..::::  موسیقی بلند، زنگ خطری برای شنوایی نوجوانان  ::::..

قرار گرفتن در معرض صدای بلند در یک کنسرت موسیقی، اغلب موجب کاهش موقت شنوایی در نوجوانان می‌شود. تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد که 72 درصد از نوجوانان پس از سه ساعت قرار گرفتن در معرض موسیقی بلند دچار کاهش شنوایی می‌شوند. این نوع کاهش شنوایی به‌طور معمول پس از 48 ساعت از بین می‌رود، اما اگر این اتفاق چندین بار رخ دهد، باعث از دست دادن شنوایی دائمی می‌شود. محققان با اشاره به تحقیق انجام شده در این زمینه اظهار کردند: اگرچه سلول‌های آسیب دیده معمولا بهبود می‌یابند، اما قرار گرفتن مکرر در معرض صدای بلند برای همیشه می‌تواند به شنوایی آسیب برساند. آن‌ها افزودند: برای تعیین حساس‌تر بودن گوش نوجوانان نسبت به گوش بزرگسالان تحقیقات بیشتری مورد نیاز است. شرکت در کنسرت‌های موسیقی راک هم می‌تواند بر کاهش شنوایی و آسیب رساندن به گوش تاثیرگذار باشد.

ادامه نوشته

..::::  تمرین کودکان از درون رحم برای رویارویی با مشکلات جهان  ::::..

جهان می‌تواند جای سختی برای زندگی باشد و تصاویر جدید دانشمندان نشانگر این هستند که کودکان از درون رحم، خود را برای رویارویی با آن آماده می‌کنند. محققان دانشگاه دورهام انگلیس با تصویربرداری از هشت جنین دختر و هفت پسر درون رحم به نمایش حالت اخم آنها که شبیه حالت درد کشیدن است، پرداخته‌اند. این کودکان همگی به شکلی که ابروهای خود را پائین کشیده، بینی‌شان چین خورده و دهانشان را می‌کشند به تصویر درآمده‌اند. محققان بر این باورند که این تصاویر نشانه‌ای از پریشانی آنها در محیط رحم نیست بلکه انگار برای زندگی پیش روی خود تمرین می‌کنند.
از زمانی که یک نوزاد به دنیا می‌آید، قابلیت نمایش پریشانی از اهمیت زیادی برخوردار بوده تا برای مثال زمان تغذیه یا عوض کردن پوشک به اطلاع بقیه برسد. از 15 مادر باردار در زمان بارداری آنها برای چهار بار اسکن فراصوت چهار بعدی گرفته شد. این دستگاه بجای ارائه تصاویر سیاه و سفید تخت اسکنرهای دو بعدی، تصاویر گرفته شده از زوایای مختلف را برای ایجاد تصاویر سه بعدی واضح بهم می‌چسباند. این تصاویر معمولا به شکل فیلم یا بعد چهارم ثبت می‌شوند.
محققان این فیلم‌ها را فریم به فریم بررسی کرده و به دنبال بینی چین خورده، ابروی پائین کشیده شده و دیگر حرکات چهره که گویای حالت درد هستند، جستجو کردند. اسکن‌های اولیه در 24 هفتگی به ندرت ترکیب درست این حرکات را نشان می‌داد اما در 36 هفتگی یا حدود یک ماه مانده به تولد، چین‌ها به تناوب بیشتری یک چهره در حال درد را نشان داده و این حالت در میان دختران و پسران به یک اندازه مشابه بود.
برخی پژوهش‌ها نشان داده‌اند که کودکان درون رحم می‌توانند از هفته بیست و چهارم بارداری درد را احساس کنند. سایر کارشناسان تردید دارند که مغز بتواند درد تا حداقل 32 هفتگی درک کند. اما این محققان اعتقاد ندارند که جنین‌ها در رحم دچار پریشانی باشند چراکه تمام کودکان مورد بررسی سالم بوده و این اسکن‌ها زمانی انجام شد که مادران در حالت استراحت قرار داشتند. در عوض تصور می‌شود که این حالات درپی بالغ‌تر شدن مغز و عضلات انجام شده و این تمرین آنها را برای بدنیا آمدن آماده می‌کند. اگر این حالت درد کشیدن نشانه‌ای از رشد سالم باشد، در آینده پزشکان می‌توانند آن‌را به علائم دیگری که برای تعیین سلامت جنین مورد استفاده است، اضافه کنند. این پژوهشگران پیش از این خمیازه جنین را درون رحم به نمایش گذاشته بودند که نه از روی خستگی بلکه در راه کمک به رشد مناطق مغزی مرتبط با حرکت فک است. این پژوهش در مجله PLoS ONE منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  کاهش التهاب مفاصل روماتیسمی با گاز بدبوی بمب‌ها  ::::..

گازی که بوی بمب‌های بدبو را تامین می‌کند می‌تواند درمانی برای مفاصل متورم و دردناک نیز باشد. دانشمندان دانشگاه پزشکی اکستر دریافته‌اند که سولفید هیدروژن که بیشتر برای بوی بد شبیه تخم مرغ گندیده آن شناخته شده است، می‌تواند بطور چشمگیری تورم مفاصل آسیب‌دیده در اثر روماتیسم مفصلی را کاهش دهد. آنها داروی جدیدی را مورد آزمایش قرار دادند که به مفاصل روماتیسمی تزریق شده و در آنجا به تدریج این گاز را از خود منتشر می‌کند. این دارو نشان داده که می‌تواند از انتشار مواد شیمیایی التهابی که منجر به التهاب بافت درون لگن، زانوها، مچ دست و بازوها شده، جلوگیری کند.
این پژوهش این احتمال را نشان داده که بتوان از این گاز برای کمک به بیماران مبتلا به آرتروز و حتی افرادی که مفاصل آنها برای چندین سال تحت تاثیر التهابات قرار داشته، استفاده کرد. این یافته‌های جدید در میان مجموعه‌ای از اکتشافات قرار دارند که گاز سولفید هیدروژن را یک درمان جدید قوی برای بیماری زیادی مانند بیماری قلبی، آسم و دیابت معرفی کرده‌اند. برای مثال تصور بر این است که این گاز می‌تواند فشار خون را با کمک به شل شدن سلولهای درون مخاط رگهای خونی کاهش دهد. این کار باعث انبساط رگها و عبور آزادانه‌تر خون از میان آنها می‌شود. به باور کارشناسان، این امر شاید دلیل آن باشد که سیر با محتوای مقدار کمی از سولفید هیدروژن برای قلب خوب است.
در سالهای اخیر دانشمندان دریافته‌اند که بدن انسان سولفید هیدروژن را در دهان و شکم تولید می‌کند. آنزیمهای خاص مسئول آزادسازی تدریجی این ماده در جریان خون برای کمک به حفظ بدن در برابر التهابات ناشی از بیماری یا جراحت هستند. این آزمایشات در حال حاضر بر روی موشها انجام شده و محققان امیدوارند بتوانند کارآزمایی‌های انسانی را تا دو سال آینده آغاز کنند. این پژوهش در مجله Cellular and Molecular Medicine منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  دارويي جديد در درمان بدخيمي پروستات  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا در روزهاي اخير راديوم دي کلرايد 223 با نام تجاري زوفيگو(Xofigo) را براي درمان مردان مبتلا به مرحله انتهايي(متاستاتيک) کانسر پروستات مقاوم به کاستريشن (دارودرماني يا جراحي براي کاهش سطح تستوسترون) که تنها به استخوان‌ها متاستاز داشته‌اند، مورد تاييد قرار داد. هورمون تستوسترون محرک رشد اين تومور است. براساس آمار اعلام‌شده از سوي مرکز تحقيقات سرطان آمريکا، تا پايان سال 2013 ميلادي براي 200 هزار نفر از مردان اين کشور تشخيص بدخيمي پروستات گذاشته خواهد شد و 29 هزار نفر به دنبال ابتلا به اين نوع بدخيمي جان خود را از دست خواهند داد.
داروي جديد زوفيگو، 3 ماه زودتر از موعد مقرر براي اعلام نتيجه بررسي‌ها، مورد تاييد قرار گرفته است. به گفته دکتر «ريچارد پازدور»، سرپرست بخش ارزيابي و تحقيقات دارويي FDA، اين دارو به مواد معدني موجود در استخوان‌ها متصل و باعث مي‌شود اشعه مستقيما به سلول‌هاي تومور منتقل شود. زوفيگو، دومين داروي مطرح در بدخيمي پروستات است که در يک سال گذشته از سوي FDA مورد تاييد قرار گرفته است. در آگوست 2012 ميلادي، FDA داروي اگزتاندي ( Xtandi) را براي درمان مردان مبتلا به مرحله انتهايي کانسر پروستات مقاوم به کاستريشن که با وجود دارودرماني يا جراحي با هدف کاهش سطح تستوسترون بيماري آنها گسترش يافته است مورد تاييد قرار داد.
مورد مصرف اگزتاندي در بيماراني است که قبلا تحت شيمي درماني با دوستاکسل قرار گرفته‌اند. اثربخشي و ايمني زوفيگو در يک مطالعه باليني روي 809 مرد مبتلا به بدخيمي پروستات مقاوم به کاستريشن علامتدار که بدخيمي تنها به استخوان آنها- و نه ساير ارگان‌ها -تهاجم داشته است مورد بررسي قرار گرفت. بيماران به‌طور تصادفي تحت درمان با زوفيگو يا دارونما همراه بهترين درمان استاندارد قرار گرفتند. مطالعه براي اندازه‌گيري شانس بقاي بيماران ترتيب داده شد. در انتها نتايج نشان دادند مردان دريافت‌کننده زوفيگو به‌طور متوسط 14 ماه و مردان دريافت‌کننده دارونما همراه درمان استاندارد به طور متوسط 2/11 ماه زندگي کرده‌اند. شايع‌ترين عوارض ناخواسته گزارش از سوي مردان تحت درمان با زوفيگو عبارت بودند از تهوع، اسهال، استفراغ و ورم پاها. در بررسي‌هاي خوني نيز شايع‌ترين عوارض عبارت بودند از آنمي، لنفوسايتوپني، لوکوپني، ترومبوسيتوپني و نوتروپني.

ادامه نوشته

..::::  ليپتروزت تاييد شد  ::::..

اخيرا سازمان غذا و داروي آمريکا(FDA)، ليپتروزت (Liptruzet) که قرص‌هاي ترکيبي حاوي ازتيماب و آتوروستاتين است را به عنوان دارودرماني کاهنده کلسترول LDL خون مورد تاييد قرار داده است. ازتيمايب، يک درمان پايين‌آورنده کلسترول LDL و آتوروستاتين، يکي از پرمصرف‌ترين استاتين‌ها در دنياست. ليپتروزت با الگوي مصرف يکبار در روز به شکل قرص‌هاي حاوي 10 ميلي‌گرم ازتيماب در ترکيب با 40،20،10 و80 ميلي‌گرم آتوروستاتين توليد شده است. قرص‌هاي لپتروزت 10/10 و 10/80 ميلي‌گرمي به نظر از لحاظ بيواکي والان و اثربخشي مناسب‌ترين اشکال ترکيبي به نظر مي‌رسند. دوز آغازين توصيه‌شده براي اين دارو،10/10 يا 10/20 ميلي‌گرم است. شايع‌ترين عوارض گزارش‌شده به دنبال مصرف لپتروزت در بيماران تحت مطالعه عبارت بودند از بالارفتن آلانين ترانس آميناز (5درصد بيماران)، افزايش آسپارتات ترانس آميناز (4 درصد بيماران) و درد عضلاني-اسکلتي (4درصد بيماران).

ادامه نوشته

..::::  ايمپلنت زيرجلدي پروبوفين در راه تاييد  ::::..

شرکت داروسازي تيتان در هفته اخير پاسخ FDA به درخواست ثبت داروي جديد خود پروبوفين (Probuphine) را دريافت کرد. پروبوفين ايمپلنت زيرجلدي و درمان نگهدارنده اعتياد است. اثربخشي و ايمني پروبوفين توسط کميته مشورتي داروهاي روان‌پزشکي FDA مورد تاييد قرار گرفته است. در پاسخ نهايي FDA ارائه اطلاعات ديگري براي اثبات اثربخشي اين دارو ضروري دانسته شده است.
طبق آمارهاي موجود، بيش از 2/1 ميليون نفر در آمريکا در سال 2011 ميلادي تحت درمان اعتياد قرار گرفته‌اند. ايمپلنت زيرجلدي پروبوفين با هدف انتقال مستمر و پايدار دارو براي مدت 6 ماه طراحي شده است. اين دارو هم‌اکنون به صورت قرص‌هاي پوششدار زيرزباني با الگوي مصرف روزانه در بازار موجود است و در سال 2011 ميلادي فقط در کشور آمريکا فروشي حدود 3/1 بيليون دلار داشته است. در مطالعات باليني انجام شده براي بررسي اثربخشي و ايمني اين دارو، 163 بيمار طي 24 هفته به‌طور تصادفي تحت درمان با پروبوفين يا دارونما قرار گرفتند.

ادامه نوشته

..::::  ممنوعيت والپروات در بارداري  ::::..

سازمان غذا و داروي آمريکا به پزشکان و متخصصان هشدار داده است داروي ضدتشنج والپروات سديم و ترکيبات آن از جمله والپروئيک اسيد و دي‌والپروئکس سديم، نبايد براي زنان باردار با هدف پيشگيري از حملات ميگرن تجويز شوند. اين داروها ممکن است باعث افت بهره هوشي در فرزند مادراني که طي بارداري از آنها استفاده کرده‌اند، شوند. لازم به ذکر است ترکيبات والپروات براي درمان انواع مختلف صرع، اپيزودهاي مانيا در اختلال دوقطبي و پيشگيري از حملات ميگرن مورد تاييد FDA قرار گرفته‌اند.
ادامه نوشته

..::::  تشخيص زودرس آلزايمر با بررسي ضخامت کورتکس  ::::..

اندازه‌گيري ضخامت کورتکس در تشخيص برخي بيماري‌هاي مربوط به حافظه پيشنهاد شده است. در يک مطالعه جديد، پژوهشگران فنلاندي ضخامت کورتکس را در 24 بيمار مبتلا به بيماري دمانس فرونتوتمپورال اندازه‌گيري کرده و با 25 فرد غير بيمار مورد مقايسه قرار دادند. 45 بيمار مبتلا به اختلال خفيف شناختي با علائم پايدار (S-MCI)، 15 فرد مبتلا به اختلال خفيف شناختي با علائم پيشرونده (P-MCI) و 36 بيمار مبتلا به بيماري آلزايمر نيز وارد مطالعه گرديدند.
الگوي ناحيه نازک شدن کورتکس در مبتلايان به بيماري دمانس فرونتوتمپورال با گروه S-MCI يکسان بود، به طوري که هر دو گروه نازک شدگي دو طرفه قطب قدامي لوب فرونتال و ساختارهاي بخش داخلي لوب تمپورال را به نمايش مي‌گذاشتند. الگوي تغييرات بين مبتلايان به دمانس فرونتوتمپورال و بيماري آلزايمر يکسان بود. ميزان عملکرد شناختي بيماران در آزمايش اجرايي Trail-Making A با ميزان نازک شدگي کورتکس مطابقت داشت. به همين دليل پژوهشگران معتقدند مي‌توان از اندازه‌گيري ضخامت کورتکس به عنوان ابزاري براي شناسايي زودهنگام تغييرات خفيف و آتروفي مغزي در بيماريابي دمانس، پيش از وقوع آتروفي‌هاي منتشر يا لوبي استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص سرطان کولورکتال با آزمايش گازهاي تنفسي  ::::..

پژوهشگران ايتاليايي معتقدند رشد تومور در بدن انسان موجب تغييرات متابوليک متعددي مي‌شود که به توليد انواع خاصي از ترکيبات شيميايي منجر مي‌شوند و اين ترکيبات را مي‌توان در گازهاي بازدمي شناسايي کرد. اين پژوهشگران فرضيه خود را روي 37 بيمار مبتلا به سرطان‌هاي کولورکتال و 41 فرد شاهد آزمودند.
بازدم افراد در يک کيسه خنثي به نام تدلر (Tedlar) جمع‌آوري شد و با روش اسپکترومتري توده‌ايي- کروماتوگرافي گازي مورد بررسي قرار گرفت تا الگوي ترکيبات شيميايي گازي آن مشخص شود. با استفاده از شبکه عصبي احتمال‌سنج، آن دسته از گازهايي که در افتراق افراد سالم از مبتلايان به سرطان کولورکتال مي‌توانند موثر باشند، تعيين گرديدند. با استفاده از اين ترکيبات گازهاي بازدمي، پژوهشگران توانستند با حساسيت 86 ويژگي 83% و دقت تشخيص 85% بيماران را از گروه شاهد افتراق دهند.
براي اثبات دقت تشخيص، اين ترکيب شيميايي در گاز بازدمي 25 بيمار ديگر مورد آزمايش مجدد قرار گرفتند. اين مرحله از مطالعه نشان داد، ارزيابي اين 15 ترکيب شيميايي در گاز بازدمي مي‌تواند با دقت 76
% افراد سالم را از مبتلايان به سرطان کولورکتال افتراق دهد. با اين وجود، براي استفاده از اين روش‌ در بيماريابي سرطان کولورکتال هنوز مطالعه در جوامع مختلف و حجم نمونه‌هاي بسيار بالاتر نياز است. مهم‌ترين امتياز اين روش غيرتهاجمي بودن آن است.

ادامه نوشته

..::::  آزمايش آزادسازي اينترفرون گاما براي تشخيص اريتم ايندوراتوم بيزين  ::::..

اريتم ايندوراتوم بيزين (Eythema mduratum of Bazin) به عنوان نوعي واکنش افزايش حساسيتي به حضور باسيل سل در بدن در نظر گرفته شده است. با توجه به اينکه به تازگي از آزمايش آزادسازي اينترفرون گاما در تشخيص انواع نهفته سل استفاده شده پژوهشگران کره‌اي اين روش را براي تشخيص اريتم ايندوراتوم نيز به کار گرفته‌اند. در اين مطالعه به طور گذشته‌نگر پرونده 22 بيمار مبتلا به اريتم ايندوراتوم ناشي از سل بررسي شد و دقت تشخيصي آزمايش آزادسازي اينترفرون گاما در اين بيماران با افرادي که اريتم ايندوراتوم آنها ناشي از ابتلا به بيماري‌هاي ديگر همچون پسوريازيس يا واسکوليت بود مورد مقايسه قرار گرفت. در نهايت مشخص شد 100% از مبتلايان به اريتم ايندوراتوم بيزين (نوعي از اريتم ايندوراتوم که در واکنش به حضور سل در بدن ايجاد شده) در آزمايش آزادسازي اينترفرون‌گاما مثبت هستند، در حالي که ميزان مثبت‌شدن آزمايش در انواع ناشي از پسوريازيس تنها 64/63% و در ديگر انواع واسکوليت‌ها 67/66% است. پژوهشگران نتيجه‌گيري کردند آزمايش آزادسازي اينترفرون گاما قابليت تشخيص بسيار بالايي براي شناسايي اريتم ايندوراتوم بيزين دارد و بايد در موارد مشکوک به اين بيماري مورد استفاده قرار گيرد.

ادامه نوشته

..::::  تشخيص هيپرکورتيزوليسم تحت باليني از طريق اندازه‌گيري کورتيزول بزاق با کروماتوگرافي مايع  :::

پژوهشگران ايتاليايي در مطالعه جديدي اقدام به آزمون دقت تشخيصي اندازه‌گيري کورتيزول بزاق با کروماتوگرافي مايع در تشخيص هيپرکورتيزوليسم تحت باليني کرده‌اند. در اين مطالعه مقطعي، 70 بيمار مبتلا به تومورهاي تصادفي آدرنال (اينسيدنتالوما) که هيچگونه علامت يا نشانه‌اي از هيپرکورتيزوليسم نداشتند و در ضمن در آزمايش سرکوب دگزامتازون شبانه، آزمون اندازه‌گيري 24 ساعته کورتيزول آزاد ادرار يا آزمون اندازه‌گيري ACTH صبحگاهي، هيپرکورتيزوليسم آنها اثبات شده بود، مورد بررسي قرار گرفتند. سطح کورتيزول بزاق اين افراد در انتهاي شب (ساعت 11 شب) اندازه‌گيري شد و سطح طبيعي اين هورمون در بزاق کمتر از 8/2 نانومول در ليتر تعيين گرديد.
در اين مطالعه مشخص شد بالا بودن سطح کورتيزول بزاق در انتهاي شب (بيش از 8/2 نانومول در ليتر) با ويژگي 3/83% و حساسيت 3/31% مي‌تواند هيپرکورتيزوليسم تحت باليني را تشخيص دهد. همچنين بالا بودن سطح کورتيزول بزاق در انتهاي شب با ويژگي 2/85% و حساسيت 6/55% قادر به تشخيص پرفشاري خون، ديابت و استئوپروز در اين بيماران بود. ترکيب نتايج دو آزمايش (اندازه‌گيري کورتيزول بزاق با آزمايش سرکوب دگزامتازون شبانه) ويژگي تشخيص را به 9/88% و حساسيت را به 2/85% افزايش داد. به همين دليل اين پژوهشگران پيشنهاد کردند از ترکيب اين دو آزمايش مي‌توان براي تشخيص هيپرکورتيزوليسم تحت باليني در بيماران استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  عسل براي سرفه شبانه کودکان  ::::..

براساس يک مطالعه با حمايت مالي توليدکنندگان عسل، به نظر مي‌رسد که مصرف عسل در کودکان دچار سرفه شبانه باعث بهبود علايم و ارتقاي کيفيت خواب شود. در اين مطالعه نزديک به 300 کودک 5-1 ساله مراجعه‌کننده به درمانگاه‌هاي کودکان به دليل عفونت‌هاي تنفسي فوقاني، به صورت تصادفي تحت درمان با يک دوز 10 گرمي عسل (عسل اوکاليپتوس، عسل مرکبات يا عسل خانواده لابياتا [گياهاني مثل آويشن و نعناع و رزماري]) يا دارونما طي 30 دقيقه قبل از رفتن به رختخواب قرار گرفتند. قبل از انجام مطالعه و سپس در روز بعد از درمان، پرسش‌نامه‌اي توسط والدين پر شد.
در مقايسه با وضعيت پايه، علايم سرفه و کيفيت خواب هم در دريافت‌کنندگان عسل و هم در گروه دارونما به صورت معني‌داري بهبود نشان مي‌داد. با اين حال، اين بهبود در دريافت‌کنندگان عسل بيشتر بود. عوارض جانبي بين دو گروه تفاوتي نداشت. پژوهشگران اين فرضيه را مطرح کردند که شباهت فيبرهاي ايجادکننده مزه شيرين با فيبرهاي کنترل‌کننده سرفه، ممکن است باعث اين اثر ضد سرفه شده باشد. نتيجه‌گيري اين محققان اين بود: «بر اساس اين مطالعه، در کودکان بالاي يک سال، عسل را مي‌توان به عنوان يک درمان موثر و بي‌خطر براي سرفه شبانه مد نظر قرار داد.» در کنار اين توصيه همواره اين هشدار را نيز بايد قرار داد: از مصرف داروهاي ضد سرفه بدون نسخه حاوي عسل در کودکان کم‌سن بايد پرهيز گردد و به کودکان زير يک سال نيز به دليل خطر بوتوليسم هرگز نبايد عسل داده شود.

ادامه نوشته

..::::  آخرين توصيه‌ها درباره غربالگري سرطان تخمدان  ::::..

کارگروه خدمات پيشگيرانه ايالات متحده (USPSTF) بر اساس شواهد روزآمدشده، مجددا بر توصيه قبلي خود عليه انجام غربالگري سرطان تخمدان (توصيه سطح D) تاکيد کرد. در يک مطالعه آمريکايي، زنان به صورت تصادفي به دو گروه مراقبت معمول يا سونوگرافي واژينال و آزمون CA-125 تقسيم شدند. مرگ‌ومير و مرحله بيماري در زمان تشخيص در دو گروه غربالگري و عدم غربالگري تفاوتي نداشت ولي در نتيجه غربالگري‌هاي مثبت کاذب، تعداد قابل ملاحظه‌اي جراحي غيرضروري انجام شده بودند. در يک کارآزمايي انگليسي در حال انجام، پژوهشگران به مقايسه عدم غربالگري با «غربالگري به وسيله CA-125 به اضافه پيگيري نتايج غير طبيعي با سونوگرافي واژينال» يا «غربالگري صرفا با سونوگرافي»، پرداخته‌اند. البته پيامدهاي مربوط به مرگ‌ومير در اين مطالعه هنوز مشخص نشده است.
نتيجه‌گيري USPSTF اين بوده که بر اساس شواهد کافي، «غربالگري روتين سرطان تخمدان به وسيله سونوگرافي از راه واژن يا آزمون سرمي CA-125 با يک سطح آستانه واحد، منفعتي از نظر مرگ‌ومير ندارد ولي با زيان‌هايي حداقل در حد متوسط همراه است.» بيماران مدام در مورد لزوم غربالگري سرطان تخمدان سوال مي‌کنند و پاسخ منفي USPSTF هنوز هم چندان قاطع و معتبر نيست. اين کارگرووه همچنين ذکر کرده که اين عوامل با کاهش خطر سرطان تخمدان همراه هستند: قرص‌هاي ضد بارداري، بارداري، شيردهي، بستن لوله‌هاي رحمي، و اووفورکتومي دوطرفه. همچنين به نظر اين کارگروه، زنان داراي سابقه خانوادگي مثبت سرطان پستان يا تخمدان بايد به انجام مشاوره ژنتيک براي ارزيابي بيشتر سطح خطر، تشويق شوند.

ادامه نوشته

تصویر120- کلسینوز جلدی در اسکلروز سیستمیک

کلسینوز جلدی در اسکلروز سیستمیک

توضیحات در ادامه مطلب

 

ادامه نوشته

کنگره20- شصت و هفتمین کنگره دانشجویان پزشکی (پزشکی مدرن)-اوکراین

برگزار کنندگان: دانشگاه پزشکی بوگومولتس، وزارت بهداشت اوکراین
زمان برگزاری: ۲۳ الی ۲۵ اکتبر 2013
ارسال خلاصه مقالات: ۸/۹/۲۰۱۳
مکان برگزاری: اوکراین- کیف

سایت همایش

..::::  کم‌خوابی، احتمال خیانت به همسر را افزایش می‌دهد  ::::..

مزایای بسیاری در برخورداری از یک خواب خوب وجود دارد که از آن جمله انرژی بیشتر و حال خوب است؛ اما محققان اخیرا مزیت دیگری معرفی کرده‌اند که براساس آن خواب کافی می‌تواند فرد را از خیانت به همسرش بازدارد. دانشمندان دریافته‌اند که بخشی از مغز که مسئول کنترل بر نفس است با کمبود خواب تحت تاثیر قرار گرفته و می‌تواند به تصمیمات بسیار نادرست منجر شود.
از آنجایی کنترل بر نفس تا حد زیادی تعیین‌کننده میزان مقاومت انسان در برابر وسوسه‌هاست، خواب دارای وقفه می‌تواند بدین معنی باشد که افراد بیشتر از حد افراط کرده و برای مثال به خیانت روی می‌آورند. منطقه قشر پریفرانتال مغز بر کنترل نفس تاثیر گذاشته و نیروی آن با گلوکز تامین می‌شود. هنگامی که افراد از کنترل نفس استفاده می‌کنند، از گلوکز استفاده کرده و با کاهش این ماده، تصمیمات نادرست بیشتر می‌شود. کمبود خواب، میزان گلوکز قشر پریفرانتال را که در زمان خواب بازیابی می‌شود، کاهش می‌دهد. کمبود گلوکز منجر به تاثیر مستقیم بر روی کنترل نفس شده که به معنی قرار گرفتن افراد در معرض وسوسه است. شاید حتی میزان کمی از کم خوابی بتواند فرد را از کنترل نفس خود محروم کند.
دانشمندان در پژوهش خود تنها 22 دقیقه اختلاف میان خواب افرادی که خیانت کرده‌اند و دیگران، مشاهده کردند. این در حالیست که پیش از این دانشمندان نشان داده بودند که کمبود خواب باعث کاهش میل جنسی شده و همچنین خستگی و تنش را به همراه دارد. همچنین از مضرات کم‌خوابی باید به این امر اشاره کرد که منجر به چاقی می‌شود.

ادامه نوشته

..::::  قدرت انسان در تخمین سن افراد از روی بو  ::::..

تغییرات ایجاد شده در بوی بدن افراد می‌تواند برای تشخیص سن آن‌ها به کار برده شود. یافته‌های مرکز تحقیقاتی مونل در آمریکا حاکی از آن است انسان‌ها می‌توانند بر اساس تغییرات ایجاد شده در بوی بدن افراد سن آن‌ها را تشخیص دهند. قسمت اعظم این توانایی مبتنی بر توانایی شناسایی بوی بدن افراد سالخورده است و برخلاف تصور عمومی، میزان شدت و ناخوشایند بودن بوی بدن این گروه سنی از افراد جوان و میانسال کمتر است. در انسان‌ها "بوی فرد مسن" در فرهنگ‌های مختلف قابل تشخیص است. این پدیده در ژاپن نیز پذیرفته شده و لغت kareishū برای توصیف آن مورد استفاده قرار می‌گیرد.
«یوهان لوندستروم» (Johan Lundström) متخصص علوم اعصاب حسی در مونل می‌گوید: انسان‌ها هم مانند حیوانات می‌توانند علائمی را از روی بوی بدن شناسایی کنند که به آن‌ها امکان تشخیص سن بیولوژیکی، پرهیز از ارتباط با افراد بیمار، یافتن زوجی مناسب و تمیز دادن خویشاوندان از غیرخویشاوندان را می‌دهد.
بوهای بدن انسان همچون حیوانات حاوی آرایه‌ای غنی از ترکیبات شیمیایی‌اند که می‌توانند انواع مختلف اطلاعات اجتماعی را مخابره کنند. ویژگی‌های ادراکی این بوها در طول دوران عمر به این دلیل که تراکمی از مواد شیمیایی اساسی‌اند، دستخوش تغییر می‌شوند. به این دلیل که مطالعات انجام شده در مونل و سایر موسسه‌های علمی بر روی حیوانات توانایی آن‌ها برای شناسایی سن را از طریق بوی بدن به اثبات رساند، تیم لوندستروم این پدیده را بر روی انسان بررسی کرد. در آزمایشات آن‌ها بوهای بدن سه گروه سنی جمع‌آوری شد و 12 تا 16 نفر در هر گروه قرار داده شدند: جوانان (20 تا 30 سال)، افراد میانسال (45 تا 55 سال) و سالخوردگان (75 تا 95 سال). هر شخص به مدت پنج شب در تی شرت‌های فاقد بو دارای پدهای زیربغل خوابیدند. این پدها سپس به چهار قسمت بریده شده و بر روی ظرف‌های شیشه‌ای قرار داده شدند.
بوها توسط 41 شخص ارزیاب جوان (2- تا 30 ساله) سنجیده شدند. به این افراد دو ظرف حاوی بوی بدن در 9 ترکیب داده و از آن‌ها خواسته شد که تشخیص دهند کدام بو متعلق به افراد سالخورده است. ارزیاب‌ها همچنین شدت و مطبوع بودن هر بو را سنجیدند و در نهایت از آن‌ها خواسته شد که سن افراد داوطلب برای هر نمونه موردی را تخمین بزنند. این ارزیاب‌ها توانستند سه گروه سنی حاضر در آزمایش را بر اساس نشانه‌های بو از هم تمیز دهند. تحلیل‌های آماری نشان داد که بوهای گروه مسن عامل این توانایی برای تشخیص سن بودند. ارزیاب‌ها همچنین بوهای بدن گروه مسن را دارای شدت و نامطبوعی کمتر نسبت به بوی بدن دو گروه سنی دیگر اعلام کردند.
لوندستروم اظهار کرد: افراد سالخورده دارای بوی زیربغل قابل تشخیصی هستند که از نظر افراد جوان‌تر نسبتاً خنثی و کمترنامطبوع‌اند. این امر با تصور عموم در خصوص نامطبوع بودن بوی افراد مسن در تضاد است. با این حال ممکن است که سایر نقاط منشأ بوی بدن از جمله پوست و تنفس دارای کیفیت‌های متفاوت از زیربغل باشند. مطالعات آتی با هدف تشخیص بیومارکرهای اساسی استفاده شده توسط ارزیاب‌ها برای شناسایی بوهای مرتبط با سن و همچنین تعیین این موضوع که مغز چگونه قادر به شناسایی و ارزیابی این اطلاعات است، صورت خواهند گرفت. نتایج این تحقیق در ژورنال PLoS ONE انتشار یافت.

ادامه نوشته

..::::  پیاده‌روی سلامت مردان مسن را بهبود می‌بخشد  ::::..

مطالعه محققان انگلیسی و کانادایی نشان می‌دهد که هرچه مردان مسن بیشتر پیاده روی کنند، سلامت روحی و روانی بیشتر و کیفیت زندگی بهتری را به دست خواهند آورد. دکتر "جف والنس" از دانشگاه آتاباسکا کانادا و سرپرست این پژوهش می‌گوید: امروزه با افزایش بیماری‌های مزمن، دیابت و قلبی و عروقی، سلامت مردان به یک نگرانی تبدیل شده و به ویژه سلامت مردان مسن نیز مورد غفلت قرار گرفته است. طی این تحقیق که از نخستین مطالعات دقیق بر تاثیر پیاده روی در کیفیت زندگی مردان مسن است، 385 مرد بالای 55 سال مورد بررسی قرار گرفت. 69 درصد از این افراد دچار اضافه وزن و 19 درصد نیز مبتلا به چاقی مفرط بودند.
به منظور این پژوهش تمام سالمندان به مدت سه روز متوالی گام شمار پوشیدند. پروفسور "نانت موتری" از دانشگاه ادینبورگ می‌گوید مردانی که بیشترین میزان پیاده‌روی را از خود نشان داده بودند در مقایسه با سایرین کیفیت مطلوب‌تری از زندگی را هم از نظر سلامت روانی و جسمی گزارش دادند. وی در ادامه خاطرنشان کرده است که پیاده‌روی عادی در روز هم می‌تواند تاثیر مثبت خود را بگذارد اما هرچه این میزان بیشتر باشد، برای سلامت آنان بهتر خواهد بود. این پژوهش در مجله "American Journal of Health Promotion" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  درمان صدای درون سر اسکیزوفرنی‌ها با آواتار  ::::..

محققان کالج دانشگاهی لندن یک سیستم آواتار طراحی کرده‌اند که می‌تواند به بیماران اسکیزوفرنی در کنترل صداهای درون سر آنها کمک کند. بیماران در بخشی از این درمان با انتخاب یک چهره و صدا از یک فرد یا چندین تن به ساخت یک آواتار می‌پردازند که به باور آنها درون سرشان قرار گرفته است. سپس درمانگران می‌توانند بیماران را به مقابله با آواتار و اجبار آن به ترک سرشان تشویق کنند که می‌تواند اعتماد به نفس این بیماران را در مقابله با توهمشان ارتقا بخشد. محققان مدعی شده‌اند که این درمان رایانه‌ای می‌تواند کمک سریع و موثر برای مدیریت این اختلال ارائه کرده و بسیار موفق‌تر از درمانهای پزشکی در دسترس کنونی است. این سیستم همچنین می‌تواند به کاهش بسامد و شدت حملات اسکیزوفرنی در موارد آینده کمک کند.
در کارآزمایی‌های ابتدایی، به 16 بیمار تا هفت جلسه 30 دقیقه‌ای درمان ارائه شد. محققان دریافتند که تمام بیماران از بهبود بسامد و شدت صداهای درون سرشان خبر داده‌اند. شش مورد از این بیماران پس از تجربه توهمات صوتی برای به ترتیب 16، 13 و 3.5 سال بطور کامل دیگر صدایی نشنیدند. این آواتارها مستقیما هذیانهای بیمار را مورد خطاب قرار نداده اما این پژوهش نشان داده که توهمات به عنوان یک اثر کلی درمانی بهبود می‌یابند.
پروفسور جولیان لف از واحد علوم بهداشت ذهنی کالج دانشگاهی لندن این درمان را ابداع کرده است. وی گفت: اگرچه بیماران با یک آواتار به عنوان یک شخصیت واقعی تعامل دارند، از آنجایی که خود سازنده آنها هستند می‌دانند که این شخصیتها هنگامی که با صداهای تهدید کننده به مخالفت می‌پردازند، به آنها آزار نمی‌رسانند. در نتیجه این درمان به بیماران در دستیابی به اعتماد به نفس کافی و تشویق برای مقابله با آواتار و آزار آنها کمک می‌کند. مرحله اول این درمان برای بیماران ساخت آوارتارهای رایانه‌ای با انتخاب چهره و صدای موجودی است که به باور این بیماران با آنها صحبت می‌کند. این سیستم سپس لبهای آواتار را با صحبت‌های آن هماهنگ کرده که این به درمانگر اجازه می‌دهد فورا از طریق آواتار با بیمار صحبت کند. وی بیمار را برای مقابله با صدا تشویق کرده و به‌تدریج به آنها آموزش می‌دهد تا کنترل توهمات خود را در دست بگیرند.
این تیم اکنون یک کمک هزینه 1.3 میلون پوندی را از بنیاد ولکام برای اصلاح سیستم خود و اجرای یک پژوهش تصادفی در مقیاس بزرگتر برای آزمایش این رویکرد در درمان اسکیزوفرنی دریافت کرده است. آزمایشات در موسسه روانپزشکی کینگز کالج لندن انجام خواهد شد و اولین بیماران را در اوایل ماه ژوئیه ثبت‌نام می‌کند. اولین نتایج این پژوهش بزرگتر قرار است تا اواخر سال 2015 ارائه شود. محققان در حال حاضر مشغول آموزش درمانگران و کارکنان پژوهش برای ارائه درمان آواتار و نهایی‌سازی راه‌اندازی پژوهش هستند.

ادامه نوشته

..::::  هپاتيت B بدتر است يا هپاتيت C؟  ::::..

عفونت مزمن ويروس هپاتيت B و ويروس هپاتيت C هر دو به صورت بالقوه مرگبار هستند ولي تاکنون مقايسه مستقيمي بين پيامدهاي باليني اين دو بيماري انجام نشده است. از ميان تقريبا 5000 مرد آمريکايي همجنس‌باز ثبت‌شده در يک بانک اطلاعاتي آينده‌نگر بزرگ، حدود 5% آن‌ها که مبتلا به يکي از اين دو نوع هپاتيت مزمن بودند، به يک مطالعه وارد شدند. پس از دوره پيگيري با ميانه مدت تقريبا 8 سال، مرگ‌ومير ناشي از تمامي علل در هر دو گروه مشابه بود ولي مرگ‌ومير مرتبط با کبد در مبتلايان به عفونت مزمن هپاتيت B به صورت معني‌داري افزايش نشان مي‌داد. اين يافته در بيماران HIV منفي و HIV مثبت- حتي در مبتلايان به نقص ايمني شديد- صدق مي‌کرد.
عده کمي از مردان شرکت‌کننده در مطالعه به خاطر عفونت هپاتيت C تحت درمان قرار داشتند که حذف اين افراد از مطالعه نيز الگوهاي مشاهده‌شده را تغيير نداد. با اين حال، مرگ‌ومير مرتبط با کبد در افراد دچار عفونت همزمان با هپاتيت B و HIV، در صورت ورود به مطالعه پس از سال 2002 نسبت به سال‌هاي قبل از آن به صورت معني‌داري کمتر بود. اين يافته احتمالا به خاطر مصرف داروهاي ضد ويروسي جديدتري است که فعاليتي عليه هر دو ويروس دارند.
اين اولين مطالعه‌اي است که در آن اثرات عفونت‌هاي هپاتيت B و C در يک جمعيت نسبتا همگن مقايسه مي‌شوند. اين نتايج قابل توجه هستند زيرا اخيرا تبليغات زيادي براي آگاهي عمومي نسبت به غربالگري و درمان هپاتيت C صورت مي‌گيرد. پزشکان بايد به خاطر داشته باشند که علي‌رغم واکسيناسيون، هپاتيت B هنوز شايع است و درمان خوراکي موثري دارد که مي‌تواند جان افراد زيادي را نجات بدهد.

ادامه نوشته

..::::  کورتون‌ استنشاقي در‌کودکي،کاهش قد در بزرگسالي  ::::..

مصرف گلوکوکورتيکوييدهاي استنشاقي يک درمان ارزشمند براي آسم کودکان است ولي مصرف آن در سال‌هاي اوليه زندگي با کاهش سرعت رشد در مرحله قبل از بلوغ همراهي داشته است. به منظور تعيين اثرات درازمدت اين داروها، محققان قد نهايي بزرگسالي را در 943 فرد مبتلا به آسم اندازه‌گيري کردند. اين افراد براي مدت 6-4 سال (با شروع از سن 13-5 سالگي) به صورت تصادفي بودزونايد (400 ميکروگرم در روز)، داروي تثبيت‌کننده ماست‌سلِ ندوکروميل (16 ميلي‌گرم در روز) يا دارونما دريافت کرده بودند. همه اين کودکان تحت درمان با آلبوترول قرار داشتند.
قد بزرگسالي به طور متوسط در سن 25 سالگي اندازه‌گيري شد. در مقايسه با ميانگين قد در گروه دارونما، ميانگين قد در گروه بودزونايد به صورت معني‌داري (2/1 سانتي‌متر) کمتر بود ولي در گروه ندوکروميل کاهش معني‌داري وجود نداشت (2/0 سانتي‌متر کمتر). اثر بودزونايد بر قد بزرگسالي تفاوت معني‌داري را بر حسب جنس، سن در هنگام ورود به مطالعه، نژاد، يا مدت درمان آسم در مطالعه، نشان نمي‌داد. بالاتر بودن دوز روزانه با کمتر بودن قد بزرگسالي همراهي داشت. کاهش رشد و نيز کاهش سرعت رشد در گروه بودزونايد در 2 سال اول درمان و عمدتا در کودکان قبل از سن بلوغ ديده مي‌شد و بعد از آن ادامه پيدا نمي‌کرد.
بودزونايد در صورت مصرف توسط کودکان قبل از سن بلوغ، باعث کاهش قد بزرگسالي مي‌شود. اين کاهش خفيف است ولي والدين بايد از اين اثر آگاه شوند تا بتوانند خطرات و منافع گلوکوکورتيکوييدهاي استنشاقي را سبک و سنگين کنند. با اين حال، اين داروها همچنان به عنوان يک درمان مهم براي آسم مزمن کودکان مطرح هستند.

ادامه نوشته

..::::  افزايش بروز سرطان‌هاي همراه با بارداري  ::::..

سرطان‌هاي همراه با بارداري به سرطان‌هايي گفته مي‌شود که ابتدائا در حين بارداري يا به فاصله 12 ماه پس از زايمان تشخيص داده مي‌شوند. به منظور تعيين روند اپيدميولوژيک اين سرطان‌ها و پيامدهاي آن‌ها بر بارداري و مادران، پژوهشگران داده‌هاي حاصل از يک مرکز ثبت داده‌هاي سرطان در استراليا، يک بانک اطلاعاتي حول‌وحوش تولد، و پرونده‌هاي بيمارستاني 781907 زن زايمان‌کرده بين سال‌هاي 2008-1994 را با هم مرتبط کردند.
در کل، 1798 مورد سرطان همراه با بارداري شناسايي شد که شايع‌ترين آن‌ها عبارت بودند از ملانوم، سرطان پستان و سرطان تيروييد (به ترتيب 46، 29 و 17 مورد به ازاي هر 100 هزار بارداري). جمعا 499 سرطان در حين بارداري و 1299 سرطان پس از زايمان تشخيص داده شده بودند. سرطان‌هاي همراه با بارداري تقريبا 50
% شايع‌تر از ميزاني بودند که در جمعيت عمومي زنان در سنين باروري انتظار مي‌رفت. بين سال‌هاي 2007-1994 ميزان خام بروز سرطان‌هاي همراه با بارداري از 112 به 192 مورد به ازاي هر 100 هزار بارداري افزايش يافته بود. تنها 14% از اين افزايش با بالا رفتن سن بارداري قابل توجيه بود. در موارد تشخيص سرطان حين بارداري، احتمال حوادث ترومبوآمبوليک 10 برابر و احتمال سپسيس 4 برابر بيشتر از زناني بود که سرطان‌هاي همراه با بارداري نداشتند.
نکته قابل ملاحظه آن است که اين داده‌ها بر حسب مصرف سيگار يا چاقي مادر (دو عامل خطر شناخته‌شده براي سرطان و ترومبوآمبولي) تعديل نشده‌اند. تعامل بيشتر بين پزشک و بيمار در حين بارداري ممکن است بخشي از اين افزايش در تشخيص سرطان را توجيه کند اما تغييرات ايمني مرتبط با بارداري نيز ممکن است بر سرطان‌زايي و رشد تومورها نقش داشته باشند. با توجه به اين که سرطان دومين علت شايع مرگ زنان در سنين باروري است و روش‌هاي پيشگيري از بارداري نيز خطر بسياري از سرطان‌ها را کاهش مي‌دهند، يافته‌هاي اين مطالعه بايد به برقراري تعهدات جديدتر براي حذف بارداري‌هاي ناخواسته کمک کنند.

ادامه نوشته

..::::  راز طول عمر بالاي 75 سال  ::::..

تا به حال در پژوهش‌هاي اندکي به بررسي ارتباط بين طول عمر در سالمندان با عوامل خطر قابل تعديل (مثل وزن يا مصرف سيگار و الکل) پرداخته شده است. پژوهشگران سوئدي در يک کارآزمايي همگروهي جمعيتي آينده‌نگر به شناسايي و ارزيابي اين همراهي‌ها پرداخته‌اند. در اين مطالعه بيش از 1800 فرد سالمند (سن بيشتر يا مساوي 75 سال) براي مدت 18 سال تحت پيگيري قرار گرفتند و نيمي از اين شرکت‌کنندگان بيش از 90 سال عمر کردند.
در تحليل‌هاي تعديل‌شده بر اساس سن، ميانه سن مرگ در افرادي که وزن طبيعي داشتند نسبت به افراد دچار کمبود وزن، 1/1 سال بيشتر بود. افرادي که هرگز سيگار نکشيده بودند نسبت به کساني که هنوز سيگار مي‌کشيدند، 3/1 سال بيشتر زنده مي‌ماندند. افراد داراي ارتباطات اجتماعي فراوان در مقايسه با افراد داراي ارتباطات اجتماعي ضعيف يا فاقد چنين ارتباطاتي، مرگي 6/1 سال ديرتر داشتند. همچنين شرکت‌کنندگان در فعاليت‌هاي تفريحي جسمي، ذهني، اجتماعي يا مولد نسبت به افراد فاقد چنين فعاليت‌هايي بين 3/2-0/1 سال بيشتر عمر مي‌کردند. تحليل‌هاي چندمتغيره، اثرات سودمند عدم مصرف سيگار و داشتن فعاليت‌هاي تفريحي جسمي، اجتماعي و مولد (از قبيل باغباني، خياطي و کار داوطلبانه) را تاييد کردند. ميانه بقاي افراد کم‌خطر (يعني برخوردار از رفتارهاي سالم، ارتباطات اجتماعي غني و فعاليت‌هاي تفريحي) نسبت به افراد پرخطر، 4/5 سال طولاني‌تر بود. اين همراهي‌ها هم در مردان و هم در زنان، حتي در بالاترين گروه سني (بالاي 85 سال) و حتي در مبتلايان به بيماري‌هاي مزمن وجود داشتند. در اين مطالعه افزايش طول عمر در سالمندان حتي در بالاترين گروه‌هاي سني و حتي در مبتلايان به بيماري‌هاي مزمن، با اين عوامل همراهي داشت: نکشيدن سيگار، داشتن ارتباطات اجتماعي فراوان و شرکت در فعاليت‌هاي تفريحي جسمي، ذهني، اجتماعي يا مولد. بنابراين سالمندان را بايد به داشتن اين رفتارهاي سالم تشويق کرد.

ادامه نوشته

همایش690- هشتمین کنگره سالیانه انجمن علمی جراحان عمومی ایران

برگزار کننده: انجمن علمی جراحان عمومی ایران
زمان برگزاری: ۲۴ الی ۲۶ مهر ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، مرکز همايش های رازی

سایت همایش

ادامه نوشته

..::::  چرا تازه‌پدرها احساس جذاب‌تر بودن می‌کنند؟  ::::..

تعجبی نخواهد داشت که با از سرگذراندن 9 ماه بارداری و تصویر شب‌های بی‌خوابی، تازه‌مادران احساس جذاب‌تربودن نکنند، اما تازه‌پدرها، در این رؤیا به سر می‌برند که خوش‌قیافه‌تر و جذاب‌تر از گذشته هستند. دانشمندان معتقدند که این باور در مردان در پی احساس مردانگی بیشتر پس از تولد فرزند، به مردان دست می‌دهد. پژوهشگران آمریکایی «میزان جذاب بودن» را از 182 زوج با شاخص "خیلی زشت" تا "کاملا زیبا" یا "بسیار خوش‌قیافه" سوال کردند.
در این مطالعه مردان و زنان خود را درست پس از ازدواج و سپس نزدیک اولین و دومین سالگرد ازدواجشان ارزیابی کردند. از 182 زوج تحت بررسی، 48 زوج طی این دو سال صاحب فرزند شده بودند. مطالعات نشان داد زنانی که فرزند نداشتند، طی زمان، احساس‌ جذاب‌تر‌بودن داشتند؛ با این حال، دیگر زنان پس از تولد فرزندشان، کمتر چنین حسی داشتند؛ در مقایسه، پدرشدن احساس مردان در خصوص خود را شکوفا می‌کرد.
آلیسیا کاست، محقق دانشگاه کالیفرنیا، معتقد است که تازه‌مادرها ممکن است در تنازع برای کنارآمدن با تغییرات جسمانی بدنشان باشند؛ این در حالی است که پدرها از حس اثبات مردانگی‌شان خوشحال‌اند، زیرا ارتباطات قوی بین مردانگی، باروری و مردبودن وجود دارد و مردانی که نابارور هستند، مردانگی‌شان را در معرض خطر می‌بینند. با این حال، به گفته کاست، مردان نباید با احساس جذاب‌تربودنشان زیاد درگیر شوند زیرا این احساس به زودی در آن‌ها محو می‌شود. جزئیات این پژوهش در Journal of Gender Studies منتشر شد.

ادامه نوشته

..::::  قصه علاقه پشه به انسان به آخر رسید  ::::..

دانشمندان دانشگاه راکفلر نیویورک شیوه‌ای برای تغییر ژنتیکی پشه‌ها یافته‌اند که علاقه‌ آن‌ها به بوی انسان را از بین می‌برد. پشه‌ها با استفاده از علائم بو، گرمای بدن و دی‌اکسیدکربن استنشاق‌شده، میزبانانشان را شکار می‌کنند. گونه‌های پشه Anopheles gambit وAedes aegypti به شدت به بوی انسان علاقه‌مند هستند و با هدف‌قراردادن انسان‌ها، بیماری‌هایی از قبیل مالاریا و تب دانگ را شیوع می‌دهند. در مطالعه جدید، محققان پشه‌هایی با ژن بویایی جهش‌یافته را مهندسی کردند که حس بویایی‌شان مختل شده است. پشه‌های جهش‌یافته در واکنش به بوی انسان به جز در حضور دی‌اکسیدکربن، ناکام ماندند؛ حتی پس از آن نیز، آن‌ها بیشتر از حیوانات به سمت انسان‌ها جذب ‌نشدند. خون‌آشام‌های اصلاح شده همچنین بیزاری‌شان از بوی ماده دافع حشرات DEET را از دست دادند، اما هنوز قادر به کشف مواد شیمیایی قوی روی سطح پوست انسان بودند.
دانستن عواملی که پشه‌ها را به سمت انسان‌ها جذب می‌کند، راه را برای کشف کانال‌های جدید اجتناب از آن‌ها باز می‌کند. لزلی ووشال و همکارانش در دانشگاه راکفلر ژنی موسوم به orco را در مگس‌ها بررسی کردند که نقش مهمی را در توانایی آن‌ها برای شناسایی بوها ایفا می‌کند. علائمی وجود داشتند مبنی بر این که پشه‌ها از بوهای محیط استفاده می‌کنند و دانشمندان معتقد بودند که این ژن باید برای پشه‌ها به اندازه مگس‌ها مهم باشد. با استفاده از تکنیک‌های مهندسی ژنتیک، ووشل و تیمش ژن مزبور را در پشه‌های Aedes aegypti جهش دادند. آن‌ها پشه‌های معمولی و جهش‌یافته را در معرض بوی آستین‌های نایلونی انسان‌ها در حضور یا غیاب دی‌اکسید کربن، قرار دادند. این دانشمندان توانایی پشه‌ها برای تمییزدادن بین هوایی که از روی بازوی یک انسان یا خوکچه هندی می‌گذشت، را نیز آزمایش کردند. پشه‌های جهش‌یافته قادر به شناسایی بوی انسان در غیاب دی‌اکسیدکربن نبودند؛ حتی با وجود دی‌اکسید کربن، این حشرات هیچ ترجیحی برای بوی انسان را از خود نشان ندادند و به طور یکسان به سمت بوی انسان و خوکچه هندی جذب شدند.
در آزمایش‌های دیگر، تیم علمی چگونگی واکنش حشرات جهش‌یافته به DEET (ماده فعال در بسیاری از دافع‌های حشرات) را اندازه‌گیری کردند. این حشرات در معرض بازوی انسانی آغشته به DEET یا بازوی تمییز قرار گرفتند. پشه‌های با ژن بویایی جهش‌یافته به سمت هر دوی این بازوها پرواز کردند، اما پس از فرود، بازوی آغشته به دافع حشرات را شدیدا تنفرآور یافتند. یافته‌ها نشان می‌دهند که پشه‌ها از دو مکانیسم متمایز برای شناسایی استفاده می‌کنند: مکانیسمی که در فواصل دور و مکانیسمی که در مجاورت نزدیک به پوست عمل می‌کند. تحقیقات بیشتر چگونگی تاثیرگذاری ژن orco بر گیرنده‌های بویایی را که حشره‌ها برای بوکردن گوشت انسان استفاده می‌کنند، بررسی می‌کنند. درک چگونگی عملکرد دافع‌ حشرات موجود، دانشمندان را قادر به طراحی انواع بهتری از آن‌ها خواهد کرد. جزئیات این موفقیت علمی در Nature منتشر شد.

ادامه نوشته

..::::  شناسایی داروی تاخیر در بازگشت مجدد سرطان تخمدان  ::::..

پژوهش جدید محققان آلمانی نشان می‌دهد دارویی که در حال حاضر برای درمان سرطان کلیه تایید شده است، بازگشت مجدد سرطان پیشرفته تخمدان را با میانگین تقریبا شش ماه به تاخیر می‌اندازد. حدود 70 درصد از بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته تخمدان به دنبال عمل جراحی و شیمی درمانی دچار عود مجدد شده و نیاز به از سرگیری درمان‌های تهاجمی برای آنان لازم می‌شود. شانس درمان این بیماری 20 تا 25 درصد است. محققان آلمانی دریافته‌اند که داروی "پازوپانیب" می‌تواند تشدید روند بیماری را از 12.3 ماه به 17.9 ماه برساند.
"آندراس دو بوآ"، سرپرست این پژوهش و متخصص تومورشناسی زنان در این باره می‌گوید: یافته‌های ما نشان می‌دهد توانسته‌ایم در نهایت دارویی را پیدا کنیم که توانایی برقراری کنترل رشد سرطان تخمدان را طی درمان‌های اولیه داشته باشد. اگر "پازوپانیب" برای سرطان تخمدان تایید شود، بسیاری از بیماران مدت طولانی‌تری را بدون بیماری و البته شیمی درمانی تجربه خواهند کرد و طی این مدت می‌توان بر بیماری کنترل پیدا کرد.
"پازوپانیب" داروی خوراکی است که چندین مسیر دخیل در رشد تومورها و رگ‌های خونی آنها را مهار می‌کند. عودهای مجدد برای بیماران مبتلا به سرطان بسیار شایع است؛ این تحقیق گسترده نشان می‌دهد که هدف قرار دادن مولکول‌های متعدد سرطانی می‌تواند تاثیر قابل توجهی را بر قابلیت رشد سرطان داشته باشد و زمان بسیار قابل توجهی را تا عود دوباره در اختیار قرار خواهد داد. حدود 230 هزار نفر سالانه به سرطان مبتلا می‌شوند که البته اکثر آنها پیش از تشخیص پیشرفتگی بیماری از وجود آن بی‌خبرند و بیش از 70 درصد افراد نیز تا پنج سال پس از ابتلا می‌میرند. یافته‌های این پژوهش طی نشست سالیانه "ASCO" مطرح شده است.

ادامه نوشته

..::::  سازه‌ای در ابعاد باکتری، دریچه‌ای جدید در کاشت‌های مغزی  ::::..

دانشمندان ژاپنی ماده‌ای ابداع کرده‌اند که می‌تواند به ساختارهای سه‌بعدی رسانا و پیچیده تبدیل شود. رزین جدید به دانشمندان امکان قالب‌بندی ساختارهای سه‌بعدی هادی و بسیار پیچیده در سطح میکروسکوپی را می‌دهد. این ماده جدید دارای مفاهیم مهمی برای ایمپلنت‌های بیونیکی است. برای تبدیل سازه رزین ریز به یک الکترود (که به طور مثال می‌تواند برای درمان صرع، در مغز کاشته شود)، دانشمندان آن را در دماهای بالا حرارت می‌دهند، که این امر سطح این ماده را به کربن تغییر می‌دهد. فرایند کربنیزه‌کردن موجب رسانا‌شدن بیشتر این ماده شده، اما شکل رزین را نیز تغییر داده و آن را به یک قطره تبدیل می‌کند، که این برای ایمپلنت پزشکی دقیق و ظریف مناسب نیست.
به منظور حل چنین مشکلی، محققان نوع جدید رزین را با تراکم بالای ماد‌ه‌ای به نام اتر resorcinol diglycidyl ساختند که در گذشته برای رقیق‌کردن دیگر رزین‌ها به کار می‌رفته است. ماده جدید که به نور حساس است، پس از حرارت، فقط تغییر کوچکی را متحمل می‌شود؛ این بدین معناست که دانشمندان قادر به خلق سازه‌های هادی با تمامی جزئیات مطلوب خواهند بود. تیم ژاپنی که شامل فیزیکدانان و شیمی‌دانانی از دانشگاه ملی یوکوهاما، موسسه فناوری توکیو و C-MET بودند، شیوه‌های متعددی را برای سفت‌کردن اشکال میکروسکوپی‌شان آزمایش کردند. این شیوه‌ها شامل استفاده از نور مافوق‌بنفش و پرتوهای لیزر بود.
آن‌ها دریافتند که تکنیک پرتوی لیزری ماهرانه‌ترین روش‌ است زیرا می‌توانستند از لیزر برای طراحی اشکالی بر روی مایع و ساخت لایه به لایه آنها استفاده کنند. در آینده می‌توان از شیوه جدید برای خلق میکروالکترودهای سفارشی که در مغز قرار می‌گیرند و سیگنال‌های الکتریکی را برای درمان اختلالاتی مانند صرع، افسردگی، بیماری پارکینسون ارسال و دریافت می‌کنند، استفاده کرد. این کشف همچنین برای ساخت فنرهای سه‌بعدی میکروسکوپی استفاده می‌شود. جزئیات این موفقیت علمی در Optical Methods Express منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  هورمون‌درماني براي زنان سالمي که اخيرا ‌يائسه شده‌اند  ::::..

 کارآمدي هورمون‌درماني در کنترل علايم يائسگي غير قابل ترديد است اما در مورد بي‌خطري چنين درماني اختلاف نظر وجود دارد. بين سال‌هاي 3-1990 پژوهشگران مطالعه پيشگيري از استئوپوروز در دانمارک، 1006 زن سالم اخيرا يائسه‌شده (با ميانگين سني 7/49 سال، از جمله 196 زن هيسترکتومي‌شده) را به صورت تصادفي و غير کور به دو گروه هورمون‌درماني يا عدم دريافت درمان، تقسيم کردند. در گروه درمان، تمامي زنان استراديول خوراکي (2-1 ميلي‌گرم روزانه) دريافت نمودند ولي زناني که هنوز رحم داشتند، تحت درمان با نوراتيندرون استات (يک ميلي‌گرم روزانه براي مدت 10 روز در هر ماه) نيز قرار گرفتند. پس از انتشار يافته‌هاي کارآزمايي هورمون‌درماني در مطالعه سلامت زنان در اگوست سال 2002، به شرکت‌کنندگان توصيه شد که هورمون‌درماني را قطع کنند.
پس از درمان با ميانگين مدت 10 سال، نسبت زيان در گروه هورمون‌درماني بر اساس پيامد مرکب مرگ، انفارکتوس ميوکارد يا نارسايي قلب 48/0 بود (p برابر با 015/0). نسبت زيان براي سرطان پستان، ترومبوز وريدي عمقي و سکته مغزي به ترتيب 58/0، 01/2 و 77/0 اندازه‌گيري شد که هيچ‌کدام از نظر آماري معني‌دار نبودند. پس از مجموعا 16 سال پيگيري بعدي (و نيز در تحليل حساسيت در شرکت‌کنندگان کاملا پايبند به درمان که پس از 5 سال انجام شد)، باز هم پيامدهاي مشابهي يافت شد.
شايد در واکنش اوليه به اين گزارش، يافته‌هاي آن را به راحتي بپذيريم اما در صورت بررسي نقادانه، ديدگاهمان تغيير خواهد کرد. با توجه به روش غير کور مطالعه، ممکن است مصرف‌کنندگان هورمون‌درماني (و پزشکان آن‌ها) تصميم‌هاي بهداشتي و درماني متفاوتي را نسبت به افراد فاقد درمان اتخاذ کرده باشند. همچنين تعيين وضعيت‌ پيامدها، بر اساس وضعيت تخصيص افراد به هر گروه (هورمون‌درماني يا عدم درمان) متفاوت خواهد بود. به علاوه، در گزارش اوليه پژوهشگران از طراحي مطالعه، به اين پيامد اصلي ترکيبي (يعني مرگ، انفارکتوس ميوکارد يا نارسايي قلب) اشاره‌اي نشده است که در نتيجه اين سوال پيش مي‌آيد که آيا از ابتدا چنين پيامدي مشخص شده بوده يا خير. نويسنده اين رهنمود همچنان معتقد است که وضعيت بي‌خطري هورمون‌درماني باعث مي‌شود تا براي علايم آزاردهنده يائسگي در زنان اخيرا يائسه‌شده درمان مناسبي باشد ولي در مورد استفاده طولاني‌مدت آن، بر اساس اين مطالعه دانمارکي نمي‌توان اظهارنظر کرد زيرا ارزش باليني آن به دليل نقايص متدولوژيک محدود است.

ادامه نوشته

..::::  درمان بي‌اختياري فوريتي: آنتي‌کولينرژيک يا بوتاکس؟  ::::..

 قريبا يک نفر از هر 5 زن سالمند آمريکايي به بي‌اختياري ادراري فوريتي دچار است. خط اول درمان اين مشکل در اغلب موارد آنتي‌کولينرژيک‌هاي خوراکي است ولي گاهي براي موارد مقاوم از تزريق اونابوتولينوم توکسين A (بوتاکس) نيز استفاده مي‌شود. محققان در يک کارآزمايي دوسو کور و داراي شاهد دارونما براي هر دو بازوي مطالعه، زنان مبتلا به بي‌اختياري فوريتي را به صورت تصادفي تحت درمان با داروي آنتي‌کولينرژيک خوراکي سوليفناسين (solifenacin) يا تزريق يک دوز 100 واحدي بوتاکس به عضله دتروسور تحت هدايت سيستوسکوپي، قرار دادند. اين مطالعه با بودجه فدرال انجام شد. دوز اوليه سوليفناسين در اين مطالعه 5 ميلي‌گرم بود که در صورت نياز قابليت 2 برابر شدن دوز يا تبديل به تروسپيوم گسترده‌رهش (trospium XR) با دوز 60 ميلي‌گرم را داشت. ميانگين تعداد حملات بي‌اختياري فوريتي در هر روز، براي مدت 6 ماه (يعني تا پايان دوره داروهاي خوراکي) ارزيابي شد.
در 241 زن قابل بررسي در مطالعه (ميانگين سني 58 سال، ميانگين حملات بي‌اختياري ادراري 0/5 بار در روز)، ميانگين ميزان کاهش در تعداد حملات روزانه براي دو گروه سوليفناسين و بوتاکس مشابه بود (به ترتيب 4/3 و 3/3). پاسخ معني‌دار از نظر باليني در هر دو گروه پس از يک ماه ايجاد شد. احتمال برطرف شدن کامل بي‌اختياري بنا به گزارش خود فرد، در زنان گروه بوتاکس بيشتر بود (27% در مقابل 13%، p برابر با 003/0). خشکي دهان در زنان دريافت‌کننده سوليفناسين بيشتر گزارش شد (46% در مقابل 31%، p برابر با 02/0) ولي اين عارضه جانبي به عنوان يک علت مهم قطع دارو مطرح نبود. در زنان تحت درمان با بوتاکس، سونداژ متناوب براي 3% زنان پس از 4 ماه و براي 1% زنان پس از 6 ماه توصيه شد. عفونت‌هاي ادراري نيز در گروه دريافت‌کنندگان بوتاکس شايع‌تر بود (33% در مقابل 13%
، p کمتر از 001/0).
با توجه به عوارض جانبي عموما خوش‌خيم درمان آنتي‌کولينرژيک و افزايش خطر سونداژ متناوب و عفونت‌هاي ادراري در صورت تزريق بوتاکس، به نظر مي‌رسد که آنتي‌کولينرژيک‌ها همچنان به عنوان خط اول درمان بي‌اختياري فوريتي ادرار مطرح باشند. تزريق بوتاکس را مي‌توان براي زناني نگه داشت که درمان آنتي‌کولينرژيک براي آن‌ها بي‌اثر، کنتراانديکه يا غير قابل تحمل باشد.

ادامه نوشته

..::::  مصرف ماست پروبیوتیک به کاهش استرس کمک می‌کند  ::::..

دانشمندان مدعی‌اند مصرف روزانه دو بار ماست پروبیوتیک، به کاهش فعالیت ناحیه عاطفی مغز و استرس کمک می‌کند. در مطالعات انجام‌شده، شرکت‌کنندگانی که به مدت یک ماه، روزانه دو بار ماست مصرف کردند، سطوح کمتری از فعالیت نواحی مغزی که با عاطفه و درد مرتبط‌اند، نشان دادند. این در حالی بود که فعالیت نواحی مرتبط با تصمیم‌گیری افزایش یافت. محققان امریکایی بر این باورند که باکتری‌های روده سیگنال‌هایی را به مغز می‌فرستند که می‌توانند بسته به رژیم غذایی فرد، طی زمان تغییر کنند. مطالعات پیشین نشان داده بود که باکتری‌های سودمند روده بر مغز موش‌ها اثر می‌گذارند، اما هیچ تحقیقی اثرات یکسان را در مغز انسان تایید نکرده بود.
دانشمندان پیشتر دریافته بودند که مغز سیگنال‌هایی را به روده می‌فرستد که توضیحی برای این واقعیت است که چرا استرس و دیگر عواطف در بروز علائم دستگاه گوارش نقش دارند. 36 سوژه‌ این پژوهش که همگی از لحاظ وزن سالم بودند و بین 18 تا 53 سال سن داشتند، به سه گروه تقسیم شدند. 
یکی از این گروه‌ها به مدت یک ماه روزانه دو بار ماست حاوی باکتری‌های زنده مصرف کردند، گروه دیگر نوعی فراورده لبنی که فاقد هیچ‌گونه باکتری زنده بود، خوردند و سومین گروه نیز هیچ نوع فراورده لبنی مصرف نکرد.
از تمامی این زنان پیش و پس از بازه زمانی یک ماهه، اسکن‌های مغزی تصویربرداری رزونانس مغناطیسی کاربردی (fMRI) گرفته شد. از این داوطلبان خواسته شد که تعدادی از چهره‌های نشان‌دهنده خشم یا بیانات ترسناک موجود بر روی صفحه رایانه را با دیگر چهر‌ه‌های ظاهرشده مطابقت دهند. نتایج حاکی از آن بود که زنانی که ماست پروبیوتیک مصرف کرده بودند، فعالیت ناحیه مغزی‌شان که با جوانب شناخت و عاطفه سر و کار دارد، کاهش یافت، اما زنانی که ماست غیرپروبیوتیک مصرف کرده بودند یا هیچ نوع فراورده لبنی نخورده بودند، تغییر یا افزایشی در فعالیت این ناحیه از مغزشان گزارش نشد. به گفته دکتر امران مایر، تغییر ترکیب باکتری‌های روده می‌تواند به ارائه درمان‌هایی برای اختلالات درد مزمن و همچنین علائم شرایط مغزی از قبیل اوتیسم، پارکینسون و بیماری آلزایمر بیانجامد و به ارتقا علائم مزاجی طی زمان کمک کند.

ادامه نوشته

..::::  مردان اندازه بدن را با شنیدن صدا تخمین می‌زنند  ::::..

تحقیقی جدید نشان می‌دهد مردان در ارزیابی اندازه بدن افراد براساس صدای آنها به‌طور قابل توجهی بهتر از زنان عمل می‌کنند. دانشمندان انگلستانی طی پژوهش نشان داده‌اند که مردان با استفاده از "فرمانت" صدای مخاطبانشان _ قله‌های طیف فرکانسی صوت را فرمانت می‌نامند_می‌توانند بسیار بهتر از زنان، اندازه ظاهری مخاطب را بگویند.
فرمانت‌ها عناصر مهم آوایی صدای انسان هستند که پستانداران با استفاده از آن سایز بدن جفت یا رقیبان احتمالی خود را ارزیابی می‌کنند. این تحقیق از نخستین مطالعاتی است که احتمال تکامل "درک فرمانت" را طی یک گزینش جنسی نشان می‌دهد.
دکتر بنجامین چارلتون و تیم تحقیقاتش 18 پسر و 37 دختر 17 تا 20 ساله را طی این پژوهش مورد بررسی قرار دادند. شرکت‌کنندگان 60 محرک جفتی را با فرمانت‌های متفاوت شنیدند که معرف دو حیوان مختلف بود و آنها باید تصمیم می‌گرفتند که کدام یک بزرگتر به نظر می‌رسد. محققان توانایی شنونده‌ها در تشخیص تفاوت‌های اندک سایز حیوانات را براساس طیف وسیعی از فرمانت‌هایی که دامنه صدای انسانی را در برداشت مورد آزمایش قرار دادند.
فرمانت‌های گفتاری که به انسان قدرت آواهای صوتی خاص را می‌دهد بر اساس طول دستگاه صوتی هستند و بنابراین مستقیما به سایز بدن مربوط است. در حقیقت مردان با استفاده از فرمانت‌های شنیده شده می‌توانند اندازه بدنی طرف خود را محاسبه کنند اما به نظر می‌رسد که زنان زیر و بمی صدا را در درک صدای مردان در نظر می‌گیرند. پژوهشگران نتیجه گرفته‌اند که تفاوت‌های جنسی مشاهده شده در این تحقیق می‌تواند مادرزادی یا اکتسابی باشد؛ گرچه محققان با نتایج به دست آمده موافق هستند اما می‌گویند که ممکن است این مهارت از این حیث در مردان قدرتمند باشد که این دست اطلاعات در تبادلات اجتماعی روزمره برایشان مهم است! حتی ممکن است که این تفاوت جنسی بسته به نوع فرهنگ‌ها نیز باشد به ویژه در جوامعی که نقش جنسیت‌ها به طور قابل توجهی از یکدیگر متفاوت است. گام بعدی محققان سنجش تاثیر آموزش و شخصیت و نیز عوامل فرهنگی و اجتماعی در این تفاوت مهارتی خواهد بود. این پژوهش در مجله "Biology Letters" منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ابداع گوشی طبی فوق‌حساس برای شنود ضربان قلب فضانوردان  ::::..

مهندسان امریکایی گوشی طبی جدیدی را ابداع کرده‌اند که قادر به شنود صدای ضربان قلب فضانودان در فضاست. یک سفینه فضایی مملو از نویزهای رایانه‌ها، ابزار الکترونیکی و فن‌هاست و با وجود این همه سر و صدا، گوش‌دادن به صداهای نسبتا ضعیف تنفس یا ضربان قلب یک فضانورد دشوار است. به منظور تشخیص ضربان قلب فضانوردان در ایستگاه بین‌المللی فضایی، تیمی از مهندسان دانشگاه جان هاپکینز گوشی طبی‌ای را طراحی کرده‌اند که نویز پس‌زمینه را برای شکار صداهای درون بدن، فیلتر می‌کند. این ابزار حتی اگر به درستی بر روی بدن قرار نگیرد، باز هم از عملکرد مطلوبی برخوردار است و در صورت نبودن یک پزشک حرفه‌ای، یک فرد آماتور نیز می‌تواند از آن استفاده کند. فناوری ابداعی از استراتژی‌های مکانیکی، الکترونیکی و باتری‌های قابل شارژ بهره می‌برد و مجهز به ابزاری است که آن را بر روی قفسه سینه فضانورد قرار می‌دهد. مبتکران امیدوارند بتوان از فناوری جدید در زمین و در مراکز پزشکی غیرپیشرفته برای شناسایی صداهای مرتبط با بیماری‌های شایع نوزادان نیز استفاده کرد.

ادامه نوشته

..::::  قلب مصنوعی جدید، ترکیبی از گاو و ماشین  ::::..

شرکت فرانسوی Carmat به سمت ایمپلنت نوعی قلب مصنوعی حرکت می‌کند که بافت‌های بیولوژیکی یک گاو را در خود جای داده است. اوایل ماه جاری میلادی قلب مصنوعی Carmat تایید چهار مرکز قلب مختلف در کشورهای عربستان سعودی، اسلوونی، لهستان و بلژیک را دریافت کرد. در حالی که ایده طراحی قلب‌های مصنوعی جدید نیست، آن‌چه مدل بیوپروتزی جدید را از دیگر مدل‌های قلب مصنوعی متمایز می‌کند، شیوه استفاده آن از بافت بیولوژیکی موجود است. دو اتاقک درون قلب توسط یک غشا از هم جدا شده‌اند و مایع هیدرولیکی در یک طرف غشا نگهداری می‌شود. یک پمپ موجود در درون قلب این مایع را به درون و بیرون اتاقک‌ها پمپاژ می‌کند که غشا را حرکت داده و موجب پمپاژ خون به درون و بیرون اتاقک می‌شود (درست مانند قلب). این غشا از بافت‌هایی خلق شده که از کیسه احاطه‌کننده قلب یک گاو گرفته شده‌اند. استفاده از ماده بیولوژیکی موجب فعالیت بهتر قلب با سیستم پیوندی خود گیرنده است و شاید به وابستگی کمتر به داروهای ضدانعقاد بیانجامد.
در ابزار Carmat بافت قلب گاو همچنین در ساخت دو دریچه به کار می‌رود و حسگرهای تعبیه‌شده در درون قلب بر فشار نظارت کرده و به آن امکان تغییر میزان خونی که در واکنش به فعالیت فیزیکی جریان می‌یابد، را می‌دهد. از این حسگرها در واقع، برای مخابره داده بدن بیمار به یک رایانه استفاده می‌شوند که ابزار نیز به نوبه خود، سیگنال‌هایی را دریافت می‌کند، مبنی بر این که میزان پمپاژش را با سطوح فشار وارده هماهنگ کند. در حالی که Carmat باید تایید قانونگذاران فرانسوی را به دست آورد، قرار است نخست بر روی حیوانات آزمایش شود. بهای احتمالی این مدل بیش از 195 هزار دلار امریکا گزارش شده است.

ادامه نوشته

..::::  ارتباط با بیماران در کما با رایانه ذهن‌خوان  ::::..

محققان کانادایی سیستم رایانه ای ذهن‌خوانی را توسعه داده‌اند که امکان برقراری ارتباط با بیماران در کما را فراهم می‌کند. محققان دانشگاه وسترن اونتاریو از روش تصویربرداری عصبی برای خواندن افکار انسانی از طریق فعالیت مغزی در زمان پاسخ های بله و خیر استفاده کرده‌اند. این سیستم هوشمند رایانه ای قادر به تمایز قائل شدن بین پاسخ های بله و خیر در جواب به سوالات ساده از بیماران در کما است؛ در این سیستم از توجه انتخابی (Selective Attention) برای رمزگشایی از افکار انسان برای برقراری ارتباط با بیماران در کما استفاده شده است.
«لورینا ناسی» سرپرست تیم تحقیقاتی تأکید می کند: در این روش بدون نیاز به حرکت یا صحبت کردن می توان با بیماران در وضعیت کما یا زندگی نباتی ارتباط برقرار کرد. در این مطالعه از داوطلبان سالم خواسته شد که در پاسخ به سوالات ساده ای مانند «آیا شما خواهر و برادر دارید؟» یا «آیا شما ازدواج کرده اید؟» بدون صحبت کردن و تنها در ذهن خود پاسخ بله یا خیر دهند. محققان در طول سه دقیقه، فعالیت مغزی داوطلبان را در زمان پاسخگویی به سوالات در دستگاه اسکن مغزی مورد بررسی قرار دادند و اکنون قصد دارند این روش را بر روی بیماران ناتوان به پاسخ دادن مانند بیماران در کما یا افراد در زندگی نباتی آزمایش کنند. محققان امیدوارند که این یافته بتواند منجر به توسعه روش های جدید برای برقراری ارتباط با بیماران در وضعیت زندگی نباتی شود.

ادامه نوشته

..::::  خون مصنوعی روی انسان آزمایش می‌شود  ::::..

دانشمندان اسکاتلندی به دنبال انجام نخستین آزمایش‌های خون مصنوعی روی انسان هستند. محققان مرکز پزشکی احیا (SCRM) در ادینبورگ، گواهی تولید خون از سلول‌های بنیادی را صادر کردند. این خون سپس بر روی انسان‌ها آزمایش می‌شود. گواهی دریافتی از «آژانس نظارتی فراورده‌های دارویی و بهداشتی» بریتانیا به دانشمندان اسکاتلندی امکان تولید خون مصنوعی در مقیاس صنعتی را می‌دهد. این امر موجب رویارویی با کمبودها و توقف انتقال عفونت‌ها از خون اهداکنندگان می‌شود. آزمایش‌ها روی انسان، در صورت تایید، نخستین مرحله تثبیت درمان‌های بالینی در مقیاس بزرگ است و به استفاده مکرر از خون مصنوعی می‌انجامد.
محققان از سلول‌های بنیادی اهداکنندگان بزرگسال موسوم به سلول‌های بنیادی pluripotent، به عنوان بخشی از پروژه موجود به جای سلول‌های جنجال‌برانگیز جنین، استفاده می‌کنند. برای دستیابی به سلول‌های بنیادی مزبور، افراد بزرگسال بخش کوچکی از پوست یا نمونه خونشان را اهدا می‌کنند و فناوری‌های موجود امکان استخراج سلول‌های بنیادی از این نمونه‌ها را می‌دهد. با دریافت گواهی از مرکز ادینبورگ، دانشمندان همچنین قادر به بررسی محصولات این نوع سلول‌های بنیادی برای کمک به بیماران مبتلا به پارکینسون، دیابت، سرطان یا افرادی که از سکته مغزی رنج می‌برند، خواهند بود.

ادامه نوشته

..::::  غلبه بر مقاومت داروهای ضدسرطان با راهکاری جدید  ::::..

بر اساس آزمایشات جدید محققان دانشگاه کالیفرنیا، نانوذرات متخلخل سیلیکا ‏می‌توانند برای غلبه بر مقاومت دارویی در سلول‌های سرطانی مورد استفاده قرار گیرند. به گزارش سرویس فناوری ایسنا، منافذ ‏این نانوذرات می‌توانند برای جابه‌جایی داروی ضدسرطان دوکسوروبیسین و نوع خاصی از ‏ریبونوکلئیک اسید (‏RNA‏) استفاده شود. در مرحله بعد این دو دارو به طور موثری در نواحی ‏توموری، در موش‌هایی که سلول‌های سرطانی سینه مقاوم در برابر دارو به آنها پیوند زده ‏شده است، آزاد شدند. اکثر روش‌های شیمی‌درمانی شامل ترکیب چند داروی معالج برای جلوگیری از مقاومت ‏دارویی در بیماران مبتلا به سرطان است. با این وجود، سلول‌های سرطانی می‌توانند خود ‏را در مقابل بیشتر داروهای مورد استفاده سازگار و مقاوم کنند؛ مساله‌ای که در نهایت ‏منجر به شکست طرح درمان می‌شود.
یک گروه تحقیقاتی به رهبری «آندره نل»، «جفری زینک» و «هوآنگ منگ» در دانشگاه ‏کالیفرنیا نشان داده است نانوذرات متخلخل سیلیکا با حفرات مزو (‏MSNPs‏) می‌توانند بر ‏مقاومت جذب داروی دوکسوروبیسین در تومور سرطانی پیوندی در سینه انسان غلبه کنند. این ‏نانوحامل‌ها می‌توانند داروهای ضدسرطان و ‏siRNA‏ را که پروتیئن ‏p-glycoprotein‏ (ماده‌ای ‏که موجب مقاومت دارویی در سلول‌های توموری می‌شود) را مورد هدف قرار داده، حمل ‏کرده و به صورت موثری مانع از رشد تومور شوند. ‏
ساختار این حامل نانوذره‌ای طوری طراحی شده است که پس از تزریق وریدی ناحیه ‏تومور را هدف قرار می‌دهد. سطح این ذرات با استفاده از گروه عاملی فسفنات عاملدار ‏می‌شود. گروه عاملی فسفنات به داروهای ضدسرطان اجازه می‌دهد که به صورت ‏الکتروستاتیکی به سطح متخلخل داخلی نانوذرات چسبیده و بدین ترتیب داروها درون ‏سلول‌های سرطانی آزاد شوند. همچنین گروه‌های عاملی فسفنات می‌توانند با کوپلیمر ‏کاتیونی ‏PEI-PEG‏ پوشش داده شوند که این عمل به نانوذرات اجازه می‌دهد تا انواع متفاوتی ‏از مولکول‌های ‏siRNA‏ که چندین مسیر دارویی را در سلول‌های سرطانی ایجاد می‌کنند، ‏حمل و سپس آزاد کنند. ‏«منگ» اشاره کرد: این سیستم دارورسانی دوگانه در مقایسه با سیستم بدون دارو و یا ‏حامل دارو یا حامل ‏siRNA‏ تنها، به صورت قوی‌تری مانع از رشد تومورها می شود. او ادامه ‏داد: آزمایشات انجام گرفته اثبات قاعده کلی فرضیه آزاد شدن داروهای دوگانه و ‏siRNA‏ ‏در محیط آزمایشی درون بدن و ارتقای هرچه بیشتر این سیستم را میسر کرده ‏است. بعنوان مثال، می‌توان نانوذراتی طراحی کرد که وارد رگ‌هایی که در آنها تومورها ‏مانند سدی در مقابل ورود دارو قرار گرفته‌اند، شوند. «نل» گفت: نتایج به دست آمده این امیدواری را می‌دهد که بتوان این حامل نانوذره‌ای را ‏به منظور طراحی ترکیب‌های کارآمدتر و امن‌تر از دارورسانی و ‏siRNA‏ در نواحی توموری در ‏آزمایش‌های بالینی بکار برد. این تکنیک همچنین این پتانسیل را داراست که با انتخاب ‏ترکیب مشخص دارو/siRNA، راه درمان هر بیمار منحصر به فرد را ایجاد کند. این دانشمندان، جزئیات نتایج کار تحقیقاتی خود را در مجله‌ی ‏ACS Nano‏ منتشر کرده‌اند.‏

ادامه نوشته

..::::  قرار گرفتن در معرض آفت‌کش‌ها و ابتلا به بیماری پارکینسون  ::::..

نتایج پژوهش‌های جدید محققان نشان داد که قرار گرفتن در معرض آفت‌کش‌ها ممکن است خطر ابتلا به پارکینسون را افزایش دهد. مطالعات حاکی از آن است که آفت‌کش‌ها برای بدن بسیار مضر هستند و خطر ابتلا به سرطان را افزایش می‌دهند. محققان ایتالیایی دریافتند قرار گرفتن طولانی‌مدت در معرض آفت‌کش‌ها می‌تواند خطر ابتلا به بیماری پارکینسون را در افراد افزایش دهد. آنها با بررسی بر روی افرادی که در معرض آفت‌کش‌ها هستند به نتایجی دست یافتند. نتایج این تحقیق در مجله Neurology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  آيا مصرف سالبوتامول پيش‌بيني‌‌کننده حملات آسم است؟  ::::..

يک اقدام رايج براي شناسايي بزرگسالان آسمي در معرض خطر بالاي پيامدهاي سوء بيماري، شمردن تعداد قوطي‌هاي‌ SABA (بتا آگونيست‌هاي کوتاه‌اثر) مصرفي توسط آن‌ها است. با اين حال، تاکنون مطالعات نسبتا اندکي به ارزيابي ميزان مصرف SABA به عنوان پيش‌بيني‌کننده حوادث آسمي در کودکان پرداخته‌اند. اين مطالعه به بررسي ميزاني از مصرف SABA پرداخت که با خطر حملات تشديد آسم در کودکان و بزرگسالان بيشترين همراهي را داشته باشد. از بانک‌هاي اطلاعاتي درخواست دارو براي شناسايي دو گروه از کودکان و بزرگسالان مبتلا به آسم استفاده شد: تقريبا 34 هزار بيمار تحت پوشش مديکيد و 101 هزار بيمار داراي بيمه‌هاي خصوصي. ميزان استفاده از SABA برحسب تعداد قوطي‌هاي مصرفي طي دوره‌هاي 3، 6 و 12 ماهه پس از اولين درخواست داروهاي ضد آسم، اندازه‌گيري شد. توجه تحليل‌ها به اين دو متغير معطوف بود: تعدادي از قوطي‌هاي SABA مصرف‌شده که خطر حملات تشديد بيماري را به بهترين وجه پيش‌بيني‌ مي‌کردند، و دوره زماني بهينه براي سنجش ميزان مصرف SABA.
در مورد کودکان هم در گروه تحت پوشش مديکيد و هم در گروه تحت پوشش بيمه‌هاي خصوصي، مصرف حداقل 3 قوطي SABA طي يک دوره 12 ماهه، بهترين پيش‌بيني‌کننده خطر حملات تشديد آسم در آينده بود. در مورد آن دسته از حملات تشديد که منجر به بستري يا مراجعه به اورژانس مي‌شدند، نسبت شانس براي گروه مديکيد 80/1 و براي گروه بيمه‌هاي خصوصي 23/2 بود. در مورد بزرگسالان، عامل پيش‌بيني‌کننده بهينه عبارت بود از مصرف حداقل 2 قوطي طي يک دوره 6-3 ماهه. به ازاي مصرف هر قوطي اضافي SABA، خطر حملات تشديد به ميزان 14
%-8% در کودکان و 18%-14% در بزرگسالان افزايش مي‌يافت. به نظر مي‌رسد که در کودکان مبتلا به آسم همانند بزرگسالان، ميزان مصرف SABA مي‌تواند خطر حملات تشديد آسم در آينده را پيش‌بيني‌ کند. اين مطالعه «مقادير بحراني» مصرف قوطي‌هاي SABA را طي دوره‌هاي زماني مشخص تعيين کرده است. خطر حملات تشديد آسم به ازاي هر قوطي اضافي SABA افزايش پيدا مي‌کند.
به صورت سنتي از ميزان مصرف SABA براي پايش کنترل آسم و نياز به درمان کنترل‌کننده در بزرگسالان استفاده شده است. اين پژوهشگران نشان داده‌اند که در جمعيت کودکان تحت پوشش مديکيد يا بيمه‌هاي خصوصي، مصرف حداقل 3 قوطي SABA طي يک دوره زماني 12 ماهه، افزايش 2 برابري خطر حملات تشديد آسم همراه با بستري يا مراجعه به اورژانس در سال بعد را پيش‌بيني مي‌کند. در بزرگسالان مصرف حداقل 2 قوطي طي يک دوره 6-3 ماهه به صورتي مشابه پيش‌بيني‌کننده حملات تشديد بيماري در سال بعد بوده است. بنابراين متخصصان آلرژي بايد آگاه باشند که استفاده زياد از SABA خطر حملات تشديد آسم را پيش‌بيني مي‌کند. براي کنترل بهينه آسم لازم است که تعداد محدودي SABA تجويز شود و پايش دقيق براي اطمينان از درمان کنترل‌کنندة همزمان صورت گيرد.

ادامه نوشته

..::::  مصرف اورليستــات در بيمــاران مبتلا به کبدچـرب غيــرالکلي  ::::..

تحقيقات تازه نشان مي‌دهد استفاده از داروي اورليستات همراه با برنامه‌هاي کاهش وزن، در مقايسه با برنامه کاهش وزن به تنهايي، به طور قابل‌توجهي بيماري کبد چرب غيرالکلي را کاهش مي‌دهد. هيچ درمان دارويي خاصي براي بيماران با بيماري کبد چرب غير الکي (NAFLD)، توصيه نمي‌شود، و تنها تعداد اندکي از رژيم‌هاي درماني طي کارآزمائي‌هاي باليني مورد بررسي قرار گرفته‌اند. اورليستات يک مهارکننده آنزيم ليپاز روده است که جريان ورود اسيدچرب آزاد به کبد را کاهش مي‌دهد و ‌سبب کاهش‌وزن شده و حساسيت به انسولين را بهبود مي‌بخشد.
محققان در يک کارآزمايي تصادفي دوسوکور عملکرد اورليستات را در 52 بيمار مبتلا به NAFLD (با متوسط سني 47 سال؛ و متوسط شاخص توده بدني ‌kg/m2‌33) که در برنامه کاهش وزن شرکت داشتند، با دارونما مورد مقايسه قرار دادند. تشخيص NAFLD بر اساس انجام بيوپسي پايه کبدي در 40 بيمار و انجام سونوگرافي در ديگران بود. بيماران به طور تصادفي براي دريافت اورليستات (120 ميلي‌گرم سه بار در روز) يا دريافت دارونما به مدت 6 ماه در دو گروه تقسيم شدند. در گروهي که اورليستات دريافت مي‌کردند، قندخون و ميزان انسولين به طور قابل‌توجهي (03/0>P) بالاتر و ميزان فيبروز کبدي در مرحله پيشرفته‌تري بود. بيماران هرماه تحت ارزيابي‌هاي بيومديکال و سونوگرافي قرار مي‌گرفتند و در 22 نفر از آنها در پايان مطالعه تحت بيوپسي مجدد کبدي قرار گرفتند. 44 بيمار مطالعه را کامل کردند (23 نفر آنها در گروه دارونما بودند). پيامدهاي مطالعه شامل تغييرات بيوشيميايي، تصويربرداري، بافت شناختي و تغييرات وزني بود.
شاخص توده بدني و ميزان آنزيم‌هاي کبدي از مقدار اوليه، در هر دو گروه به طور قابل‌توجهي کاهش پيدا کرده بود اما کاهش آنزيم‌هاي کبدي در گروهي که اورليستات دريافت کرده ‌بود در مقايسه با گروهي که دارونما مصرف کرده بودند، تقريبا دوبرابر بود (48
% در مقابل 26%). در گروهي که اورليستات مصرف کرده‌بودند، تنها يک مورد عود قابل‌توجه NAFLD براساس تشخيص سونوگرافي ديده شد (05/0>P). در ميان افرادي که تحت بيوپسي مجدد قرار گرفته بودند، وجود درجات متوسطي از استئاتوز که به معني بهبودي قابل‌توجه نسبت به ميزان اوليه بود، هيچ تفاوتي در دو گروه وجود نداشت. اگرچه اين مطالعه کوچک بود، اما مشخص کرد که در مقايسه با کاهش وزن به تنهايي، اورليستات به همراه برنامه‌ کاهش‌وزن، مي‌تواند به طور قابل‌توجهي NAFLD را کاهش دهد. براي اينکه مشخص شود که آيا آيا اورليستات مزاياي بافت‌شناختي ديگري هم دارد يا نه مطالعات بزرگ‌تري لازم است.

ادامه نوشته

..::::  مصرف ماهی طی بارداری  ::::..

برخي شواهد حاکي از آن هستند که مصرف ماهي طي بارداري يا در کودکان بزرگ‌تر باعث کاهش خطر آسم کودکي مي‌شود. با اين حال، زمان مناسب براي شروع ماهي در رژيم غذايي شيرخواران مشخص نيست. با توجه به اين که ماهي مي‌تواند بسيار آلرژن باشد، پاسخ به اين سوال اهميت زيادي دارد. اخيرا اطلاعات حاصل از يک مطالعه مبتني بر جمعيت در هلند مورد تحليل قرار گرفته تا تاثير زمان شروع ماهي بر خطر علايم شبيه آسم در کودکان پيش از سن مدرسه بررسي شود.
اين داده‌ها از يک مطالعه همگروهي آينده‌نگر از بدو تولد روي کودکان ساکن روتردام به دست آمدند. هنگامي که کودکان در سن 14-12 ماهگي قرار داشتند از والدين در مورد زمان شروع ماهي در رژيم غذايي کودکشان و نيز ميزان مصرف ماهي سوال شد. هنگامي که کودکان بين 48-36 ماهگي قرار داشتند، از والدين در مورد بروز علايم شبيه آسم در سال گذشته سوال گرديد.
کودکاني که ماهي براي آن‌ها بين سنين 12-6 ماهگي شروع شده بود، به احتمال کمتري در سن 48 ماهگي ويز داشتند (نسبت شانس 64/0). در مقايسه با اين گروه، خطر ويز در سن 4 سالگي در صورت عدم شروع ماهي تا سن يک سالگي (نسبت شانس 57/1) يا در صورت شروع بين 6-0 ماهگي (نسبت شانس 53/1) به صورت معني‌داري بيشتر بود. ميزان مصرف ماهي در سن 14 ماهگي ارتباطي با خطر ويز يا ساير علايم شبيه آسم نداشت.
شروع ماهي در رژيم غذايي شيرخواران بين 12-6 ماهگي با کاهش خطر ويز در سنين پيش از مدرسه همراه است. به نظر نمي‌رسد که ميزان مصرف ماهي تاثيري بر خطر علايم شبيه آسم در خردسالان داشته باشد. با توجه به اين که در صورت شروع ماهي بين 6-0 ماهگي يا پس از يک سالگي خطر ويز افزايش مي‌يابد، 12-6 ماهگي را مي‌توان يک «مهلت مواجهه» تلقي کرد که در صورت شروع ماهي طي اين دوره، خطر آسم قابل کاهش است. مطالعات قبلي اثرات محافظتي ماهي و اسيدهاي چرب موجود در آن را در برابر ايجاد آسم در کودکان در صورت مصرف طي بارداري نشان داده‌اند. در اين مطالعه هلندي شروع مصرف ماهي بين 12-6 ماهگي (ولي نه ديرتر از آن) با کاهش خطر ويز همراهي داشت. عدم مصرف ماهي تا 12 ماهگي يا شروع آن بين 6-0 ماهگي خطر ويز را افزايش مي‌داد. محدوديت‌هاي اين مطالعه عبارت بودند از: عيني نبودن يادآوري (اتکا به حافظه والدين)، عدم کمي‌سازي ميزان مصرف ماهي، و چالش‌هاي مربوط به شناسايي «علايم شبيه آسم». با اين حال اين مطالعه به تقويت اين ايده کمک مي‌کند که براي مداخلات محافظتي با هدف ايجاد تحمل ايمني، يک «مهلت مواجهه» وجود دارد.

ادامه نوشته

همایش689- چهارمین  همایش تحقیقات چشم پزشکی و علوم بینایی

برگزار کننده: انجمن چشم پزشکی ایران
زمان برگزاری: ۲۴ الی ۲۵ بهمن ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۳۰ آذر ۱۳۹۲
مکان برگزاری: تهران، مرکز همایش های رازی

سایت همایش

ادامه نوشته

همایش688- هفتمین سمینار سالیانه گروه چشم پزشکی و مرکز تحقیقات چشم بیمارستان رسول اکرم

برگزار کنندگان: گروه و مرکز تحقیقات چشم دانشگاه علوم پزشکی ایران
زمان برگزاری: ۱۲ الی ۱۴ تیر ۱۳۹۲
محل برگزاری: تهران، سالن شهید غرضی بیمارستان میلاد

تلفن: ۶۶۵۵۹۵۹۵- ۰۲۱

ادامه نوشته

همایش687- ششمین سمینار درماتولوژی مبتنی بر شواهد

برگزار کننده: مرکز پژوهش بیماری های پوست و جذام دانشگاه علوم پزشکی تهران
زمان برگزاری: ۲۴ الی ۲۶ مهر ۱۳۹۲
محل برگزاری: تهران، هتل المپیک

سایت همایش

ادامه نوشته

همایش686- اولین همایش بین المللی اخلاق تولید مثل

برگزار کنندگان: دانشگاه علوم پزشکی جهرم، انجمن تخصصی باروری و ناباروری ایران
زمان برگزاری: ۲۷ الی ۲۹ آذر ۱۳۹۲
ارسال خلاصه مقالات: ۱۰/۷/۱۳۹۲
محل برگزاری: جهرم

همایش همزمان:
سومین همایش ملی اخلاق و شیوه های نوین درمان ناباروری

سایت همایش

ادامه نوشته

..::::  بهترین زمان اصلاح عادات خواب کودکان چه سنی است؟  ::::..

پژوهش‌های صورت گرفته توسط پژوهشگران کانادایی نشان می‌دهد، ژن‌ها نقش مهمی در کیفیت خواب شبانگاهی نوزادان و کودکان ایفا می‌کنند، اما می توان با روش هایی عادات ناصحیح خواب را اصلاح کرد. مشکلات خواب شبانگاهی نوزادان و کودکان یکی از جدی ترین مشکلات والدین محسوب می شود؛ علاوه بر نقش مهم ژنتیک بر کیفیت خواب، محققان تأکید می کنند که روش های مختلفی برای بهبود عادات خواب کودکان وجود دارد.
«اولین تاچت» نویسنده تحقیق و از روانشناسان دانشگاه لاوال در کبک کانادا تأکید می کند: ژنتیک بخشی از معادله ای است که مدت زمان خواب شبانگاهی را تعیین می کند و والدین نباید فکر کنند، کودکی که خواب کافی ندارد، به خواب بیشتری نیاز ندارد. به گفته محققان، سن 18 ماهگی بهترین زمان برای آغاز مداخلات والدین و پیاده سازی استراتژی های خواب کودکان محسوب می شود که به بهبود عادات ناصحیح خواب کمک شایانی می کند.
در این پژوهش کیفیت خواب یک هزار دوقلوی همسان مورد بررسی قرار گرفت و تنها پنج درصد از این کودکان به خواب کمتر از 10 ساعت در شب نیاز داشتند، اما سایر کودکان بنابه دلایل مختلف دارای خواب ناکافی بودند. در این مطالعه ژن های خاص مرتبط با خواب مورد بررسی قرار نگرفته و تنها الگوهای خواب ارزیابی شدند. در هفته ششم نوزادان دو تا سه بار در طول روز چرت می‌زنند، در شش ماهگی خواب نیمروزی به دو بار و در 18 ماهگی به یک بار کاهش پیدا می‌کند و این چرت های نیمروزی کودکان بطور معمول در سن پنج سالگی پایان می پذیرد. کودکانی که به دلایل مختلف از خواب ناکافی برخوردار باشند، تحریک پذیر و بدخو می شوند، اما کودکان با خواب کافی و مناسب، در طول شب از خواب نمی پرند. محققان پیشنهاد می‌کنند، از سن شش ماهگی در شرایطی که نوزاد بیدار بوده و تنها کمی خواب آلوده است، در بستر قرار داده شود؛ این وضعیت به نوزاد کمک می کند که به تنهایی به خواب برود و درصورت پریدن از خواب در هنگام شب، مجددا براحتی به خواب برود.

ادامه نوشته

..::::  باهوش‌ها، دنیا را چگونه می‌بینند؟  ::::..

پژوهش‌های صورت گرفته توسط پژوهشگران دانشگاه روچستر نشان می دهد، افراد با بهره هوشی (IQ)‌ بالاتر در مشاهده اشیاء بزرگتر و حرکات پس زمینه دچار ضعف هستند. افرادی که در آزمون های بهره هوشی نمرات بالاتری کسب می کنند، تنها باهوش محسوب نمی‌شوند، بلکه پردازش اطلاعات حسی آنها با افراد عادی نیز تفاوت دارد.
پژوهشگران دانشگاه روچستر با نمایش تصاویر ویدئویی ثابت و متحرک بر روی صفحه نمایش رایانه، قدرت ادراک بصری افراد باهوش و معمولی را مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج بدست آمده نشان می دهد، افراد با بهره هوشی بالاتر در مشاهده اشیاء بزرگتر یا حرکات پس زمینه‌یی دچار ضعف بوده و اغلب این تصاویر را نادیده می‌گیرند، اما برعکس در مشاهده اشیاء کوچک و در حال حرکت از تمرکز بسیار بالاتری برخوردار هستند. توانایی تمرکز برای جلوگیری از حواس پرتی و تفاوت در ادراک بصری برای مشاهده حرکات اشیاء کوچک، علت عملکرد مغزی بهتر افراد باهوش را توضیح می‌دهد. نتایج این مطالعه در مجله Current Biology منتشر شده است.

ادامه نوشته

..::::  ویتامینC عامل سل مقاوم در برابر دارو را ازبین می برد  ::::..

نتایج مطالعات جدید محققان آمریكایی نشان می دهد كه ویتامین Cمی تواند عامل ایجاد كننده بیماری سل مقاوم در برابر دارو را از بین ببرد. در این مطالعات كه در مقیاس آزمایشگاهی صورت گرفته است، ویتامین Cنقش یك 'عامل كاهنده' را بازی می كند و باعث تولید رادیكال های آزاد نابود كننده عامل بیماری سل می شود . در این آزمایش، ویتامین C حتی توانسته است نوعی عامل ایجاد كننده بیماری سل را كه در برابر آنتی بیوتیك های متعارف مقاوم است، از بین ببرد.
دكتر ویلیام جیكوبز استاد میكروبیولوژی و مصونیت شناسی در دانشكده پزشكی آلبرت آینشتین در دانشگاه یشیوا و سرپرست این گروه تحقیق تاكید می كند كه تاثیر این ویتامین در لوله های آزمایشگاهی نمایان شده است ولی هنوز تاثیر آن در بدن حیوان یا انسان مشخص نیست. بنابر تخمین ها ۶۵۰ هزار نفر در جهان به بیماری سل مقاوم در برابر داروها مبتلا هستند. محققان می گویند شاید بتوان از این ویتامین در كنار داروهای سل استفاده كرد و یا ممكن است در آینده دانشمندان داروهایی با استفاده از ویتامین Cبسازند كه كار آنها تولید شدید رادیكال های آزاد در بدن باشد. این ویتامین وظایف مهم زیادی مانند محافظت از سلول ها و سالم نگه داشتن آنها را در بدن ایفا می كند.

ادامه نوشته

..::::  عنصری كه افزایش آن در بدن مرگ را به همراه دارد  ::::..

وجود مقدار زیاد عنصر كادمیم در ادرار نشان دهنده خطر مرگ ناشی از بیماری‌های كبدی است. كادمیم ازطریق باتری ها ، آلودگی‌های صنعتی و همچنین دود ناشی از استعمال دخانیات وارد بدن می شود. كادمیم عنصر شیمیایی است كه در جدول تناوبی با نشان Cd و عدد اتمی ۴۸ قرار گرفته‌است. این عنصر كمیاب، نرم، با رنگ سفید مایل به آبی و سمی است . كادمیم در سنگ معدن روی وجود دارد و در باتری ها به مقدار زیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این عنصر سمی به واسطه دسترسی فرد به مواد درون باتری به بدن وی وارد می شود.علاوه براین استعمال دخانیات یكی از متداول‌ترین شیوه‌های قرارگیری در معرض كادمیم محسوب می‌شود.همچنین سوختن سوخت‌های فسیلی و زباله‌های شهری از دیگر منابع كادمیم است.
محققان دانشگاه جان هاپكینز می گویند كه وجود سطوح بالای كادمیم در ادرار نشان می‌دهد كه فرد برای مدت زمانی طولانی در معرض این فلز سنگین بوده است. براین اساس كادمیم به طور مستقیم به بیماری‌های كبدی منجر نمی‌شود اما مرگ و میر ناشی از بیماری‌های كبدی با سطح این ماده شیمیایی در بدن ارتباط دارد. محققان در این تحقیقات اطلاعات پزشكی ۱۲ هزار و ۷۰۰ نفر را در آمریكا بررسی كردند. به گفته آنها، وجود سطح بالای كادمیم در ادرار نشان دهنده افزایش ۵/۳ برابری خطر مرگ و میر ناشی‌ از بیماری‌های كبدی در افراد است.
همچنین براساس نتایج این تحقیقات، ارتباط بین سطح بالای كادمیم در ادرار و مرگ و میر ناشی از بیماری‌های كبدی در مردان شدیدتر از زنان است. دكتر«عمر حیدر» سرپرست محققان دربخش جراحی دانشكده پزشكی دانشگاه جان هاپكینز گفت: پیش از این مخاطرات ناشی از قرارگیری در معرض فلزهای سنگینی همچون جیوه و سرب برای سلامت فردی مشخص شده بود اما در مورد تاثیرات كادمیم بر بدن اطلاعات چندانی در دسترس نبود.

ادامه نوشته

..::::  دود سیگار اختلالات رفتاری در كودكان ایجاد می كند  ::::..

كشیدن سیگار در دوران بارداری مضرات زیادی برای جنین دارد اما دانشمندان كانادایی به تازگی به این نتیجه رسیده اند كه كشیدن سیگار در مقابل كودكان كم سال نیز تاثیرات روانی بر آنها می گذارد. محققان با مطالعه بر روی ۲۰۵۵ كودك، اثرات روانی دود ثانویه سیگار را بر آنها مورد بررسی قرار دادند. دود ثانویه به دودی كه از خود سیگار بلند می شود و نیز دودی كه هنگام كشیدن سیگار از دهان فرد سیگاری خارج می شود، گفته می شود و منظور از دود اولیه همان دودی است كه فرد سیگاری به دهان و ریه خود وارد می كند.
به گفته دانشمندان، استعمال سیگار به صورت غیرفعال (قرار گرفتن افراد غیرسیگاری در محیطی كه دود سیگار وجود دارد) از كشیدن آن به صورت فعال (خود فرد سیگاری باشد) ضرر بیشتری دارد. در این مطالعه والدین اطلاعاتی را در مورد عوارض سیگار در كودكانشان به محققان ارایه كردند و آنها نیز اختلالات رفتاری این كودكان را بررسی كردند.
نتایج این مطالعه نشان داد كودكانی كه به طور مداوم یا متناوب در معرض دود سیگار قرار دارند ، نسبت به دیگر كودكان پرخاشگرتر و غیراجتماعی ترهستند . همچنین تاثیر دود سیگار می تواند در دراز مدت اختلالات رفتاری از جمله رفتارهای تهاجمی را افزایش دهد. به گفته محققان، دود ثانویه سیگار در واقع خطرناك تر از دود مستقیمی است كه خود فرد سیگاری استنشاق می كند و متأسفانه ۴۰ درصد كودكان جهان در معرض آن قرار دارند.

ادامه نوشته