارکننده پمپ پروتون اثربخشي مناسب کلوپيدوگرل را تجربه نخواهند کرد. اين محدوديت در مورد پراسوگرل وجود ندارد.

ادامه نوشته

..::::  افزايش مصرف هپارين با وزن مولکولي پايين در سرطان پيشرفته  ::::..

براساس يک مطالعه جديد که در شماره اخير نشريه انکولوژيست به چاپ رسيده است، در فاصله سال‌هاي 2000 تا 2007 ميلادي ، تجويز يک داروي تزريقي ضدانعقاد به نام هپارين با وزن مولکولي پايين براي درمان مبتلايان به سرطان پيشرفته عارضه‌دار با مشکلات انعقادي، افزايش يافته است. البته مطالعه?هاي قبلي نشان داده بودند که هپارين با وزن مولکولي پايين درمان خط اول انتخابي براي مبتلايان به بدخيمي است که مشکلات انعقادي را نيز تجربه کرده‌اند؛ با اين وجود مصرف هپارين با وزن مولکولي پايين در مقايسه با وارفارين کمتر بوده است. ترومبوآمبولي‌هاي وريدي يا لخته‌هاي خوني عوارض جدي و شايع در بيماران سرطاني هستند. به گزارش سپید، داروهاي ضدانعقاد باعث پيشگيري از شکل‌گيري لخته‌هاي خوني مي‌شوند در حالي که بدن بخشي يا تمام لخته‌هاي از پيش تشکيل شده را حل مي‌کند. مطالعه براساس اطلاعات جمع شده از 4 مرکز تحقيقات سرطان صورت گرفته است. در مورد اين بيماران تشخيص بدخيمي پستان، کولورکتال، ريه يا پروستات گذاشته شده بود و آنها در فاصله زماني ژانويه 2000 و دسامبر 2008 ميلادي تحت درمان قرار گرفته بودند.

ادامه نوشته

..::::  تداخل اثر داروهاي جديد ضدايدز  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا به متخصصان و پزشکان هشدار داده است که تداخلات دارويي ميان مهارکننده پروتئاز ويروس هپاتيت C با نام بوسپروير (Boceprvir) و مهارکننده‌هاي پروتئاز ويروس نقص سيستم ايمني (آتازاناوير، لوپيناوير، داروناوير) مي‌تواند به ميزان قابل‌توجهي تاثيرگذاري اين داروها را کاهش دهد. يک مطالعه روي تداخلات دارويي نشان داده است که مصرف بوسپروير و ريتوناوير در ترکيب با آتازاناوير يا پرزيستا يا همراه با کالترا (لوپيناوير/ريتوناوير) ميزان سطح خوني داروهاي ضدايدز و بوسپروير را در بدن بيماران کاهش مي‌دهد.

ادامه نوشته

..::::  درمان 3 دارويي موفق در مهار آميلوييدوز  ::::..

مطالعه منتشر شده در نشريه بلاد که در اواخر سال ميلادي گذشته در نشست سالانه انجمن خون آمريکا ارائه شد نشان داده است که ترکيب 3 دارويي موثر در درمان مبتلايان به بدخيمي خوني مولتيپل ميلوما در بهبود بيماراني که از بيماري خوني نادر آميلوييدوز رنج مي‌برند نيز کاربرد دارد. آميلوييدوز يک بيماري علاج‌ناپذير است که طي آن پروتئين‌هاي غيرطبيعي که در مغزاستخوان ساخته مي‌شوند، به اعضاي اصلي بدن مهاجرت مي‌کنند. رسوب اين پروتئين‌هاي غيرطبيعي در اعضايي نظير قلب و کليه باعث تخريب اين اعضا خواهد شد. به گزارش سپید، به‌طور متوسط شانس بقاي مبتلايان به اين بيماري حدود 3 سال است؛ در بيماراني که دچار آسيب قلبي شده‌اند، اين ميزان به کمتر از يک سال مي‌رسد. ترکيب دارويي مذکور به‌طور قابل‌توجهي توليد پروتئين‌هاي غيرطبيعي را کاهش مي‌دهد.

ادامه نوشته

..::::  نانوقرص ها دارو را مستقیم به درون سلول ها می برند  ::::..

محققان به فناوری جدیدی دست یافته اند كه می تواند داروها را مستقیم به دورن سلول ها وارد كند. دانشمندان دانشگاه بارسلونا در اسپانیا می گویند این ابزار موسوم به ' باكتری های حامل' است كه در واقع محلول پایدار نانوذرات است كه معمولا در باكتری های نوتركیب وجوددارند. حتی اگر، این باكتری های حامل كه به طور سنتی برای تولید صنعتی آنزیم های پایدار و زیست داروها مانعی داشته اند اخیرا مشخص شده است كه همین باكتری های حامل ارزش زیادی در انتقال پروتئین های عملكردی با ارزش های مستقیم در كابردهای زیست پزشكی و صنعتی دارند. این پژوهشگران ارزش این نانوذرات را به عنوان 'نانوقرص'های طبیعی با ظرفیت قوی برای نفوذ به سلول ها و انجانم فعالیت های زیست شناختی مورد بررسی قرار دادند. مفهوم نانوقرص در واقع نشان دهنده زمینه جدید و امیدوار كننده ای برای تجویز دارو است. این نانوقرصهاهمچنین حاكی از توانایی بالقوه مواد میكروبی در پزشكی است كه باید مورد بررسی و كاورش بیشتری قرار گیرند.
به گزارش ایرنا،
دانشمندان چهار پروتئین حاوی تاثیرات درمانی مختلف را به نانوقرص های تجربی كه در واقع همان باكتری های حامل 'ای كولای' است، قرار دادند. آنها این باكتری را در تماس با سلول های كشت شده پستانداران تحت شرایط مشابهی با آنهایی كه در پاتولوژی های بالینی واقعی وجود دارد، قرار دادند. در این محیط سلول های بیمار با امكان زنده ماندن آنها بسیار كم بود، بهبودی خود را به دست آوردند. نتایج این تحقیقات در نشریه Advanced Materials منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف داروهای دیگر، تاثیر داروهای خوراكی سرطان را كاهش می دهد  ::::..

پژوهشگران دریافته اند مصرف داروهای مختلف در كنار داروهای خوراكی سرطان می تواند تاثیر داروهای سرطان را كاهش داده یا این كه به سمیت این داروها بیافزاید. برای مثال 43درصد بیماران داروی بسیار موثر سرطان لوسمی موسوم به Gleevec را مصرف می كردند و از سوی دیگر دارویی می خوردند كه می توانست تاثیر داروی سرطان را از بین ببرد. این در حالی است كه 68 درصد دارویی مصرف می كنند كه می تواند میزان سمیت این داروی خوراكی سرطان را بالا ببرد.
این تحقیق نشان داد اكثریت عمده داروهای سرطان را متخصصان بیماری سرطان تجویز می كنند؛ در حالی كه داروی های دیگر را پزشكان غیر متخصص در سرطان تجویز می كنند. مجریان این تحقیقات از شركت دارویی Medco Health Solutions Inc در آمریكا خواستار تعامل بیشتر پزشكان در زمینه تجویز دارو برای بیماران سرطانی شدند. در بررسی شركت دارویی مذكور، ادعاهای دارویی حدود 11 هزار و 600 بیماری كه 9 داروی خوراكی موسوم به سركوب كننده های كیناس كه برای سرطان های مختلف كاربرد دارد، بررسی شد.

ادامه نوشته

..::::  افزایش سرطان دهان در بین مردان  ::::..

تحقیقات پژوهشگران انگلیسی نشان می دهد موارد ابتلا به سرطان دهان به ویژه در بین مردان رو به افزایش است. بر اساس اعلام موسسه تحقیقات سرطان انگلیس، تعداد موارد ابتلا به سرطان دهان در سال جاری در این كشور 6200 مورد بوده كه این تعداد در دهه گذشته 4200 مورد بوده است. پژوهشگران در اغلب موارد دلیل بروز این سرطان را استعمال دخانیات اعلام می كنند اما مصرف الكل و عدم رعایت بهداشت دهان ناشی از عفونت HPV نیز از دیگر دلایل بروز این سرطان است. كارشناسان می گویند نشانه های هشدار دهنده این سرطان، زخم در ناحیه دهان و یا لكه های قرمز یا سفید در دهان است كه این زخم ها بهبود نمی یابند.
به گزارش ایرنا،
از هر 10 نفر در انگلیس، هشت نفر به عفونت HPV مبتلا هستند. اگر چه اكثر این موارد بی خطر هستند، اما هشت زنجیره پرخطر عفونت HPV به سرطان دهان و همچنین سرطان های دهانه رحم مرتبط هستند. 'ریچارد شاو ' از موسسه تحقیقات سرطان انگایس و متخصص سرطان سر و گردن در این مورد گفت : دریا فتیم اغلب افراد مبتلا به سرطان دهان مرتبط با عفونت HPV ، جوان هستند. معمولا یك دهه طول می كشد تا سرطان های دهان بروز كنند. اما تشخیص زودهنگام این بیماری و درمان آن می تواند به بهبود كامل سرطان منجر شود. اگرچه تعداد افراد سیگاری به طور قابل توجهی كاهش یافته است اما سیگار هنوز مهمترین عامل ابتلا به سرطان دهان است. مصرف الكل دومین عامل مهم ابتلا به سرطان دهان محسوب می شود.

ادامه نوشته

..::::  داروي هفتگي ضدديابت تاييد شد  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا سوسپانسيون قابل تزريق آهسته رهش اگزناتايد (Exenatide) با نام تجاري بيدورئون (Bydureon) را به عنوان اولين درمان يک بار در هفته ديابت نوع دو موردتاييد قرار داده است. بيدورئون، يک آگونيست گيرنده پپتيد شبه گلوکاگون يک است که به عنوان دارودرماني در کنار رژيم غذايي و ورزش براي بهبود کنترل قندخون در بزرگسالان مبتلا به ديابت نوع دو مورد استفاده قرار مي‌گيرد. شرکت داروسازي آميلين(Amylin) و آلکرمز (Alkermes) اعلام کرده‌اند که بيدورئون در فوريه 2012 ميلادي در داروخانه‌هاي سراسر آمريکا موجود خواهد بود.
دکتر جان بوزه، سرپرست مرکز مراقبت‌هاي ديابت و مدير بخش اندوکرينولوژي دانشگاه کاروليناي شمالي در چاپل هيل معتقد است با ورود بيدورئون به بازارهاي دارويي، پزشکان و بيماران گزينه دارويي در دسترس خواهند داشت که به آنان اجازه مي‌دهد با مصرف هفتگي دارو، قندخون را به‌طور مطلوب کنترل کنند. به گفته وي، گزينه دارويي جديد، اميد تازه‌اي براي ميليون‌ها نفر مبتلا به ديابت نوع دو محسوب مي‌شود که در تلاشند تا قند خونشان را به ميزان مطلوبي کنترل کنند.
تاييد داروي تازه بيدورئون براساس نتايج به دست آمده از مطالعه باليني روي اثربخشي و ايمني اين دارو با نام «ديوريشن» DURATION صورت گرفت. همچنين نتايج مطالعات باليني روي بيتا (Byetta)، که شکل تزريقي دوبار در روز اگزناتايد است نيز در تاييد بيدورئون موثر بودند. شکل تزريقي دوبار در روز اگزناتايد از اواسط سال 2005 ميلادي در بازار دارويي آمريکا موجود است و هم‌اکنون در 80 کشور دنيا مصرف مي‌شود. بيدورئون به عنوان اولين و تنها داروي هفتگي درمان ديابت، قدم مهمي در بهبود کيفيت زندگي و رضايت از درمان مبتلايان به ديابت نوع دو بوده‌است. توليدکنندگان آن معتقدند بيدورئون در عين حال که تمام فوايد بيتا در کنترل مطلوب قند خون را دارد، به شکل تک‌دوز هفتگي مصرف مي‌شود.
به گزارش سپید،
در مطالعه باليني «ديوريشن پنج»، پس از گذشت 24 هفته بيماران دريافت‌کننده بيدورئون هفتگي به ميزان قابل‌توجهي کاهش در پروتئين A1C (6/1 درصد کاهش از ميزان پايه آن) را مشاهده کردند. اين درصد کاهش از ميزان پايه در دريافت‌کنندگان بيتا 9/0 بود. مصرف‌کنندگان هر دو دارو در پايان مطالعه ميزان قابل‌توجهي کاهش وزن را تجربه‌کردند. شايع‌ترين عارضه جانبي گزارش‌شده در هر دو گروه، تهوع بود. اسهال و عفونت مجاري تنفسي فوقاني از ديگر عوارض مطرح مصرف اين دو دارو بودند.

ادامه نوشته

..::::  مسموميت بيشتر کودکان با استامينوفن وريدي  ::::..

به دنبال تاييد شکل داخل وريدي استامينوفن براي کنترل تب و درد در بخش‌هاي بيمارستاني در سال گذشته، محققان اعلام کردند مصرف آن به‌خصوص در کودکان با خطر بالاي مسموميت همراه است. يک دليل بسيار ساده اين خطر مسموميت، اشتباه در واحد اندازه‌گيري (اشتباه ميان ميلي‌گرم و ميلي‌ليتر) است. همين اشتباه به ظاهر پيش پاافتاده ممکن است به تجويز دوزهاي تا دو برابر بالاتر از ميزان موردنياز بينجامد. به گزارش سپید، از نظر تئوري، تجويز اشتباه دوز بالاي استامينوفن باعث آسيب جدي کبد مي‌شود که البته اين آسيب در صورتي که سريعا تشخيص داده شود و طي چند ساعت اوليه آنتي دوت آن يعني استيل‌سيستئين براي بيمار تجويز شود، قابل پيشگيري است، اما در مورد استامينوفن وريدي، مصرف دوز بالاي دارو به جز تهوع و استفراغ علايم مشخصه ديگري ندارد.

ادامه نوشته

..::::  يافته هاي مثبت هورمون درماني يائسگي  ::::..

يک مطالعه جديد پيشنهاد کرده است دوز پايين هورمون دهيدرواپي‌آندروسترون (DHEA) علايم يائسگي را بهبود مي‌بخشد. در اين مطالعه يک ساله که در نشريه دسامبر ۲۰۱۱ انجمن بين‌المللي يائسگي به چاپ رسيده است، محققان ايتاليايي يک گروه 48 نفره از زنان يائسه را تحت‌نظر گرفتند و دريافتند دوز پايين دهيدرواپي‌آندروسترون در کنترل علايم يائسگي بسيار موثر است. DHEA، يک هورمون استروييدي طبيعي است که به‌طور اوليه توسط غده فوق کليوي توليد مي‌شود.

ادامه نوشته

..::::  گليوک در بدخيمي‌هاي گوارشي  ::::..

 سازمان غذا و داروي آمريکا داروي ايماتينيب با نام تجاري گليوک را براي استفاده در بزرگسالان پس از جراحي و برداشت تومورهاي استرومال دستگاه گوارش که CD117 مثبت هستند، موردتاييد قرار داده است. مطالعه اخير همچنين نشان داده است شانس بقاي بيماران با مصرف 36 ماهه دارو در مقايسه با طول دوره درمان استاندارد 12 ماهه آن افزايش بيشتري دارد. اطلاعات دارويي گليوک به دنبال يک مطالعه طولاني‌مدت مقايسه‌اي ميان مصرف 12 ماهه و 36 ماهه آن به روز شد. گليوک به شکل قرص است و بايد با آب مصرف‌شود. به گزارش سپید، شايع‌ترين عوارض مشاهده‌شده در مصرف‌کنندگان گليوک در اين مطالعه عبارت بودند از ادم، تهوع، استفراغ، کرامپ‌هاي عضلاني، دردهاي عضلاني و استخواني، اسهال، بثورات پوستي، ضعف و درد شکمي. گليوک اولين بار در ماه مي 2001 ميلادي براي درمان لوکمي ميلوييد مزمن با کروموزوم فيلادلفيا مثبت از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا مورد تاييد قرار گرفت.

ادامه نوشته

..::::  شکستگي استخوان با مهار پمپ  ::::..

تحقيقات اخير نشان داده‌اند زنان سالمندي که از داروهاي متداول براي کنترل سوءهاضمه و سوزش سردل استفاده مي‌کنند، در معرض خطر شکستگي‌هاي استخواني هستند. مصرف طولاني‌مدت مهارکنندگان پمپ پروتون باعث افزايش 35 تا 50 درصدي خطر شکستگي مي‌شود. مطالعه‌اي با شرکت 80 هزار زن يائسه در فاصله سال‌هاي 2000 تا 2008 ميلادي انجام شد. طي اين 8 سال، 900 مورد شکستگي لگن ثبت شد. (افزايش 35 درصدي خطر در زنان تحت درمان با مهارکننده‌هاي پمپ پروتون در مقايسه با ساير زنان). به گزارش سپید، اين افزايش خطر شکستگي در زنان سيگاري دريافت‌کننده مهارکننده پمپ پروتون حتي بيشتر هم بود و شيوع شکستگي به دو برابر زنان غيرسيگاري بدون سابقه مصرف مهارکننده‌هاي پمپ پروتوني رسيد. دو سال پس از قطع مصرف مهارکننده‌هاي پمپ پروتوني، خطر شکستگي لگن در زنان تحت‌بررسي به ميزان طبيعي بازگشت.

ادامه نوشته

..::::  سنتز نانوذرات براي دارورساني دقيق‌ به تومورهاي سرطاني  ::::..

محققان دانشگاه کاليفرنيا در «ديويس» موفق به سنتز گروه جديدي از نانوذرات شده‌اند تا از رهايش زودهنگام دارو جلوگيري كنند؛ اين کار دقت رسانش دارو به تومورهاي سرطاني را افزايش داده و کارايي داروي رهاشده را بهبود مي‌بخشد. اين پژوهشگران به ‌رهبري پروفسور «کيت لام»، استاد دانشکده بيوشيمي و پزشکي مولکولي، مايسل‌هاي جديدي به‌ نام مايسل‌هاي با پاسخ دوگانه و پيوند عرضي بروناتي (BCMs) توليد کرده‌اند که در پاسخ به محرک‌هاي خاص، تغييرات فيزيوشيميايي ايجاد مي‌کنند.
مايسل‌ها مجموعه‌اي از مولکول‌هاي فعال سطحي هستند که در يک مايع آبي همانند آب شور پخش شده‌اند. اين ذرات نانومقياس بوده و مي‌توانند به‌ عنوان نانوحامل در دارورساني به ‌کار‌ روند. BCMها دسته جديدي از مايسل‌ها به ‌شمار مي‌روند که در پاسخ به ميکرومحيط اسيدي تومور و يا يک ترکيب شيميايي تزريق ‌شده همانند مانيتول محتواي خود را به سرعت آزاد مي‌کنند. «يوآن پيلي»، نويسنده اول مقاله مربوط به اين کار مي‌گويد: استفاده از نانوحامل‌هاي مايسلي هدف‌گير که به شکلي برگشت‌پذير، پيوند عرضي برقرار مي‌کنند، از رهايش زودهنگام داروهاي ضدسرطان در جريان خون جلوگيري کرده و غلظت دارو را در محل تومور افزايش مي‌دهند. اين قابليت مي‌تواند پيشرفت زيادي در درمان سرطان ايجاد کند.
استفاده از نانوذراتي که در برابر محرک‌هاي خاص عکس‌العمل نشان مي‌دهند، در زمينه دارورساني افزايش يافته است. از ميان اين نانوذرات مي‌توان به مايسل‌هاي پاسخگوي داراي پيوند عرضي (SCMs) اشاره کرد که مي‌توانند به ‌عنوان حامل‌هاي نانومقياس در رسانش دارو به تومورها به‌ کار روند. اغلب نانوذرات محتواي خود را به شکل زودهنگام رها کرده و به هدف خود نمي‌رسند. SCMها مي‌توانند محتواي خود را تا رسيدن به هدف مورد نظر کپسوله کرده و از رهايش آنها در جريان خون جلوگيري کنند. توليد مايسل‌هاي داراي پيوند عرضي که به محيط پيرامون خود حساس هستند، مي‌تواند در درمان سرطان بسيار مفيد باشد. اين مايسل‌ها محتواي خود را درون بافت سرطاني رها مي‌کنند.
به گزارش ایسنا،
مايسل‌هاي با پاسخ دوگانه که توسط گروه لام توليد شده‌اند، نسل جديدي از SCMها محسوب مي‌شوند که قابليت پاسخگويي به چندين محرک مختلف را دارند. اين مايسل‌ها دارو را بر اساس خودآرايي پليمرهاي حاوي بورونيک اسيد و پليمرهاي حاوي کاتچول (catechol) رها مي‌كنند؛ هر دوي اين پليمرها موجب حساسيت غيرعادي مايسل‌ها به pH محيط مي‌شوند. اين محققان پايداري مايسل‌هاي داراي پيوند عرضي بوروناتي و همچنين پاسخ آنها به محيط اسيدي و مانيتول را به ‌دقت بهينه‌سازي کرده‌اند. جزئيات اين کار به صورت آنلاين در «Angewandte Chemie» منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  طراحي نانوكامپوزيت ابرمغناطيسي براي زدودن آلاينده سرطان‌زا از خون  ::::..

پژوهشگران چيني در دانشگاه «لانژو» مي‌گويند که با پيشرفت صنايع جديد آلودگي فلزات سنگين در انسان‌ها در حال افزايش است. آنها اکنون يک نانوکامپوزيت ابرمغناطيسي براي زدودن موثر يکي از اين آلاينده‌ها- يون‌هاي کادميوم- از خون طراحي کرده‌اند. يون‌هاي کادميوم به اندام‌ها صدمه مي‌زنند و سرطان‌زا هستند. حذف اين يون‌ها از خون و بافت‌ها ضروري است. موادي که در حال حاضر براي حذف کردن آنها از خون انسان تحت مطالعه هستند، داراي همه ويژگي‌هاي لازم براي انجام اين کار نيستند. آنها يا داراي قدرت انتخابگري خوب، يا مغناطش اشباع بالا، يا پخش‌شوندگي خوب در آب هستند، ولي هر سه خاصيت را با هم ندارند. اين کامپوزيت جديد، که توسط «جون جين» و «جانتاي ما» و همکارانشان ساخته شده است، تمام اين خواص را با هم دارد.
گروه مذکور اين نانوکامپوزيت - PAD-PEG-Fe3O4@PEI - را از چهار مولفه ساخته است. اولين مولفه نانوذرات اکسيد آهن مغناطيسي بودند که به خاطر سميت کم، انتخاب شدند. اين گروه آنها را با پلي‌اتيلن ايمين (PEI) که به يون‌هاي کادميوم پيوند مي‌خورد، پوشش دادند. اين پوشش همچنين شانس نانوذرات را در گيرافتادن توسط گلبول‌هاي قرمز خون کم مي‌کند و زمان گردش آنها در خون را افزايش مي‌دهد. اين پژوهشگران پلي‌اتيلن گليکول (PEG) را به عنوان يک لنگر براي 2.2- اسيد دي استيک (فنيل آزانديل) (PAD) با بار منفي به اين کامپوزيت پيوند زدند تا برهم‌کنش‌هاي بين نانوذرات و پروتئين‌هاي پلاسما يا گولبول‌هاي قرمز را خنثي کند.
به گزارش ایسنا،
گروه «جون» و «ما» در تست‌هاي آزمايشگاهي 80 درصد يون‌هاي کادميوم را در غلظت يك ppm در نمونه يك ml خون با استفاده از اين کامپوزيت زدودند که در مقايسه با ساير يون‌هاي باردار مثبت مانند Ca+2 و Zn+2 انتخابگري خوبي داشت. از آن جايي که اين کامپوزيت شديدا ابرمغناطيسي است، جداکردن نهايي آنها آسان است. تصور «جين» اين است که اين نانوکامپوزيت‌ها به يک سياهرگ تزريق شده، به يون‌هاي کادميومي موجود در خون پيوند مي‌خورند و با چرخش خون در يک ميدان مغناطيسي براي ربايش کمپلکس‌هاي نانوکامپوزيت - يون کادميوم مغناطيسي زدوده مي‌شوند. خون سم‌زدايي شده سپس به بدن برگردانده مي‌شود. اين پژوهشگران جزئيات نتايج کار تحقيقاتي خود را در مجله‌ «Nanoscale» منتشر کرده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  كشف جايگزين آمپول دندانپزشكي در اعماق جنگل آمازون!  ::::..

دانشمندان دانشگاه كمبريج مدعي شده‌اند كه يك ژل جديد بيهوشي متعلق به گياهي در اعماق جنگل‌هاي آمازون در پرو مي‌تواند جايگزين آمپول دندانپزشكي شده و ييماران را از هراس درد اين آمپول نجات دهد. قبايل بومي پرو در قرن‌ها پيش موفق به شناسايي ويژگي‌هاي جالب ضد درد گياه Acmella oleracea شده و از اين ماده براي درمان دندان‌درد، زخم،‌ آبسه و پاكسازي دندانها استفاده مي‌كردند. دكتر فرانسوا باربيرا فريدمان از دانشگاه كمبريج كه در سال 1975 به عنوان اولين غربي در ميان جامعه مخفي قبايل پذيرفته شده و 30 سال گذشته را به زندگي در ميان اين افراد گذرانده، اين درمان را در جراحي‌هاي دنداني مدرن قابل استفاده خوانده است.
به گفته وي اين گياه كه با متوقف كردن پايانه‌هاي عصبي براي ارائه يك تاثير بي‌حسي كار مي‌كند، تا بيش از يك ساعت دوام داشته و در مراحل اوليه کارآزمایی‌های بالینی بدون هيچ تاثير جانبي با موفقيت عمل كرده و رضايت بيماران را در پي داشته است. اين دارو در صورت ادامه يافتن آزمايشات، احتمالا تا سال 2014 به عنوان يك جايگزين طبيعي براي ضددردهاي مصنوعي داروهاي ضد عفونت وارد بازار خواهد شد. به گزارش ایسنا، اين ژل از گياه گل دار زرد رنگ Acmella oleracea اعماق جنگلهاي آمازون حاصل شده و در قرون 18 و 19 با عنوان گياه دندان درد توسط ملوانان به جنوب آسيا نيز منتقل شد. از اين داروي گياهي مي‌توان در ععصب كشي و كاشت دندان و همچنين كاهش درد كشيدن دندان در كودكان استفاده كرد.

ادامه نوشته

..::::  افسردگي، عامل مرگ زودرس در بيماران قلبي است  ::::..

پزشكان دريافتند در بين مبتلايان به امراض عروق كرونري، افسردگي باعث افزايش 1/5 برابري مرگ زودهنگام است. مطالعه روي 1234 بيمار هلندي مبتلا به امراض عروق كرونري كه در عروق خون رساني آنها لوله‌هاي نازك استنت كار گذاشته شده بود، نشان دهنده اين ارتباط بوده است. اين بيماران كه متوسط آنها 62 سال بوده، مدت 6 ماه پس از انجام عمل دريافت استنت‌هاي كرونري تحت معاينات افسردگي قرار گرفتند. به گزارش ایسنا، پس از هفت سال مطالعه 187 نفر از اين بيماران در گذشتند كه 23 درصد آنها مبتلا به افسردگي بودند اما 12 درصد آنها افسرده نبودند. اين پزشكان متوجه شدند فاكتورهاي ديگري چون جنسيت و سن در افزايش اين خطر موثر هستند. اين يافته به تفصيل در نشست انجمن كارديولوژي اروپا در دانمارك ارائه شد.

ادامه نوشته

..::::  استاتين‌ها در کاهش خطر بدخيمي  ::::..

تحقيقات جديد نشان داده‌اند که استاتين‌ها (پرمصرف‌ترين کاهنده‌هاي کلسترول)، در کاهش خطر بدخيمي کبد در مبتلايان به هپاتيت B نيز موثرند. هپاتيت B که التهاب بافت کبد به دنبال عفونت با ويروس هپاتيت B است، يکي از دلايل اصلي ابتلا به بدخيمي کبد محسوب مي‌شود. اين نخستين‌بار نيست که آثار استاتين‌ها در کاهش خطر بدخيمي مورد توجه قرار مي‌گيرد. مطالعات ديگري نشان داده بودند که استاتين‌ها نقش مهمي در پيشگيري از انواع خاصي از بدخيمي‌ها از جمله سرطان پستان ايفا مي‌کنند. در يک تحقيق که در آن بيش از 33 هزار نفر مبتلا به هپاتيت B از سال 1997 تا 2008 ميلادي تحت بررسي بودند، دريافت‌کنندگان استاتين کمتر از سايرين به بدخيمي کبد مبتلا شدند. نکته ديگر آنکه هر چه فردي طولاني‌تر از استاتين استفاده کرده باشد، ميزان کاهش از خطر ابتلا به بدخيمي کبد قابل‌توجه‌تر است. به گزارش سپید، براي شرکت‌کنندگان در اين مطالعه، استاتين‌ها با هدف کاهش ميزان کلسترول خون تجويز شده بود. به‌طور کلي در طول مطالعه 1021 نفر به بدخيمي کبد مبتلا شدند. به گفته محققان، بايد مطالعات بيشتري براي نشان دادن چگونگي کاهش خطر بدخيمي کبد در مبتلايان به هپاتيت B انجام شود. البته استاتين‌ها مي‌توانند باعث افزايش آنزيم‌هاي کبدي و تخريب جدي کبد شوند بنابراين انجام منظم آزمون‌هاي کبدي در تمام دريافت‌کنندگان استاتين‌ها ضروري است. مطالعه اخير در شماره 23 ژانويه نشريه انکولوژي باليني به چاپ رسيده است.

ادامه نوشته

..::::  زتونا، آئروسل بيني سيکلزونايد ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا زتونا (Zetonna)که آئروسل بيني سيکلزونايد (Ciclesonide) است را براي درمان علايم مربوط به رينيت آلرژيک فصلي و دائمي در بالغان و نوجوانان بزرگ‌تر از 12 سال مورد تاييد قرار داده است. سيکلزونايد يک کورتيکواستروييد است که اولين‌بار با نام تجاري اومناريس (Omnaris) در اکتبر 2006 مورد تاييد قرار گرفت. آئروسل بيني زتونا در شکلي از سيستم انتقال طراحي شده است که داروي سيکلزونايد را به صورت غبار خشک ملايم در حجم اندک به بيني بيمار وارد مي‌کند. در يک مطالعه فازIII، دوزهاي 74 ميکروگرم يا 148 ميکروگرم آئروسل بيني سيکلزونايد به شکل مصرف يکبار در روز در 1111 بيمار بالاي 12 سال مبتلا به رينيت آلرژيک پايدار تجويز شد. در اين مطالعه دوسوکور تصادفي 26 هفته‌اي، علايم بيماران با رينيت پايدار مصرف‌کننده آئروسل بيني، در هر دو گروه مصرف‌کننده دوز 74 ميکروگرمي و 148 ميکروگرمي، پس از 6 هفته در مقايسه با دريافت‌کنندگان دارونما به ميزان قابل‌توجهي کاهش يافت. همچنين نتايج به‌دست آمده در پايان هفته 26 تحمل خوب بيماران در مورد هر دو دوز 74 و 148 ميکروگرمي آئروسل بيني سيکلزونايد را نشان داد.
شايع‌ترين عوارض ناخواسته مربوط به سيکلزونايد با شيوع بيشتر از 2درصد عبارتند از احساس ناراحتي در بيني، سردرد و خونريزي از بيني. آئروسل بيني زتونا ممکن است عوارض ناخواسته شديدتري در مقايسه با ساير اشکال آن ايجاد کند. عوارضي نظير سوراخ‌شدگي ديواره بين دو حفره بيني و زخم‌هاي بيني. آئروسل بيني زتونا نبايد مستقيما روي ديواره بيني اسپري شود. همچنين بيماراني که اخيرا سوراخ‌شدگي ديواره بيني، زخم‌هاي بيني، جراحي ناحيه بيني يا ضربات ناحيه بيني را تجربه کرده‌اند نبايد تا پيش از بهبود کامل از زتونا استفاده کنند.
نکته ديگر آنکه بايد به بيماران در مورد احتمال ابتلا به گلوکوم و کاتاراکت مرتبط با مصرف کورتيکواستروييدهاي استنشاقي و نازال هشدار داد. به بيمارانتان بگوييد که در صورت هرگونه تغيير ديدي در زمان مصرف آئروسل بيني زتونا، به سرعت به چشم‌پزشک مراجعه کند. شدت عوارض در افراد در معرض خطر ابتلا به آبله‌مرغان، سرخک، سل قبلي، عفونت‌هاي انگلي، ويروسي، قارچي يا باکتريال، عفونت‌هاي هرپس سيمپلکس ممکن است به دنبال مصرف زتونا وخيم‌تر شود. آئروسل بيني زتونا بايد به صورت منظم يکبار در روز مصرف شود و رسيدن به حداکثر اثربخشي آن معمولا 1 تا 2 هفته پس از مصرف اولين دوز دارو مشاهده مي‌شود.

ادامه نوشته

..::::  کپرا، درمان صرع درکودکان خردسال  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا شکل قرص و محلول خوراکي کپرا(Keppra) با نام ژنريک لووتيراستام (Levetiracetam) را به عنوان درمان همراه در مبتلايان به تشنج‌هاي پارشيال در بزرگسالان و کودکان بالاي يک ماه مورد تاييد قرار داده است. کپرا پيش از اين به عنوان درمان همراه در درمان تشنج‌هاي پارشيال در بزرگسالان و کودکان بزرگ‌تر از 4 سال موردتاييد بود. تاييد اين دارو براساس نتايج مطالعه فاز 3 دوسوکور تصادفي چندمرکزي با استفاده از دارونما براي بررسي اثربخشي و تحمل محلول خوراکي کپرا (20 تا 50 ميلي‌گرم روزانه به ازاي هر کيلوگرم وزن بدن) در 116 بيمار خردسال با سابقه تشنج‌هاي پارشيال راجعه که سن آنها از 1 ماه تا 4 سال متغير بود انجام شد. در اين مطالعه کپرا به ميزان قابل‌توجهي دفعات تشنج را کاهش داد. به گزارش سپید، شايع‌ترين عوارض ناخواسته که در گروه تحت درمان با کپرا مشاهده شد، عبارت بودند از بي‌خوابي (شيوع 13 درصد در گروه مصرف‌کننده کپرا در مقايسه با شيوع 8/1 درصدي در گروه دريافت‌کننده دارونما) و تحريک‌پذيري (11درصد در مقايسه با صفر درصد).

ادامه نوشته

..::::  درمان هدفمند بدخيمي مجراي صفراوي  ::::..

محققان اعلام کرده‌اند که تحقيقات جديد آنها به کشف درماني هدفمند براي بدخيمي کشنده مجراي صفراوي خواهد انجاميد. گروه محققان بخش سرطان بيمارستان ماساچوست، از 287 بيمار با تومورهاي دستگاه گوارش نمونه‌برداري کردند و در آنها جهش در دو ژن (IDH1 & IDH2) مشاهده شد که ممکن است در يک چهارم تومورهاي مجراي صفراوي رخ دهد. موتاسيون‌هاي ژن IDH1 در 13درصد از تومورهاي مجراي صفراوي و در 23 درصد از تومورهاي مجراي صفراوي داخل کبدي مشاهده شد. شيوع موتاسيون‌هاي ژن IDH2 به مراتب کمتر بود. به گزارش سپید، به گفته محققان با ساخت داروهايي که اين موتاسيون را هدف قرار مي‌دهند مي‌توان رشد تومور را کنترل کرد. سالانه فقط در کشور آمريکا 12 هزار مورد جديد ابتلا به بدخيمي کيسه صفرا و مجاري صفراوي تشخيص داده مي‌شود؛ در ميان آنها فقط 10 درصد از بيماران خوش شانس بوده‌اند و با تشخيص زودهنگام مواجه شده‌اند.

ادامه نوشته

..::::  آداسوو، ضداضطراب استنشاقي  ::::..

شرکت الکزا (Alexza) اخيرا اعلام کرده که سازمان غذا و داروي آمريکا زمان بيشتري براي مرور برگه تقاضاي ثبت داروي جديد خود آداسوو (Adasuve) با نام ژنريک استاکاتو لوکساپين (Staccato Loxapine) درخواست کرده است. در اطلاعيه منتشر شده از سوي سازمان غذا و داروي آمريکا زمان اعلام نتيجه بررسي از 4 فوريه 2012 به 4 مي‌2012 تغيير يافته است. «توماس بي‌کينگ»، مدير عامل شرکت داروسازي الکزا معتقد است که آداسوو تاييديه سازمان غذا و داروي آمريکا را دريافت خواهد کرد. آداسوو، يک داروي ضداضطراب است که از ترکيب لوکساپين (يک آنتي‌سايکوتيک مورد استفاده در درمان اسکيزوفرني) و سيستم جديد الکزا به‌دست آمده است. اين سيستم يک دستگاه استنشاقي دستي تک‌دوز است که دارو را به شکلي قابل‌قياس با تجويز داخل وريدي دارو انتقال مي‌دهد؛ در عين حال استفاده از آن براي بيماران به مراتب آسان‌تر و رضايت‌بخش‌تر است.

ادامه نوشته

..::::  ولکيد، داروي مولتيپل ميلوماي راجعه  ::::..

براساس اعلام شرکت داروسازي تاکدا انکولوژي (Takeda)، سازمان غذا و داروي آمريکا درخواست تکميلي ثبت داروي جديد مربوط به بورتزوماب (Bortezomib) با نام تجاري ولکيد (Velcade) را پذيرفته است. در اين برگه روش تجويز زيرجلدي براي تمام موارد استفاده قبلي اين دارو از جمله مولتيپل ميلوما و لنفوم سلول منتل (پس از دريافت حداقل يک دوره درمان قبلي) ذکر شده است. اين تقاضا براساس نتايج يک مطالعه فاز 3 روي 222 بيمار با مولتيپل ميلوماي راجعه انجام شد.

ادامه نوشته

..::::  نقش استاتین ها در پیشگیری از پارکینسون  ::::..

در يك مطالعه جديد معلوم شد افرادي كه از داروهاي معمول كاهش دهنده كلسترول موسوم به استاتين‌ها استفاده مي‌كنند كمتر به پاركينسون مبتلا مي‌شوند. متخصصان در اين مطالعه مي‌گويند تاثير فوق حتي در افراد زير 60 سال بيشتر و آشكارتر است. اين بررسي كه در نشريه آرشيو نورولوژي منتشر شده در عين حال حاكيست: پزشكان مي‌گويند هر چند تاثير استاتين‌ها در كاهش خطر پاركينسون تاييد شده اما اين تاثير اندك و در عين حال شانسي است به همين خاطر انجام مطالعات بيشتر براي تضمين مفيد بودن اين دارو در پيشگيري از پاركينسون‌ ضروري است بويژه از آن جهت كه استاتين‌ها مي‌توانند عوارض جانبي جدي داشته باشند. به گزارش ایسنا، دكتر استوارت اسياكسون رئيس مركز اختلالات حركتي و بيماري پاركينسون و استاديار نورولوژي در دانشگاه بين المللي فلوريدا در اين باره تصريح كرد: هم اكنون ما شواهد آشكار و واضحي در مورد اين نوع از تاثير گذاري داروهاي استاتين در دست نيست و ما هنوز در مراحل بسيار ابتدايي اين آزمايشات هستيم.

ادامه نوشته

..::::  استرس مزمن ذهن را تخريب مي‌كند   ::::..

يك آزمايش جديد تاييد كرد استرس مداوم و مزمن نه تنها قدرت تفكر انسان را دچار اختلال مي‌كند بلكه هم چنين موجب نقص و ناتواني در حافظه مي‌شود. در اين آزمايش يك مكانيسم نوروني (سلول مغزي) شناسايي شده است كه استرس را به طور مستقيم با نقص حافظه و اختلال در قدرت تفكر مرتبط مي‌كند. به گفته متخصصان دانشگاه نيويورك، هورمون‌هاي استرس روي ناحيه prefrontal كورتكس مغز (PEC) تاثير مي‌گذارند. اين ناحيه از مغز در واقع عملكردهاي اجرايي سطح بالا نظير كارايي حافظه و تصميم گيري را كنترل مي‌كند. اين متخصصان بررسي كردند كه استرس مداوم تاثير منفي روي فعاليت‌هاي اين ناحيه از قشر خاكستري مغز بر جاي مي‌گذارد. جزئيات اين آزمايشات در مجله نورون منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  افزايش خطر مرگ زنان سالمند با کمبود ویتامین D  ::::..

یک پژوهش جدید نشان می‌دهد: کمبود ویتامین D در میان زنان ساكن خانه‌های سالمندان شایع است و اين پديده با افزایش خطر مرگ همراه است. یافته‌های این پژوهش که به رهبری دکتر «استفان پیلز» از دانشگاه علوم پزشکی «گراتس» در اتریش و همکارانش انجام شد، نیاز به پیشگیری و درمان کمبود ویتامین D را مورد توجه قرار می‌دهد. محققان در اتریش، بر روی حدود یک هزار زن، در خانه سالمندان که متوسط سن آنها تقریبا 84 سال بود، مطالعه کردند. پس از 27 ماه پیگیری و بررسی، 284 نفر (30 درصد) از بیماران فوت كرده بودند. پژوهشگران با بررسي‌هاي پس از مرگ بيماران دریافتند که تقریبا 93 درصد از آنها دارای سطح پایین‌تری از ویتامین D پیشنهاد شده بودند.
به گزارش ایسنا، کمبود ویتامین D عاملی خطرناک برای مشکلات استخوانی است. درمان این بیماران شامل مصرف 800 واحد بین‌المللی ویتامین D در روز است. «پیلز» مي‌گويد: این بیماران می‌توانند با مصرف مکمل ویتامین D از مزایای مهمی که در نتایج بالینی مربوطه مانند شکستگی دیده شد، برخوردار شوند. وي مي‌افزايد: با توجه به یافته‌های این پژوهش و مراجع موجودی که در مورد عوارض کمبود ویتامین D وجود دارد، در حال حاضر نیاز فوری برای به کار بردن استراتژی موثر جهت بهبود وضعیت ویتامین D در بیماران سالمند نهادینه شده وجود دارد. بر اساس يافته‌هاي حاصل از اين پژوهش پیشگیری بهتر و درمان کمبود ویتامین D برای بیماران مسن در خانه سالمندان مورد نیاز است.

ادامه نوشته

..::::  ووراکساز، دارودرماني مسموميت با متوترکسات  ::::..

 سازمان غذا و داروي آمريکا داروي گلوکارپيداز (Glucarpidase) با نام تجاري ووراکساز (Voraxaze) را براي درمان بيماران با سطوح سمي متوترکسات متعاقب نارسايي کليوي مورد تاييد قرار داده است. متوترکسات يک داروي پرمصرف در شيمي‌درماني است که عمدتا توسط کليه از بدن دفع مي‌شود. بيماران تحت درمان با دوزهاي بالاي متوترکسات ممکن است به نارسايي کليوي مبتلا شوند. ووراکساز يک آنزيم است که با شکست داروي شيمي‌درماني به شکلي که قابل حذف از بدن باشد به سرعت سطوح متوترکسات را کاهش مي‌دهد. ووراکساز مستقيما درون وريد بيماران تزريق مي‌شود. (روش تجويز داخل وريدي). ريچارد پازدور، سرپرست دفتر گروه داروهاي هماتولوژي و انکولوژي مرکز بررسي و ارزيابي داروهاي سازمان غذا و داروي آمريکا مي‌گويد: «مواجهه طولاني‌مدت با سطوح خوني بالاي متوترکسات باعث آسيب کبدي و کليوي، زخم‌هاي شديد دهاني، آسيب روده ، بثورات پوستي و مرگ مرتبط با افت سلول‌هاي خوني مي‌شود.»
ووراکساز گزينه درماني تازه‌اي براي بيماران سرطاني با هدف پيشگيري از مسموميت مرتبط با غلظت بالاي متوترکسات است. ووراکساز به‌عنوان داروي اورفان مطرح شده است. داروهاي اورفان داروهايي هستند که براي درمان جمعيت خاصي از بيماران تجويز مي‌شوند يا براي درمان بيماري‌اي مورد استفاده قرار مي‌گيرند که نادر است. در يک مطالعه باليني، اثربخشي ووراکساز در 22 بيمار مورد مطالعه قرار گرفت. تمام اين بيماران تحت درمان با ووراکساز بودند. در صورتي که يک ربع ساعت پس از مصرف دارو سطح متوترکسات افت پيدا مي‌کرد و براي 8 روز در همان سطوح پايين باقي مي‌ماند، درمان با ووراکساز موفقيت‌آميز تلقي مي‌شد. 10 نفر از 22 بيمار به اين هدف درماني رسيدند. هرچند تمام بيماران به نتيجه مورد انتظار نرسيدند، ووراکساز 95 درصد متوترکسات را در همه بيماران کاهش داد.
به گزارش سپید، يک مطالعه باليني جداگانه ايمني ووراکساز را در 290 بيمار با مشکل دفع متوترکسات از جريان خون مورد بررسي قرار داد. شايع‌ترين عوارض جانبي مشاهده شده که در بيشتر از يک درصد از بيماران اين مطالعه باليني بروز کرده بود، افت فشارخون، سردرد، تهوع، استفراغ، گرگرفتگي و فلج شکمي است. متوترکسات در دهه 1950 ميلادي توليد شد و به تنهايي يا در ترکيب با ساير داروها براي شيمي‌درماني مورد استفاده قرار مي‌گيرد. متوترکسات در درمان انواع مختلف بدخيمي نظير سرطان پستان، بدخيمي‌هاي سر و گردن، لوسمي، لنفوم، بدخيمي ريه، استئوما و نئوپلاسم‌هاي تروفوبلاستيک تجويز مي‌شود. همچنين متوترکسات در درمان بيماري‌هاي اتوايميون نظير آرتريت روماتوئيد، پسوريازيس، آرتريت پسورياتيک، لوپوس و بيماري کرون موثر شناخته شده است. از ديگر مصارف متوترکسات، درمان بارداري اکتوپيک و القاي سقط‌هاي درماني است.

ادامه نوشته

..::::  رگورافنايب، عمر بيشتر در سرطان کولورکتال  ::::..

يک داروي تحقيقاتي با نام رگورافنايب(Regorafenib)، طول عمر بيماران با بدخيمي متاستاتيک را افزايش مي‌دهد. يافته‌هاي يک مطالعه فاز سه که در سمپوزيوم بدخيمي‌هاي دستگاه گوارش انجمن سرطان شناسي باليني آمريکا در سن ديه گو ارائه شدند چنين ادعايي را مطرح کرده است. براي سال‌هاي زيادي بيماران با بدخيمي متاستاتيک کولورکتال در بن‌بست درماني قرار مي‌گرفتند زيرا درمان‌هاي استاندارد کموتراپي نمي‌توانستند رشد تومور را مهار‌کنند و پزشکان ديگر دارويي براي پيشنهاد به اين بيماران نداشتند. پس از 8 سال اين اولين دارو است که بهبود قابل‌توجهي در طول عمر بيماران مبتلا به بدخيمي کولون که ديگر گزينه درماني برايشان وجود نداشت نشان مي‌دهد. محققان رگورافنايب را در يک مطالعه فاز سه تصادفي دوسوکور در مراکز درماني مختلفي در آمريکا، اروپا، ژاپن، استراليا و چين مورد بررسي قرار دادند. به گزارش سپید، رگورافنايب، يک مهارکننده مولتي کيناز است که قابليت کاهش سرعت تکثير سلولي و رشد عروق خوني و نيز چند روند بيولوژيک دخيل در رشد تومور را دارد. محققان دريافتند بيماران با بدخيمي متاستاتيک کولون که تحت درمان با اين دارو بودند متوسط طول عمرشان در مقايسه با دريافت‌کنندگان دارونما تا 29درصد افزايش يافت.

ادامه نوشته

..::::  داپاگليفلوزين، داروي جديد ضدديابت در انتظار تاييد  ::::..

فرم درخواست ثبت داروي جديد مرتبط با ترکيب در دست تحقيق داپاگليفلوزين Dapagliflozin به سازمان غذا و داروي آمريکا ارائه شده است. اين دارو براي درمان ديابت نوع دو در بالغان تجويز مي‌شود. سازمان غذا و دارو اطلاعات کامل تري در زمينه مطالعات باليني در دست انجام دارد و نيز مطالعات بعدي روي اين دارو براي ثبت آن درخواست کرده است. اين دارو در 19 مطالعه باليني روي بيش از 8 هزار بزرگسال مبتلا به ديابت نوع دو(بيش از 5 هزار نفر از آنها تحت درمان با داپاگليفلوزين بودند) مورد بررسي قرار گرفت. داپاگليفلوزين، يک مهارکننده SGLT2 در دست توليد است. اين دارو در کنار رژيم غذايي مناسب و ورزش قندخون بيماران ديابت نوع دو را کنترل مي‌کند. اثربخشي و ايمني اين دارو به شکل درمان تک‌دارويي و نيز درمان همراه با ساير داروهاي ضدديابت در بزرگسالان مورد بررسي است. به گزارش سپید، همان‌طور که مي‌دانيم، کليه نقش مهمي در تعادل قند خون دارد و روزانه حدود 180 گرم قند را فيلتر مي‌کند. معمولا تمام قند مجددا بازجذب شده و به جريان خون برمي‌گردد. SGLT، يک کوترانسپورتر مهم سديم-گلوکز در کليه است و راه مستقل از انسولين براي بازجذب گلوکز و برگشت آن به جريان خون محسوب مي‌شود.

ادامه نوشته

..::::  مهاردارويي هپاتيت C  ::::..

يک ترکيب دارويي جديد به شکلي موفقيت‌آميز عفونت ژنوتايپ يک هپاتيت C را در درصد بالايي از بيماراني که به درمان‌هاي قبلي پاسخ نداده‌اند کاهش مي‌دهد. مطالعه‌اي در شماره 19 ژانويه نشريه پزشکي نيوانگلند به چاپ رسيده است. در يک مطالعه پايلوت، بيماران با عفونت ژنوتايپ يک هپاتيت C که به درمان‌هاي قبلي با پگ اينترفرون آلفا و ريباويرين پاسخ نداده بودند تحت درمان با ترکيب دو داروي ضدويروس در دست تحقيق(داکلاتازوير و آسوناپروير) به تنهايي يا همراه با پگ ايترفرون آلفا و ريباويرين قرار گرفتند. در تمام بيماران افت سريع در لود ويروس هپاتيت C مشاهده شد.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص نشانه‌هاي زودرس بيماري‌هاي متابوليک ارثي با يک آزمايش  ::::..

 گروهي از دانشمندان موفق به ساخت آزمايشي ساده و قابل اطمينان براي شناسايي مارکرهاي موکوپلي‌ساکاريدوز شده‌اند. موکوپلي‌ساکاريدوز شامل گروهي از بيماري‌هاي ارثي متابوليک مي‌شود که در حال حاضر تشخيص آن تنها در زمان تشديد علايم و احتمالا بازگشت‌ناپذير شدن صدمات وارده ممکن است. شناسايي موکوپلي‌ساکاريدوز و تعيين نوع آن کاري کاملا تخصصي بوده و تشخيص هر کدام از انواع آن نيازمند انجام آزمايش‌هاي خاص خود است. بنابراين اولين گام در درمان موثر بيماري شناسايي دقيق نوع نقص آنزيمي به شمار مي‌رود.
به گزارش سپید،
پژوهشگران اين مطالعه موفق به ابداع روشي براي کشف وجود ساختارهاي کربوهيدراتي خاص گليکوزآمينوگليکاني در سلول، خون و ادرار اين بيماران شده‌اند. اين روش امکان تشخيص تمامي انواع شناخته شده فعلي بيماري را براي پزشکان فراهم مي‌نمايد. يک کارخانه بيوتکنولوژي در سن‌ديگو هم اکنون مشغول ساخت يک کيت آزمايشگاهي تجاري براي تميز انواع مختلف اين بيماري از يکديگر، غربالگري نوزادان از نظر اين بيماري و ارزيابي پاسخ به درمان بيماران با استفاده از اين روش است.

ادامه نوشته

..::::  روشي نو براي تشخيص آسيب حاد کليوي در بیماران اورژانس  ::::..

 آسيب حاد کليه عارضه خطرناکي است که با 25 تا80 درصد احتمال مرگ درون بيمارستاني همراه است. پژوهشگران در يک مطالعه بين‌المللي جديد به روشي دست يافته‌اند که با يک آزمايش ادرار ساده، امکان شناسايي زودهنگام بيماران در معرض خطر را در بدو ورود به بخش‌هاي اورژانس فراهم مي‌سازد. تا به حال پزشکان براي آگاهي از وضعيت کارکرد کليه، از اندازه‌گيري کراتينين سود مي‌جستند، حال آنکه ميزان اين ماده در حضور آسيب کليوي حاد ممکن است تا چندين ساعت در محدوده طبيعي باقي بماند و تشخيص دقيق عارضه حداقل 1 تا 3 روز وقت مي‌برد، به همين دليل اندازه‌گيري کراتينين در بخش اورژانس کارآيي لازم را ندارد.
از طرف ديگر سنجش مارکرهاي زيستي ادراري آسيب حاد کليه تنها به زماني حدود نيم ساعت نياز داشته و امکان ارزيابي شدت عارضه را نيز فراهم مي‌سازد.
در مطالعه فوق مقدار 5 مارکر زيستي در ادرار بدو ورود 1635 بيمار مراجعه کننده به بخش‌هاي اورژانس اندازه‌گيري شد. اگرچه تمامي مارکرها در موارد آسيب اينترينسيک حاد کليه (شديدترين نوع آسيب) افزايش نشان مي‌دادند، مارکر uNGAL بيشترين دقت را در تشخيص اين عارضه و تعيين شدت آن دارا بود.
به گزارش سپید، همچنين اين ماده به همراه مارکر ديگري به نام Kim-1 بيشترين دقت را در پيشگويي احتمال مرگ يا نياز به انجام دياليز در زمان بستري نشان داد. اندازه‌گيري اين مارکرها توسط کيت ARCHITECT-NGAL assay از شرکت ابوت که در بازار موجود بود انجام پذيرفت. تشخيص آسيب حاد کليه در زماني که هنوز بيمار در بخش اورژانس است، مخصوصا در بيمارستان‌هاي شلوغ شهرهاي بزرگ که امکان انجام آزمايش‌هاي مکرر از بيماران وجود ندارد و پيگيري غالب آنان امکا‌ن‌پذير نيست از اهميت فوق‌العاده‌اي برخوردار است. اندازه‌گيري مارکرهاي زيستي ادراري امکان تشخيص سريع و دقيق آسيب حاد کليه را مخصوصا در شرايطي مانند برخورد با حوادث طبيعي، ميادين جنگ و... که نياز به تصميم‌گيري سريع در مورد بيماران وجود دارد، فراهم مي‌سازد.

ادامه نوشته

..::::  پيشرفت در تشخيص بيماري آلزايمر با کمک تصويربرداري  ::::..

به تازگي دانشمندان موفق به کشف ماده‌اي شده‌اند که احتمال مي‌رود شناسايي ضايعات شاخص مغزي را در بيماران مبتلا به آلزايمر ممکن سازد. در حال حاضر اين ضايعات تنها در بررسي‌هاي بافت‌شناسي پس از مرگ قابل شناسايي بوده و هيچ بررسي آزمايشگاهي يا تصويربرداري قادر به تشخيص قطعي اين بيماري نيست. تشخيص اين بيماري امروزه براساس شرح حال و علايم باليني نهاده مي‌شود، حال آنکه بسياري از اين علايم ممکن است به صورت طبيعي در افراد سالمند نيز مشاهده شوند. تنها روش قطعي تشخيص بيماري، مشاهده توده‌هاي غيرطبيعي انباشت پروتيين در بافت مغزدر زمان اتوپسي است. دانشمندان به تازگي موفق به کشف و ابداع روشي براي اندازه‌گيري ماده‌اي به نام FPPDB شده‌اند که قادر است به توده‌هاي بتاآميلوييد و کلاف‌هاي نوروفيبريلرکه از شاخص‌هاي بيماري آلزايمر هستند، متصل شود. در بررسي روي موش‌هاي آزمايشگاهي، اين ماده به اندازه انجام يک اسکن PET در بدن دوام داشته و قابل شناسايي بوده است. پژوهشگران درصدند تا از اين ماده در بررسي‌هاي انساني استفاده نموده و امکان تشخيص قطعي و زودرس بيماري آلزايمر را فراهم سازند.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص و درمان عفونت با ويروس سيتومگال استاندارد مي‌شود  ::::..

موسسه ملي استاندارد و تکنولوژي آمريکا به تازگي استانداردي باليني را براي تشخيص عفونت با ويروس سيتومگال مورد تاييد قرار داده است. اين شاخص جديد پزشکان را در تشخيص دقيق‌تر و تصميم‌گيري بهتر در مورد درمان بيماران ياري مي‌کند. در حال حاضر از معياري با عنوان بار ويروسي (شمارش تعداد کپي‌هاي DNA ويروس در هر ميکروليتر از خون بيمار) براي تعيين دوز مناسب و طول مدت درمان استفاده مي‌شود. روش استاندارد براي اندازه‌گيري بار ويروسي روشي به نام واکنش زنجيره‌اي پلي‌مراز (PCR) است. در اين روش کپي‌هاي متعدد ازقطعه‌اي از مولکول DNA ويروس ساخته شده و از يک منحني کاليبراسيون براي تخمين تعداد قطعات ويروس در نمونه بيمار استفاده مي‌شود. دقت اين روش از آزمايشگاهي به آزمايشگاه ديگر بسته به نوع دستورالعمل يا کيت به کار رفته بسيار متغير است. مرجع استاندارد جديد که با نام SRM2366 به بازار آمده، اين مشکل را با عرضه تعداد مشخص و ثابتي از DNA ويروس مرتفع ساخته است. مرجع استاندارد SRM2366 از سه محلول با غلظت‌هاي معين 420، 1702 و 19641 کپي از DNA ويروس سيتومگال تشکيل شده که مي‌تواند براي تاييد کيفيت محلول‌هاي کاليبراسيون يا سنجش دقت وسايل تشخيصي موجود مورد استفاده قرار گيرد.

ادامه نوشته

..::::  درمان سرطان با عوارض جانبي کمتر امکان‌پذير شد  ::::..

 عوارض جانبي از مهم‌ترين مشکلات درمان سرطان به شمار مي‌آيند. کمپاني نروژي بيوتک چندين گام به دستيابي به درماني که تنها سلول‌هاي سرطاني را هدف قرار داده و سلول‌هاي سالم را دست نخورده باقي گذارد. نزديک‌تر شده‌ است. علت اصلي شدت عوارض جانبي در مورد درمان‌هاي ضد سرطان رايج اين است که اين داروها قدرت تمايز بين سلول سرطاني و سالم را نداشته و همان‌طور که باعث نابودي سلول‌هاي سرطاني مي‌شوند، سلول‌هاي سالم را نيز تحت تاثير قرار مي‌دهند. دستيابي به درماني که تنها سلول‌هاي سرطاني را تحت تاثير قرار دهد از دير باز آرزوي پژوهشگران عرصه سرطان بوده است. رسيدن به اين آرزو از دو راه امکان‌پذير است: اول ساخت دارويي که تنها بر سلول‌هاي سرطاني اثر کند و دوم دستيابي به روشي براي رساندن انحصاري دارو به عضو هدف، بدون اينکه ديگر قسمت‌هاي بدن در معرض آن قرار گيرند.
کمپاني بيوتک از سال 2000 به پژوهش در راهکار دوم پرداخته و تا حدودي نيز به اين هدف نزديک شده است. پژوهشگران اين کارخانه از فن‌آوري‌اي که در سال 1994 در اسلو به وجود آمد و بر پايه نور طراحي شده، به نام اينترناليزاسيون فتوشيميايي يا PCI سود جسته‌اند. در اين فناوري نور ليزر قرمز به منطقه‌اي از بدن که مورد نظر است تابانده مي‌شود. اين پرتوها قادرند که رسيدن دارو را به محل‌هاي مشخص در سلول‌هاي سرطاني چندين برابر نمايند. در اين روش براي دستيابي به تاثيرات دلخواه، ماده‌اي به بيمار تزريق مي‌شود که ميزان حساسيت وي را به نور بالا مي‌برد. اين ماده ترکيبي شيميايي با نام تجاري آمفينکس Amphinexاست که توسط همين کمپاني توليد شده است. ابتدا اين ماده به بيمار تزريق شده و پس از چند روز درمان اصلي آغاز مي‌شود. اندکي بعد نور ليزر به عضو مبتلا که اکنون هم داروي ضدسرطان و هم ماده حساس کننده به نور را در خود دارد، تابانده مي‌شود. در اين زمان آمفنيکس پروسه‌اي را درون سلول‌هاي سرطاني سبب مي‌شود که تاثير کشندگي دارو را بر اين سلول‌ها تقويت مي‌نمايد. عدم دستيابي به روشي براي رساندن انحصاري دارو به بخش مورد نظر در سلول سرطاني باعث مي‌شود که براي رسيدن به اثرات مطلوب به دوزهاي بالاتري از دارو نياز باشد و تجويز دوز بالاتر دارو به معني شديدتر شدن عوارض جانبي آن براي بيمار است.
به گزارش سپید،
کمپاني بيوتک معتقد است که با روش ابداعي خود توانسته راهي براي رساندن دارو به درون سلول‌هاي سرطاني و انهدام موثر آنها بيابد. در اين روش عبور داروهاي ضد سرطان از خلال غشاي سلول‌هاي سرطاني بسيار ساده‌تر شده و دقت اثر آنها به طرز چشمگيري افزايش مي‌يابد. با اين روش نياز به تجويز دوزهاي بالاي دارو وجود نداشته و با کاهش دوز دارو از ميزان بروز و شدت عوارض جانبي کاسته مي‌شود. در پژوهش‌هاي انجام شده محققين توانسته‌اند با اين روش تاثير داروهاي ضد سرطان را در شرايط آزمايشگاهي تا50 برابر تقويت نمايند. کمپاني بيوتک و بيمارستان دانشگاهي لندن از 2 سال قبل به آزمايش کارآيي روش فوق در درمان بيماران مبتلا به سرطان پرداخته و گزارش کردند که تمامي بيماران حاضر در مطالعه با اين روش تاثير چشمگيري در بهبود خود احساس نموده و در بسياري از موارد توده سرطاني به کلي ناپديد شده است. همچنين روش فوق هيچ‌گونه عارضه جانبي خطير براي بيماران در بر نداشته است. پژوهشگران اين پروژه، اکنون در صدد انجام مطالعات باليني بيشتر براي اثبات اثربخشي اين روش هستند.

ادامه نوشته

..::::  شناسايي گيرنده طعم چربي روي زبان  ::::..

دانشمندان موفق به شناسايي چربي به‌عنوان ششمين طعم اوليه که زبان انسان قادر به شناسايي آن است، شده‌‌اند. سال‌ها دانشمندان براين باور بودند که زبان تنها قادر به درک چهار طعم ترش، شيرين، شوري و تلخي است و چندي پيش طعم «خوشمزه» نيز به‌عنوان طعم پنجم روي زبان معرفي شد، اما اخيرا دانشمندان دريافته‌اند که چربي يک طعم محسوب مي‌شود و با زبان قابل تشخيص است. تيمي از دانشمندان آمريکايي موفق به شناسايي يک گيرنده شيميايي روي جوانه‌هاي چشايي شده‌اند که مولکول‌هاي چربي را شناسايي مي‌کند و دريافتند ميزان حساسيت آنها در افراد مختلف متفاوت است. اين دستاورد مي‌تواند در توضيح اينکه چرا برخي افراد از چربي بيشتري استفاده مي‌کنند، کمک کند زيرا آنها کمتر مزه آن ‌را احساس مي‌کنند. به جز طعم‌هاي ابتدايي، ديگر جنبه‌هاي طعم غذا معمولا توسط بوي آنها يا حس بويايي قابل دريافت هستند. پژوهش اين تيم که از محققان دانشکده پزشکي دانشگاه واشنگتن تشکيل شده نشان داده که افراد داراي گيرنده «c-d36» بيشتر در شناسايي وجود چربي در غذا بهتر عمل‌مي‌کنند. پژوهشگران دريافتند تغييرات موجود در ژن توليدکننده «c-d36» باعث بالا يا پايين بودن حساسيت افراد به وجود چربي مي‌شود. اين پژوهش که در مجله ليپيد ريسرچ منتشرشده نشان داده که افراد داراي «c-d36» کمتر از حساسيت کمتري نسبت به وجود چربي دارند. دانشمندان اميدوارند بتوانند براساس اين يافته‌ها، با افزايش حساسيت افراد نسبت به چربي موجود در غذا، با چاقي مبارزه کنند.

ادامه نوشته

..::::  توليد منبع نوري جديد براي ابزارهاي پزشكي نازك  ::::..

بيشتر منابع انتشار نور از شمع گرفته تا نمايشگرهاي رايانه از هر زاويه به يك شكل ديده مي‌شوند؛ اما محققان دانشگاه فني ماساچوست از ساخت يك منبع نوري جديد خبر داده‌اند كه تنها كمي از موي انسان ضخيم‌تر است. اين فيبر از درخششي با تفاوت قابل كنترلي از مناظر مختلف برخوردار است. به گفته دانشمندان كه پژوهش آنها در مجله Nature Photonics منتشر شده، اين فيبر امكان بافت نمايشگرهاي سه‌بعدي را از فيبرهاي منعطف بوجود آورده كه به طرح ريزي اطلاعات مختلف براي چشمان چپ و راست بيننده خواهد پرداخت. اين فيبر همچنين مي‌تواند براي دستگاه‌هاي پزشكي نازك بكار رفته تا بافت آسيب‌ديده را بدون تماس با بافت سالم، درخشان و تركيبات درماني را فعال كند. اين فيبر جديد از يك هسته توخالي برخوردار بوده كه در اطراف آن لايه‌هاي جايگزين مواد با ويژگي‌هاي نوري مختلف قرار گرفته‌اند كه در كنار هم مانند آينه عمل مي‌كنند. در هسته آن يك قطره از مايعي وجود داشته كه مي‌تواند در فيبر بالا و پائين برود. در زمان دريافت انرژي توسط قطره، از خود نور ساطع مي‌كند. اين نور بين آينه‌ها به جلو و عقب رفته و از هسته مانند يك پرتو ليزر 360 درجه ظاهر مي‌شود. در اطراف هسته چهار كانال پر از بلور مايع قرار داشته كه درخشش نور ساطع شده از آنها متفاوت است و هر كانال بلور مايع با دو كانال الكترود موازي با آن كنترل مي‌شود. با وجود پيچيدگي اين ساختار، اين فيبر تنها 400 ميكرومتر است. به عنوان يك فناوري نمايشگر، اين فيبرها از اشكالات واضحي برخوردار بوده كه طبق آن تنها قادر به ارائه يك پيكسل تصوير هستند. محققان براي مفيدتر كردن اين فيبرها بر روي اين امكان در حال كار هستند كه يك پيكسل بتواند با چنان سرعتي به جلو و عقب نوسان داشته باشد كه بيننده يك خط را مشاهده كند.

ادامه نوشته

..::::  رشد بلند قدترين مرد جهان متوقف شد  ::::..

با انجام مراحل درماني پيشرفته و استفاده از تكنيك پرتوجراحي، روند رشد بلند قدترين مرد جهان متوقف شد. «سلطان كوزن» با قد 2.52 متر عنوان بلند قدترين مرد جهان را در اختيار دارد. وي از بيماري آكرومگالي يا رشد بيش از حد بدن رنج مي برد؛ اين بيماري در اثر وجود تومور در غده هيپوفيز ايجاد شده و منجر به ترشح بيش از حد هورمون رشد مي‌شود. ترشح بيش از حد هورمون رشد باعث بروز مشكلات جدي براي بيمار مي‌شود و اسكلت بدن قادر به تحمل وزن اندام با رشد غير طبيعي نيست. «سلطان» در سال 2010 ميلادي براي انجام مراحل پيشرفته درمان راهي مركز درماني دانشگاه ويرجينيا شد و دكتر«مري وانس» متخصص غدد درمان هاي پيشرفته وي را برعهده گرفت. اصلي ترين گام براي درمان آكرومگالي، كنترل توليد هورمون رشد است. با توجه به گسترش تومور به بخش هاي مختلف مغز امكان انجام عمل جراحي باز وجود نداشت و تيم پزشكي از روش پرتوجراحي گامانايف استفاده كردند. پرتوجراحي يك روش غير تهاجمي است كه در آن پرتوهاي گاما با كمك MRI‌ به يك نقطه خاص در بدن تابانده مي شود. تيم معالج اين بيمار در تركيه اعلام كرده اند كه از سه ماه پيش روند رشد متوقف شده است كه حاكي از موثر بودن نتايج پرتوجراحي است. دكتر «وانس» تأكيد مي كند: در صورت عدم توقف رشد بيمار با خطر مرگ مواجه بود. با اين روش علاوه بر توقف هورمون رشد، از گسترش تومور به بخش هاي ديگر مغز نيز جلوگيري شده است.

ادامه نوشته

..::::  راز جذابيت آقايان در چيست؟  ::::..

واقعا به نظر شما راز جذابيت آقايان براي جنس مخالف در چيست، در فك مخروطي شكلشان؟ تحقيقات جديد نشان مي‌دهد اين سيستم ايمني سالم يك مرد است كه زنان را به سوي خود جذب مي‌كند و جالب آنكه زنان با نگاه به صورت يك مرد مي‌توانند دريابند كه او داراي سيستم ايمني سالم هست يا خير. تستوسترون بالا و استرس كم شايد كليد اصلي در اين ميان باشد. درواقع سطح تستوسترون خون تنها باعث تغييرات چشمگير در صورت نمي‌شود بلكه مي‌تواند با پاسخ قوي سيستم ايمني نيز مرتبط باشد. محققان در اين بررسي 74 مرد در سنين 20 تا 30 سال را وارد طرح و به آنها واكسن هپاتيت B تزريق كردند تا سيستم ايمني‌شان را براي توليد آنتي‌بادي تحريك كنند. سپس نمونه‌هاي خون آنها را جمع‌آوري كردند. در اين نمونه‌هاي خون، محققان سطح آنتي‌بادي، همچنين سطح تستوسترون و هورمون استرس (كورتيزول) را نيز اندازه گرفتند. سپس عكس اين مردان را به 94 زن نشان دادند كه آنها نيز در دهه 20 زندگي خود قرار داشتند و از آنها خواستند به عكس‌ها براساس ميزان جذابيتشان تا 10 نمره بدهند. به گزارش سپید، در آناليز نهايي مشخص شد مرداني كه بيشترين امتياز را كسب كرده بودند افرادي بودند كه پاسخ ايمني قوي و سطح بالاتري از تستوسترون را نشان داده بودند. به عبارت ديگر هر چه آنتي‌بادي بيشتري در پاسخ به واكسن توليد كرده بودند، صورت جذاب‌تري داشتند. اين مردان هورمون استرس كمتري نيز داشتند.

ادامه نوشته

..::::  دستورالعمل‌هاي جديد غربالگري سرطان كولوركتال در سال 2012  ::::..

كالج پزشكان آمريكا (ACP) در تاريخ 6 مارچ 2012، دستورالعمل‌هاي جديد غربالگري سرطان كولوركتال را متنشر كرد. سرطان كولوركتال دومين علت شايع مرگ ناشي از سرطان در هر دو جنس زن و مرد در آمريكا به حساب مي‌آيد. اين دستورالعمل‌هاي جديد براي پزشكان و بيماران در شماره 6 مارچ نشريه AIM به چاپ رسيده و مي‌تواند مورد استفاده متخصصان قرار گيرد. ACP اين رهنمودهاي جديد خود را براي افزايش كمك به بيماران و پزشكان در ارتباط با مزايا و مضرات غربالگري سرطان كولوركتال انتشار داده است. اين انجمن بزرگسالان را تشويق مي‌كند تا غربالگري سرطان كولوركتال را از سن 50سالگي آغاز كنند، هر چند تعداد افرادي كه غربالگري مي‌شوند كمتر از تعداد واقعي است که بايد تحت غربالگري قرار گيرند، به‌رغم اينكه كارايي غربالگري سرطان كولوركتال در كاهش مرگ و مير بيماران در شواهد باليني خوبي اثبات شده است.
ACP پيشنهاد مي‌كند پزشكان ارزيابي فردي خطر سرطان كولوركتال را در همه بزرگسالان به عمل آورند. آنها بايد غربالگري را از سن 50 سالگي براي افراد در معرض خطر متوسط آغاز كنند اما افراد در معرض خطر بالا از سن 40 سال يا 10 سال زودتر از سني كه جوان‌ترين فرد فاميل درجه اول آنها به اين سرطان مبتلا شده است بايد غربالگري را آغاز كنند.
عوامل خطر سرطان كولوركتال شامل افزايش سن، داشتن سابقه شخصي پوليپ، بيماري التهابي روده يا سرطان كولوركتال يا داشتن سابقه خانوادگي اين بيماري هستند. گزينه‌هاي غربالگري سرطان كولوركتال شامل‌ آزمون‌هاي مبتني بر مدفوع و تست‌هاي آندوسكوپيك/ راديولوژيك هستند.
همچنين فاصله بين غربالگري‌ها براي افراد در معرض خطر متوسط بالاي سن 50سال، هر10 سال براي كولونوسكوپي، هر 5 سال براي سيگموئيدوسكوپي قابل انعطاف، كولونوسكوپي مجازي و باريم انماي دابل كنتراست و سالانه براي آزمون خون مخفي مدفوع تعريف شده‌اند.
به گزارش سپید، متخصصان اين انجمن بيماران را تشويق مي‌كنند براي انتخاب تست غربالگري موردنظر خود با پزشكان مشورت كنند تا مزايا و معايب هر كدام را بشناسند و براساس شرايط خود بهترين روش را انتخاب كنند. موفقيت هر برنامه غربالگري به خصوص در مورد سرطان كولوركتال به مناسب بودن تست و پيگيري بيماران با نتايج غربالگري غيرطبيعي، همچنين پيگيري آنها با تكرار تست‌ها در فواصل مناسب بستگي دارد. اين دستورالعمل جديد ادامه غربالگري سرطان كولوركتال را در بزرگسالان بالاي 75 سال توصيه نمي‌كند. به خصوص افرادي كه اميد به زندگي آنها كمتر از 10 سال پيش‌بيني مي‌شود زيرا مضرات غربالگري بر مزاياي آن غلبه مي‌كند. از آنجا كه كولونوسكوپي به عنوان استاندارد طلايي تست‌هاي غربالگري به صورت عموم پذيرفته شده، خطرات احتمالي آن مانند خونريزي، سوراخ‌شدگي روده و واكنش‌هاي شديد به موادي كه براي آمادگي روده‌ها تجويز مي‌شود، بايد در نظر گرفته شود و به اطلاع بيماران نيز رسانده شوند.

ادامه نوشته

..::::  روش غربالگري جديد سرطان پستان به روش اولتراسونيک  ::::..

دانشمندان به تازگي و با موفقيت کارآزمايي اوليه يک تکنيک جديد و قابل‌اعتماد را کامل کرده‌اند تا غربالگري سرطان پستان با استفاده از اولتراسوند انجام شود و حالا به دنبال آن هستند تا بتوانند با تکميل بيشتر اين روش، آن را به عنوان يک وسيله باليني ارتقا داده و مورد استفاده قرار دهند. امروزه روش‌هاي مبتني بر X-ray ماموگرافي پايه روش‌هاي غربالگري سرطان پستان را تشکيل مي‌دهند ولي تنها 30 درصد ضايعات مشکوکي که در آنها يافت مي‌شوند، بدخيم هستند. از سويي اين تابش مکرر X-ray هم مي‌تواند خود سرطان‌زا باشد که محدوديتي براي استفاده زياد از اين روش‌هاست و بايد در زنان در معرض خطر مانند زنان بالاي 50 سال کمتر استفاده ‌شود، بنابراين نياز به ابداع و معرفي روشي دقيق‌تر و بدون عوارض در اين زمينه کاملا حس مي‌شود تا ضايعات پستان و توده‌هاي توپر تشخيص داده شوند. به اين ترتيب از انجام بيوپسي‌هاي غيرضروري جلوگيري مي‌شود و صدمات روحي بيماران که ناشي از تشخيص‌هاي نادرست است نيز به حداقل مي‌رسد.
روش اولتراسوند در اين ميان مزاياي زيادي دارد: ايمن است، هزينه کمي دارد و به‌طور گسترده‌اي در برنامه‌هاي غربالگري مورد استفاده قرار مي‌گيرد، البته کيفيت عکس‌هاي گرفته شده به وسيله آن به آن اندازه خوب نيست که براي تشخيص قابل‌اعتماد بتوان از آنها بهره گرفت. قسمتي از مشکل فوق در تشخيص‌گرهاي (دتکتور) کنوني است که به طور رايج مورد استفاده قرار مي‌گيرند. بافت‌هاي مختلف بيولوژيکي سرعت‌هاي صوت متفاوتي توليد مي‌کنند و همين موضوع زماني را که اين امواج صوتي به دتکتور مي‌رسد، تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. به اين ترتيب امواج رسيده تحريف شده و تصوير حاصل غيرطبيعي جلوه خواهند کرد.
روش جديد ابداعي با تشخيص شدت امواج اولتراسونيک کار مي‌کند. به اين ترتيب که شدت امواج به گرما تبديل و توسط يک غشاي نازک فيلم پيرو الکتريک حس مي‌شود. به اين ترتيب براساس درجه حرارت، ولتاژ خروجي توليد مي‌شود. تصاوير ايجاد?شده با اين روش جديد نسبت به آثار توليد شده توسط سرعت امواج ناهموار در بافت‌ها کمتر حساس هستند. وقتي اين روش با سي‌تي‌اسکن استفاده مي‌شود، تصاويري دقيق‌تر از خصوصيات بافت ايجاد مي‌کند و به اين ترتيب ابنورماليتي‌هاي بافت پستان با دقت کامل‌تري مشخص خواهد شد. هدف توموگرافي فوق توليد يک نقشه مقطع عرضي از بافت است که با استفاده از آن امکان تشخيص ضايعات غيرطبيعي فراهم مي‌شود.
تاکنون کارآزمايي‌هاي انجام شده با اين تکنيک جديد نتايج عالي داشته و محققان به دنبال آن هستند تا اين وسيله را ارتقا دهند و بتوانند در بالين نيز از آن بهره گيرند تا شايد ضايعات پستان سريع‌تر و دقيق‌تر تشخيص داده شوند و بيماران زيادي با اين روش از مرگ زودرس ناشي از سرطان نجات يابند.

ادامه نوشته

..::::  پيس‌ميکرهايي که به باتري نياز ندارند  ::::..

شايد روزي جراحي براي کار گذاشتن باتري‌هاي قلبي ضربان‌ساز به تاريخ بپيوندد،‌ زيرا گروهي از محققان دانشگاه ميشيگان وسيله‌اي را طراحي کرده‌اند که ضربان‌سازهاي قلبي را با استفاده از ارتعاشات ضربان قلب شارژ مي‌کند. اين وسيله انرژي را از اين ارتعاشات جمع‌آوري و به الکتريسيته تبديل مي‌کند. سپس سيگنال‌هاي الکتريکي به قلب منتقل مي‌شود تا ريتم سالم قلب را حفظ و يک دفيبريلاتور کاشته شده يا ضربان‌ساز را شارژ کند. در حال حاضر، تنها راه جايگذاري باتري‌ها که طول عمري برابر با 5 تا 10 سال دارند، جراحي‌هاي مکرر است. امين کرمي، محقق ارشد اين مطالعه، اظهار مي‌دارد اين ايده، در واقع استفاده از ارتعاشات محيط‌ است (که به‌طور معمول هدر مي‌روند) و تبديل آنها به انرژي الکتريکي. اگر شما دستتان را روي قسمت بالايي قلب قرار دهيد، مي‌توانيد اين ارتعاشات را حس کنيد. به گزارش سپید، هر چند اين گروه هنوز نمونه اوليه‌اي از اين وسيله نساخته‌اند، جزييات اصلي آن را توضيح داده و با ساخت ماکت‌هايي نشان داده‌اند که اين ايده تاثير دارد. براساس ادعاي محققان، اين وسيله کوچک پزشکي مي‌تواند قدرتي معادل 10 ميکرووات توليد کند که تقريبا 8 برابر مقدار مورد نياز براي عمل يک ضربان‌ساز است.

ادامه نوشته

..::::  ابزاري جديد براي تعيين وسعت صدمات مغزي  ::::..

صدمات تروماتيک مغزي ميان سربازان،‌ ورزشکاران و نجات‌يافتگان حوادث شايع است، اما ممکن است در زمان حادثه تشخيص داده نشده و در طول زمان خود را نشان دهند. به همين دليل دانشمندان در حال آزمايش ابزاري هستند که اين صدمات را در عمق شکنج‌هاي مغزي نشان مي‌دهند، همان‌طور که X-ray استخوان شکسته را مشخص مي‌کند. اين ابزار که high-definition fiber tracking ناميده مي‌شود، با کمک MRI و يک برنامه مخصوص کامپيوتري قابل انجام است و مي‌تواند صدماتي را بارز کند که حتي شايد در سي‌تي‌اسکن هم ديده نشوند، بنابراين بيماران را از صدماتي که در آينده آنها را تهديد مي‌کند، مانند از دست دادن حافظه، تغييرات خلقي يا ديگر مشکلات حفظ کند. اين ابزار که با MRI انجام مي‌شود مي‌تواند صدمات ريز را مشخص کند و شايد روزي در دستورالعمل‌هاي مديريت درماني بيماران ترومايي نيز بگنجد. به گزارش سپید، اين وسيله نمونه‌اي از انجام اسکن‌هاي بهتر مغزي است تا صدماتي را نشان دهند که با هيچ ابزار ديگري مشخص نخواهد شد، درنتيجه درمان هم نخواهند شد.

ادامه نوشته

..::::  يک آزمايشگاه روي يک چيپ  ::::..

محققان دانشگاه بريتيش کلمبيا يک وسيله ساده و دقيق را ابداع کرده‌اند که بيماري مالاريا را مورد بررسي قرار مي‌دهد؛ بيماري‌اي که 500 ميليون نفر را در سال در سراسر دنيا مبتلا کرده و جان‌هاي زيادي را نيز مي‌گيرد. اين وسيله ساده که «يک آزمايشگاه روي يک چيپ» است، به درک بهتر از تغييرات ايجاد شده در گلبول‌هاي قرمز که توسط پلاسموديوم فالسيپاروم ايجاد مي‌شود، کمک مي‌کند. اين وسيله به علت آساني کاربرد به محققان کمک مي‌کند تا کارآزمايي‌هاي باليني را با راحتي بيشتري انجام و کارايي ترکيبات مختلف را در درمان مالاريا مورد ارزيابي قرار دهند. اين آزمايشگاه ساده به‌طور دقيقي مي‌تواند سختي گلبول‌هاي قرمز را که توسط پارازيت ايجاد مي‌شود اندازه گيري کرده و مراحل مختلف بيماري را مشخص کند. به اين ترتيب اطلاعات حياتي درباره وضعيت بيماري و پاسخ به درمان جمع‌آوري مي‌شود. به گزارش سپید، امروزه روش‌هايي که براي بررسي دفورميتي گلبول‌هاي قرمز به کار مي‌روند، بسيار پيچيده بوده و استفاده از آنها در تحقيقات به صرفه نيست و از سوي ديگر حساسيت لازم را هم ندارند، به اين ترتيب به نظر مي‌رسد اين وسيله ساده و ارزان کمک شاياني باشد به پيشرفت تحقيقات در زمينه درمان بيماري مالاريا.

ادامه نوشته

..::::  قرص‌هاي خواب ابدي  ::::..

تحقيقات جديد نشان مي‌دهند قرص‌هاي خواب مي‌توانند خطر مرگ زودرس را افزايش دهند. در اين مطالعه بيش از 10 هزار نفر مصرف‌كننده داروهاي خواب‌آور و بيش از 2 برابر اين افراد از گروهي كه اين دسته از داروها را مصرف نمي‌كنند، به عنوان شاهد مورد بررسي قرار گرفتند و در نهايت 5/2 سال نيز پيگيري شدند. با آناليز نتايج نهايي مشخص شد افراد مصرف‌كننده داروهاي خواب‌آور بيش از 4 برابر بيشتر احتمال دارد كه فوت كنند. از سوي ديگر مشخص شد اين افراد با افزايش 35 درصدي خطر بروز سرطان نيز مواجه‌اند، به طوري که خطر پيشرفت لنفوما، سرطان ريه، كولون و پروستات مرتبط با داروهاي خواب‌آور از اثر سيگار بيشتر است. نكته مهم آنكه افراد مصرف‌كننده اين داروها از عوارض جانبي آنها آگاه نيستند و بعضي موارد همچون خطر افزايش سرطان نيز روي جعبه اين داروها نوشته نشده است. به گزارش سپید، محققان در اين مطالعه شرايطي را كه نيز باعث مرگ زودرس مي‌شود، مانند آسم، بيماري‌هاي قلبي، ديابت و موارد ديگر را هم در نظر گرفته بودند، اما اثر قي قرص‌هاي خواب‌آور همچنان به قوت خود باقي ماند. اين ارتباط حتي در افرادي كه يك تا 18 قرص در سال مصرف مي‌كنند هم ديده شد.

ادامه نوشته