تشخيص علت درد پاشنه

درد پاشنه يک علامت شايع در مراجعه به درمانگاه‌هاي سرپايي است. اين مشکل اتيولوژي‌هاي فراواني دارد اما علل مکانيکي شايع‌ترين اتيولوژي آن هستند. محل درد مي‌تواند کليدي براي تشخيص صحيح علت آن باشد. شايع‌ترين تشخيص، فاشئيت پلانتار است که باعث درد (به خصوص در اولين قدم‌هاي صبحگاهي و پس از يک دوره طولاني استراحت) در قسمت مديال و پلانتار پاشنه مي‌شود. علل ديگر درد پلانتار پاشنه عبارتند از شکستگي استرسي کالکانئوس (بدتر شدن پيشرونده درد به دنبال افزايش ميزان فعاليت يا راه رفتن روي سطوح ناهموار)، گيرافتادگي عصب (درد به همراه سوزش، گزگز يا کرختي) سندرم پد پاشنه (درد عمقي و شبيه به کوفتگي در قسمت مياني پاشنه)، نوروم‌ها و زگيل‌هاي کف پا. تاندينوپاتي آشيل علت شايعي براي درد پشت پاشنه پا محسوب مي‌شود. در تاندينوپاتي‌هاي ديگر، درد لوکاليزه در محل اتصال تاندون آسيب‌ديده وجود دارد. درد پشت پاشنه پا ممکن است مربوط به دفورميتي هاگلوند (Haglund) (که در آن يک برجستگي استخوان کالکانئوس باعث التهاب بورس بين استخوان کالکانئوس و تاندون آشيل مي‌شود) يا بيماري سيوير (Sever) (آپوفيزيت کالکانئوس در کودکان) نيز باشد. درد پاشنه در قسمت مديال و ميانه پا (midfoot)، به خصوص در صورت تحمل وزن مداوم، ممکن است مربوط به سندرم تونل تارس باشد. اين درد به اين دليل ايجاد مي‌شود که عصب تيبيال خلفي حين عبور از فلکسور رتيناکولوم، قسمت مديال کالکانئوس، خلف استخوان تالوس و قوزک داخلي، تحت فشار قرار مي‌گيرد. سندرم سينوس تارسي در فضاي بين استخوان‌هاي کالکانئوس، تالوس و تالوکالکانئوناويکولار و مفاصل ساب‌تالار رخ مي‌دهد. اين سندرم خود را به صورت درد پاشنه در قسمت لترال ميانه پا مشخص مي‌کند. افتراق بين علل مختلف درد پاشنه با توجه به شرح حال و معاينه فيزيکي بيمار به همراه تصويربرداري‌هاي مناسب- در صورت لزوم- صورت مي‌گيرد.

PDF متن کامل مقاله                HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

ارزيابي سنکوپ

سنکوپ يعني از دست رفتن ناگهاني و گذراي هوشياري همراه با بازگشت کامل به کارکرد عصبي قبلي. سنکوپ به چند دسته قلبي، با واسطه عصبي (يعني بيش‌حساسيتي سينوس کاروتيد، وضعيتي يا وازوواگال)، ارتواستاتيک يا نوروژنيک تقسيم مي‌شود. سنکوپ ارتواستاتيک، بيش‌حساسيتي سينوس کاروتيد و سنکوپ قلبي در سالمندان شايع‌تر است در حالي که جوانان به احتمال بيشتري دچار سنکوپ وازوواگال مي‌شوند. سندرم‌هاي شايع غير سنكوپي ديگر که تظاهراتي شبيه به سنکوپ دارند عبارتند از: تشنج، اختلالات رواني و متابوليک، و مسموميت‌هاي حاد. بيماران مراجعه‌کننده به علت سنکوپ (جز در موارد با واسطه عصبي و سنکوپ ارتواستاتيک) در معرض خطر بيشتري از نظر مرگ به علل مختلف هستند. قواعد باليني مناسبي براي ارزيابي خطر کوتاه‌مدت مرگ و نياز به بستري کردن فوري وجود دارند از قبيل قاعده سنکوپ سان‌فرانسيسکو و قاعده «طبقه‌بندي خطر سنکوپ در بخش اورژانس». راهکارهاي فعلي استفاده از يک رويکرد الگوريتمي را براي ارزيابي سنکوپ توصيه مي‌کنند که با شرح حال و معاينه فيزيکي آغاز مي‌شود. در تمام بيماران مبتلا به سنکوپ بايد نوار قلب انجام شود، علايم حياتي ارتواستاتيک بررسي گردد و فاصله QT پايش شود. افراد داراي بيماري قلبي- عروقي، نوار قلب غير طبيعي يا سابقه خانوادگي مرگ ناگهاني و نيز بيماراني که توجيهي براي سنکوپ آن‌ها پيدا نمي‌شود، بايد براي انجام بررسي‌هاي بيشتر بستري شوند. در بيماراني که سنکوپ ارتواستاتيک يا سنکوپ با واسطه عصبي داشته‌اند معمولا نيازي به انجام بررسي‌هاي بيشتر نيست. در صورتي که توجيهي براي سنکوپ پيدا نشود، بررسي‌هاي بيشتر مثل اکوکارديوگرافي، آزمون ورزش درجه‌بندي‌شده، پايش نوار قلب و ارزيابي الکتروفيزيولوژي قلب مورد نياز است. در زيرگروهي از بيماران علي‌رغم ارزيابي‌هاي جامع همچنان توجيهي براي سنکوپ پيدا نمي‌شود ولي به طور کلي بيماران مبتلا به حملات متعدد سنکوپ در مقايسه با بيماراني که فقط يک سنکوپ را تجربه کرده‌اند، با احتمال بيشتري به اختلالات زمينه‌اي جدي مبتلا هستند.

PDF متن کامل مقاله                HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

سلامت دهان در بارداری

اغلب پزشکان، دندان‌پزشکان و بيماران به سلامت دهان در طول بارداري توجه ندارند و اهميت آن را درک نمي‌کنند. پژوهش‌ها حاکي از آنند که بعضي بيماري‌هاي دهان پيش از زايمان در مادر مي‌تواند عواقب نامطلوبي براي کودک داشته باشد. پريودونتيت با زايمان زودرس و کم‌وزني نوزاد همراه است و يا ميزان بالاي باکتري‌هاي پوسيدگي‌زا (cariogenic) در مادر به افزايش پوسيدگي دندان در نوزاد منجر مي‌شود. ديگر ضايعات دهاني، نظير ژنژيويت و تومورهاي بارداري خوش‌خيم هستند و اطمينان بخشي براي آنها کافي است. همه خانم‌هاي باردار بايد از نظر خطرهاي دهاني غربالگري شوند و در مورد بهداشت مناسب دهاني آموزش ببينند و در صورت لزوم براي انجام درمان‌هاي دندان‌پزشکي ارجاع شوند. اقدامات دنداني نظير راديوگرافي تشخيصي، درمان‌هاي پريودونتال، ترميم و کشيدن دندان بي‌خطر هستند و بهترين زمان انجام آن سه ماهه دوم بارداري است. زايليتول (xylitol) و کلرهگزيدين به عنوان درمان کمکي در اوايل دوره پس از زايمان براي مادران پرخطر و به منظور کاهش انتقال باکتري‌هاي پوسيدگي‌زا به شيرخوارانشان قابل استفاده هستند. مراقبت دنداني مناسب و پيشگيري در طول بارداري مي‌تواند پيامدهاي نامناسب را در نوزاد کاهش دهد و پوسيدگي‌هاي دندان را در شيرخواران کم کند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

ضربه مغزی

ضربه مغزي عبارت است از اختلالي در کارکرد مغز که در اثر نيروي مستقيم يا غيرمستقيم به سر ايجاد مي‌شود. ضربه مغزي نوعي آسيب کارکردي (و نه ساختماني) است که در اثر استرس برشي وارد شده به بافت مغز به دنبال نيروهاي چرخشي يا زاويه‌دار ايجاد مي‌گردد (هميشه ضربه مستقيم به سر براي ايجاد اين آسيب مورد نياز نيست). سردرد شايع‌ترين علامت ضربه مغزي است هرچند ممکن است حوزه‌هاي مختلفي از کارکرد باليني مغز (مانند کارکردهاي سوماتيک، شناختي، عاطفي) تحت تاثير قرار گيرند.
علايم و نشانه‌هاي ضربه مغزي اختصاصي نيستند؛ با اين حال بايد ارتباط زماني مشخصي بين مکانيسمي مناسب براي ايجاد آسيب و علايم حاصل از آن وجود داشته باشد. ابزارهاي ارزيابي مختلفي براي کمک به تشخيص وجود دارند که از آن جمله مي‌توان به فهرست سياهه علايم، آزمون‌هاي عصبي ـ روانشناختي، آزمون‌هاي ثبات وضعيتي و ابزارهاي ارزيابي خارج از زمين بازي اشاره کرد. اساس درمان ابتدايي مبتني بر استراحت فيزيکي و شناختي است. هيچ درمان اختصاصي براي ضربه مغزي وجود ندارد؛ بنابراين، تکيه بر درمان علامتي و بازگشت به فعاليت ورزشي است. از آنجا که ميزان بهبود ضربه مغزي متغير است، نظام‌هاي طبقه‌بندي سخت‌گيرانه عمدتاً کنار گذاشته شده‌اند تا امکان استفاده از رويکردهاي متناسب با شرايط هر بيمار فراهم آيد. زماني که تمام حوزه‌هاي باليني گرفتار در يک بيمار بهبود پيدا مي‌کنند، مي‌توان يک دستورالعمل بازگشت تدريجي به فعاليت ورزشي را اجرا کرد. ممکن است دوران نقاهت در کودکان، نوجوانان و بيماراني که سابقه قبلي از ضربه مغزي دارند، قدري طولاني‌تر باشد. تحقيقات محدودي در مورد درمان ضربه مغزي در کودکان و نوجوانان انجام شده اما با توجه به نگراني‌هايي که در مورد عواقب بالقوه آسيب به مغز در حال رشد در اين گروه سني وجود دارد، به نظر مي‌رسد به کارگيري رويکردي محتاطانه‌تر براي درمان ضربه مغزي در اين گروه از بيماران مناسب‌تر باشد.

PDF متن کامل مقاله                 HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

سیروز

سيروز دوازدهمين علت عمده مرگ در ايالات متحده است. اين بيماري مسئول 29,165 مورد مرگ در سال 2007 بوده که ميزان مرگ‌ومير آن 7/9 مورد به ازاي هر 100,000 نفر است. سيروز عامل خطري عمده در ايجاد کارسينوم هپاتوسلولار است که بروز اين بدخيمي از سال 2005-1975سه برابر شده است. ويژگي‌هاي باليني سيروز از زمان‌هاي قديم شناخته شده بودند. لوح پاپيروس ابرس(1) که حدود 2600 سال قبل از ميلاد مسيح نوشته شده است آسيت را توصيف مي‌کند که با «سفتي کبد» و مصرف بيش از حد الکل همراهي دارد. علايم و نشانه‌هاي سيروز جبران نشده شامل تورم شکم، يرقان و خونريزي گوارشي است. حساسيت اين يافته‌ها از 96-31 متغير است. يافته‌هاي معاينه فيزيکي شامل کوچک شدن و ندولاريته کبد، اسپلنومگالي، آسيت، اتساع وريدهاي جدار شکم، آنژيوم عنکبوتي، اريتم پالمار، ادم محيطي و آستريکسي است. بيماران ممکن است به صورت تصادفي در آزمايشات تشخيص داده شوند. افزايش سطح ترانس آمينازهاي کبدي (همانند آلانين ترانس آميناز و آسپارتات ترانس آميناز)، مطرح کننده آسيب مستمر هپاتوسيت‌ها هستند، با وجود اين، آنزيم‌هاي فوق ممکن است در بيماري پيشرفته کبدي طبيعي باشند. افزايش زمان پروترومبين (PT) يا نسبت نرمال شده بين‌المللي (INR) مي‌تواند کاهش قابليت کبد را در سنتز عوامل انعقادي نشان دهد. ترومبوسيتوپني مي‌تواند سکستراسيون طحالي را نشان دهد. سطح بيلي‌روبين تام نيز ممکن است افزايش يافته باشد. اعتياد به الکل و هپاتيت ويروسي، شايع‌ترين علل سيروز هستند. هرچند که بيماري کبد چرب غيرالکلي اهميت روزافزوني يافته است. فهرست کاملتري از علل زمينه‌ساز سيروز در جدول 1 فهرست شده‌اند. تعيين علت سيروز اهميت دارد چرا که درمان بيماري زمينه‌اي آن (همانند عفونت هپاتيت B) مي‌تواند از آسيب بيشتر کبد جلوگيري کند.

PDF متن کامل مقاله                HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

اسهال مزمن

اسهال مزمن که به صورت کاهش قوام مدفوع براي بيش از 4 هفته تعريف مي‌شود، يک سناريوي باليني شايع ولي چالش‌برانگيز است. اين وضعيت را مي‌توان به سه دسته اصلي طبقه‌بندي کرد: آبکي، چرب (سوء جذب)، و التهابي. اسهال آبکي را مي‌توان باز هم به انواع اسموتيک، ترشحي و کارکردي تقسيم‌بندي کرد. اسهال آبکي، سندرم روده تحريک پذير را نيز که شايع‌ترين علت اسهال کارکردي است، شامل مي‌شود. مثال ديگري از اسهال آبکي، کوليت ميکروسکوپي است که يک اسهال ترشحي است که افراد مسن‌تر را درگير مي‌کند. اسهال ناشي از مصرف مسهل‌ها غالبا اسموتيک است. اسهال ناشي از سوء جذب با گاز فراوان، استئاتوره يا کاهش وزن مشخص مي‌شود؛ ژيارديوز يک مثال کلاسيک عفوني است. بيماري سلياک (انتروپاتي حساس به گلوتن) نيز ناشي از سوء جذب است و معمولا باعث کاهش وزن و آنمي فقر آهن مي‌شود. اسهال‌هاي التهابي همچون کوليت اولسرو يا بيماري کرون با وجود خون و چرک در مدفوع و افزايش سطح کالپروتکتين مدفوع مشخص مي‌شوند. انگل‌ها و باکتري‌هاي مهاجم نيز باعث التهاب مي‌شوند. عفونت‌هاي ناشي از کلستريديوم ديفيسيل متعاقب مصرف آنتي‌بيوتيک‌ها به شکل فزاينده‌اي بيماري‌زا و شايع شده‌اند. همه اسهال‌هاي مزمن دقيقا آبکي، سوء جذبي يا التهابي نيستند زيرا برخي از اين دسته‌ها هم‌پوشاني دارند- هنوز هم عملي‌ترين رويکرد تشخيصي، تلاش در جهت طبقه‌بندي اسهال براساس نوع آن، قبل از انجام آزمايش و درمان است. اين کار فهرست احتمالات تشخيصي را محدودتر مي‌کند و آزمايش‌هاي غير ضروري را کاهش مي‌دهد. درمان تجربي هنگامي قابل توجيه است که يک تشخيص خاص قويا مورد شک باشد و امکان پيگيري وجود داشته باشد.

PDF متن کامل مقاله                 HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تشخيص و درمان استئوآرتریت

استئوآرتريت يک اختلال دژنراتيو شايع غضروف مفصل همراه با تغييرات هيپرتروفيک استخوان است. عوامل خطر شامل ژنتيک، جنس مونث، به دنبال تروما، سن بالا و چاقي است. تشخيص بر پايه شرح حال درد مفصلي تشديد يابنده با حرکت که مي‌تواند منجر به کاهش فعاليت‌هاي روزمره زندگي شود استوار است. گرافي ساده در تشخيص کمک کننده است اما آزمون‌هاي آزمايشگاهي معمولا کمک کننده نيست. درمان‌هاي دارويي بايد با استامينوفن شروع شود و در گام بعدي داروهاي NSAID افزوده شود. ورزش يک درمان کمکي مفيد در کاهش درد و ناتواني است. مکمل‌هاي گلوکزآمين و کندروايتين در استئوآرتريت‌هاي متوسط تا شديد هنگامي‌ که به صورت ترکيبي استفاده شود مي‌تواند مفيد باشد. تزريق داخل مفصلي کورتون کم هزينه و موجب بهبود کوتاه مدت (8-4 هفته) در تشديدهاي استئوآرتريت زانو مي‌شود در حالي که تزريق اسيد هيالورونيک گران‌تر بود، اما موجب بهبودي طولاني مدت علايم مي‌شود. تعويض کامل مفاصل هيپ، زانو يا شانه براي بيماراني که دردهاي مزمن مفصل و ناتواني مفصل علي‌رغم درمان دارويي حداکثر دارند توصيه مي‌شود.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

عوارض طبی ناشی از مخرب‌ترين بلاياي طبيعي

زمين‌لرزه‌هاي بزرگ از جمله مخرب‌ترين بلاياي طبيعي هستند. همه‌گيرشناسي آسيب‌هاي مرتبط با زلزله و مرگ‌ و مير ناشي از آن، در مورد اين بلاياي طبيعي منحصر به فرد است. از آنجا که زلزله عموماً در نواحي شهري پرجمعيت با استانداردهاي نامطلوب ساخت‌وساز حادث مي‌شود، اغلب آمار مرگ و مير ناشي از آن بالاست و تعداد فراواني مصدوم با آسيب‌هاي تروماتيک متعدد بر جاي مي‌گذارد. اين آسيب‌ها به شدت مکانيکي هستند و اغلب چندين سيستم بدن را درگير مي‌سازند و درست در زماني که ظرفيت پاسخ‌دهي پزشکي محلي و منطقه‌اي دست‌کم تا حدي دستخوش نابساماني است، نيازمند مراقبت‌هاي شديد داخلي و جراحي هستند. بسياري از بيماراني که از تروماي نافذ و غيرنافذ و آسيب‌هاي له‌کننده ناشي از زلزله جان به در مي‌برند، نهايتاً به عوارضي دچار مي‌گردند که به مرگ‌و‌مير و موربيديته بيشتر در آنها مي‌انجامد. در اين نوشتار مولفين به بررسي و مرور اجمالي آسيب‌ها و عوارض طبي ناشي از زلزله که سيستم‌هاي اصلي بدن را درگير مي‌سازند، پرداخته‌اند.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

ارزيابي بيمار دچار سرفه مزمن

ارزيابي اوليه بيمار دچار سرفه مزمن (سرفه بيش از 8 هفته) بايد شامل يک تاريخچه و معاينه باليني متمرکز و در اغلب بيماران راديوگرافي قفسه‌سينه باشد. بيماراني که مهارکننده آنزيم مبدل آنژيوتانسيون مصرف مي‌کنند، بايد جهت کنترل فشارخون از داروي گروه ديگري مصرف کنند. شايعترين دلايل سرفه در بالغين، سندرم سرفه راه هوايي فوقاني، آسم و ريفلاکس معده به مري، به تنهايي يا همراه با يکديگر مي‌باشند. اگر شک به سندرم سرفه راه هوايي فوقاني وجود داشت، درمان تجربي با يک دکونژستانت و يک آنتي‌هيستامين نسل اول مجاز است. تشخيص آسم بايد براساس پاسخ باليني به درمان تجربي با برونکوديلاتورها (متسع کننده‌هاي برونش) و کورتيکواستروئيدهاي استنشاقي مسجل شود. براي بيماران با سرفه مزمن و علائم ريفلاکس به جاي درمان تجربي، بايد درمان بيماري ريفلاکس معده به مري شروع شود. بيماران بايد از مواجهه با عوامل محرک سرفه از قبيل دود سيگار اجتناب کنند. اگر دليل سرفه مزمن مشخص نشده باشد، آزمايش‌هاي بيشتر همچون HRCT و ارجاع به متخصص ريه ممکن است لازم شود.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

سير درمان يک بيمار آسمي

بيماران از هزاران سال پيش از ابتلا به آسم رنج برده‌اند. هرچند که تظاهرات باليني آسم تغييرات اندکي داشته است، اما امروزه افراد بسيار بيشتري نسبت به 200 سال پيش از عواقب آن آگاه هستند. در نتيجه توجه بسيار زياد به اين بيماري، درک ما از پاتوبيولوژي، روش‌هاي تشخيص و از همه مهمتر نحوه درمان آن طي دو قرن اخير تغييرات شگرفي داشته است. براي نشان دادن اين تغييرات، ما سه گزارش مقطعي از مشاوره و اقدامات انجام شده براي يک بيمار واحد که بر طبق تعاريف فعلي ما در سال 2012 مبتلا به آسم شناخته مي‌شود، ارائه کرده‌ايم (زمان بندي پيشرفت‌هاي حاصل شده در درمان آسم از سال 1812 تا سال 2012 در وب سايت nejm.org در دسترس است) اولين گزارش مربوط به سال 1828 است که مجله‌هاي New England Journal of Medicine ،Surgery and Collateral Branches of Science و Medical Intelligencer به يکديگر ملحق شده، مجله Boston Medical and Surgical Journal را تشکيل دادند. گزارش دوم مربوط به سال 1928 است يعني هنگامي که عنوان اين نشريه به New England Journal of Medicine تغييرنام يافت و گزارش سوم نيز مربوط به دوران کنوني است.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تظاهرات دهاني بيماري ‌هاي سيستميک

معاينه دقيق حفره دهان ممکن است يافته‌هايي را به نفع بيماري‌هاي زمينه‌اي سيستميک نشان دهد و امکان تشخيص و درمان زود هنگام آنها را فراهم آورد. اين معاينه بايد شامل ارزيابي تغييرات مخاطي، التهاب و خونريزي لثه‌ها، و وضعيت عمومي دندان‌ها است. يافته‌هاي دهاني در آنمي شامل رنگ پريدگي مخاطي، گلوسيت آتروفيک و کانديدياز است. زخم‌هاي دهاني ممکن است در بيماران مبتلا به لوپوس اريتماتوز، پمفيگوس ولگاريس يا بيماري کرون ديده مي‌شوند. تظاهرات دهاني ديگر لوپوس اريتماتوز شامل پلاک‌هاي شانه عسلي (پلاک‌هاي اسکاردار سفيد نقره‌اي)، پلاک‌هاي کراتوتيک برجسته (لوپوس اريتماتوي زگيلي) و پورپورا، پتشي، التهاب دهاني و اريتم غيراختصاصي است. يافته‌هاي دهاني ديگر در بيماران مبتلا به بيماري کرون شامل تورم منتشر مخاطي، مخاط سنگفرشي و موکوژنژيويت موضعي است. پيگمانتاسيون منتشر ملانين ممکن است تظاهر اوليه بيماري آديسون باشد. التهاب يا خونريزي شديد لثه بايد موجب بررسي فوري از نظر بيماري‌هايي همانند ديابت مليتوس، عفونت با ويروس نقص ايمني انساني، ترومبوسيتوپني و لوکمي شود. در بيماران مبتلا به بيماري ريفلاکس معده به مري، بولميا يا آنورکسي، مواجهه ميناي دندان با محتويات اسيدي معده مي‌تواند موجب پوسيدگي غير قابل برگشت دندان‌ها شود. پوسيدگي شديد نياز به درمان بازيابي دندان دارد. در بيماران مبتلا به پمفيگوس ولگاريس، ترومبوسيتوپني يا بيماري کرون، تغييرات دهاني ممکن است اولين نشانه بيماري باشد.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

بيماري‌هاي مزمن کليه

بيماري‌هاي مزمن کليه حدود 27 ميليون فرد بزرگسال را در ايالات متحده مبتلا کرده و با افزايش قابل ملاحظه خطر بيماري‌هاي قلبي-عروقي و سکته مغزي همراه است. بيماران بايد سالانه ارزيابي گردند تا بر اساس عوامل باليني و اجتماعي-جمعيتي معلوم شود در معرض خطر افزايش يافته ايجاد بيماري‌هاي مزمن کليه هستند يا خير. ديابت شيرين، پرفشاري خون و سن بالا، عوامل خطرزاي اصلي ايجاب کننده غربالگري به شمار مي‌روند. ساير عوامل خطرزا عبارتنداز: بيماري‌هاي قلبي-عروقي، سابقه خانوادگي بيماري‌هاي مزمن کليه و اقليت‌هاي قومي و نژادي. مي‌توان از سطح کراتينين سرم براي تخمين ميزان تصفيه گلومرولي استفاده نمود و آزمون نمونه تصادفي ادرار مي‌تواند پروتئينوري را شناسايي کند. پس از تشخيص بيماري مزمن کليه، مرحله‌بندي براساس ميزان تخميني تصفيه گلومرولي، تعيين کننده پيش آگهي، ارزيابي و درمان است. ارزيابي بيشتر بايد متمرکز بر نوع خاص بيماري کليه و شناسايي عوارض مرتبط با مرحله بيماري است. بيماران بايد از نظر عوامل خطرزاي منجر به کاهش بيشتر کار کرد کليه و بيماري‌هاي قلبي- عروقي مورد ارزيابي قرار گيرند. بيماران با ميزان تخميني تصفيه گلومرولي کمتر از mL/min 30 به ازاي 73/1 مترمربع سطح بدن، پروتئينوري قابل ملاحظه يا کاهش سريع کارکرد کليه بايد براي ارزيابي بيشتر و درمان به نفرولوژيست ارجاع گردند.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

بيماري استخوان ناشي از گلوکوکورتیکوئیدها

درمان با گلوکوکورتيکوييد، شايع‌ترين علت استئوپوروز ثانويه و علت اياتروژنيک اصلي بيماري استخوان ناشي از گلوکوکورتيکوييدها محسوب مي‌شود. در اغلب موارد، تظاهري که بيمار با آن مراجعه مي‌کند شکستگي است که در 50-30 از بيماراني که براي مدت طولاني گلوکوکورتيکوييد دريافت مي‌کنند، اتفاق مي‌افتد. استئوپوروز ناشي از گلوکوکورتيکوييدها به طور غالب بخش‌هايي از اسکلت را تحت تاثير قرار مي‌دهد که مقادير زيادي استخوان اسفنجي دارند؛ از قبيل مهره‌هاي کمري و بخش پروگزيمال استخوان ران. در بيماراني که دچار استئوپوروز ناشي از گلوکوکورتيکوييدها هستند، کاهش تراکم معدني استخوان دومرحله‌اي است: اين کاهش در سال اول به سرعت (12-6 کاهش) و پس از آن آهسته‌تر (ساليانه تقريبا 3 کاهش) اتفاق مي‌افتد. به هر حال خطر شکستگي در 3 ماه اول پس از شروع درمان تا 75 افزايش مي‌يابد؛ در حالي که به صورت تيپيک هنوز کاهش قابل ملاحظه‌اي در تراکم معدني استخوان ايجاد نشده است. اين موضوع حاکي از آن است که در اين زمان هنوز اثرات مضر گلوکوکورتيکوييدها روي استخوان‌ها در تراکم‌سنجي استخوان ديده نمي‌شود. مطالعات بزرگ مورد- شاهدي متعددي ارتباط قوي ميان مواجهه با گلوکوکورتيکوييدها و خطر شکستگي را نشان داده‌اند. افزايش خطر شکستگي مهره‌ها و هيپ سريعا پس از شروع درمان و با دوزهاي اندک در حد 5/7-5/2 ميلي‌گرم پردنيزولون در روز (معادل 3/9-1/3 ميلي‌گرم پردنيزون در روز) رخ مي‌دهد. در يک مطالعه همگروهي روي بيماران 64-18 ساله، تداوم درمان با 10 ميلي‌گرم پردنيزون در روز براي بيش از 90 روز با انديکاسيون‌هاي متفاوت، در مقايسه با عدم مواجهه با گلوکوکورتيکوييدها، با افزايش خطر شکستگي مهره‌ها به ميزان 7 برابر و افزايش خطر شکستگي هيپ به ميزان 17 برابر همراه بوده است. به علاوه، افزايش خطر شکستگي با استفاده از گلوکوکورتيکوييدهاي استنشاقي و رژيم‌هاي خوراکي يک روز در ميان نيز گزارش شده است.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

افزايش خفيف ترانس‌آمينازهاي کبد

در مراقبت‌هاي اوليه افزايش خفيف سطح آنزيم‌هاي کبدي آلانين ترانس‌آميناز و آسپارتات ترانس‌آميناز به طور شايعي در بيماران بدون علامت ديده مي‌شود. شواهدي که بررسي تشخيصي لازم را در اين موارد مشخص نمايند، محدود هستند. اگر شرح حال و معاينه فيزيکي علتي را مطرح نکنند، بايد بر اساس شيوع بيماري‌هايي که باعث افزايش خفيف سطح ترانس‌آمينازها مي‌شوند، يک ارزيابي گام‌به‌گام آغاز گردد. شايع‌ترين علت، بيماري کبد چرب غير الکلي است که مي‌تواند تا 30 افراد را مبتلا کند. ساير علل شايع عبارتند از بيماري کبد الکلي، آسيب دارويي کبد، هپاتيت ويروسي (هپاتيت B و C) و هموکروماتوز. علل نادرتر عبارتند از کمبود آلفا يک- آنتي‌تريپسين، هپاتيت خودايمن و بيماري ويلسون. بيماري‌هاي خارج کبدي (مثل اختلالات تيروييد، بيماري سلياک، هموليز يا اختلالات عضلاني) نيز مي‌توانند سطح ترانس‌آمينازهاي کبد را افزايش دهند. آزمون‌هاي ابتدايي بايد شامل وضعيت ليپيدها و گلوکز در حالت ناشتا، آهن سرم، فريتين، ظرفيت تام اتصال آهن (TIBC)، آنتي‌ژن سطحي هپاتيت B و آنتي‌بادي ويروس هپاتيت C باشند. اگر نتايج اين آزمون‌ها طبيعي باشد، اصلاح سبک زندگي همراه با تحت نظر گرفتن يا آزمون‌هاي بيشتر براي علل نادر مناسب است. آزمون‌هاي بيشتر مي‌توانند شامل سونوگرافي، اندازه گيري آلفا يک- آنتي‌تريپسين و سرولوپلاسمين، الکتروفورز پروتئين‌هاي سرم و سنجش آنتي‌بادي ضد هسته (ANA)، آنتي‌بادي ضد عضلات صاف (Anti sm) و آنتي‌بادي ميکروزومي کبد/ کليه (Anti LKM) نوع يک باشند. اگر سطح ترانس‌آمينازها 6 ماه يا بيشتر بالا باقي بماند، ارجاع براي ارزيابي بيشتر و احتمالا بيوپسي کبد توصيه مي‌شود.

DF متن کامل مقاله           HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

غربالگري سرطان پروستات

سرطان پروستات شايع‌ترين سرطان تشخيص داده‌شده (پس از سرطان پوست) و دومين علت اصلي مرگ ناشي از سرطان در مردان آمريکايي محسوب مي‌شود. انتظار مي‌رود که در سال 2011 سرطان پروستات در 240 هزار مرد تشخيص داده شود و نزديک به 34 هزار مورد مرگ را ايجاد کند. پس از اوج گرفتن در اوايل دهه 1990، تا سال 2007 ميزان بروز سرطان پروستات (تعديل‌شده بر حسب سن) به 8/165 مورد در هر 100 هزار مرد و ميزان مرگ‌ومير آن به 5/23 مورد در هر 100 هزار مرد کاهش يافته است (شکل 1). بين سال‌هاي 2006-1999 تقريبا 80 سرطان‌هاي پروستات در زمان تشخيص، از نظر باليني محدود به پروستات بوده و تنها 4 آن‌ها متاستاز داشته‌اند.
عوامل خطر قوي براي سرطان پروستات عبارتند از: سن بالا، سابقه خانوادگي مثبت و نژاد سياه. ميانه سني افراد در هنگام تشخيص 67 سال و ميانه سني هنگام مرگ 81 سال است. خطر ابتلا به سرطان پروستات در بيماراني که اين سرطان در بستگان درجه اول آن‌ها تشخيص داده شده، 2 برابر سايرين است. در ايالات متحده بيشترين ميزان بروز سرطان پروستات به مردان سياه‌پوست مربوط مي‌شود که در اين افراد احتمال تشخيص سرطان پروستات در مراحل پيشرفته بيشتر از هر گروه قومي يا نژادي ديگر است.

PDF متن کامل مقاله           HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

غربالگري سرطان پستان

در سراسر جهان، سرطان پستان هم‌اکنون شايع‌ترين سرطان تشخيص داده شده در زنان و اولين علت مرگ ناشي از سرطان در ميان زنان است که در سال 2008، 3/1 ميليون مورد جديد و تقريبا 458000 مرگ ناشي از آن گزارش شد. زني که امروز در ايالات متحده به دنيا مي‌آيد، يک‌هشتم احتمال دارد که در طول زندگي‌اش دچار سرطان مهاجم پستان شود. خطر سرطان پستان با افزايش سن (شکل 1) و وجود ساير عوامل خطر (جدول 1) بيشتر مي‌شود.
مرحله تومور هنوز هم مهم‌ترين تعيين‌کننده پيامد در زنان مبتلا به سرطان پستان است. در ميان زنان مبتلا به سرطان غيرمتاستاتيک پستان، خطر عود در مناطق ديگر ارتباط زيادي با تعداد عقده‌هاي لنفاوي آگزيلاري درگير و پس از آن با اندازه تومور دارد. علاوه بر اين، ارتباط نزديکي ميان اندازه تومور و ميزان انتشار آگزيلاري وجود دارد. اين بدان معناست که پروتکل ايده‌آل غربالگري براي سرطان پستان، بايد بتواند تومور را پيش از آن تشخيص دهد که قابل لمس شود.

PDF متن کامل مقاله          HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

پيلونفريت حاد در زنان

پيلونفريت حاد يک عفونت باکتريايي شايع کليه و لگنچه کليه است که بيشتر در زنان جوان ديده مي‌شود. شرح حال و معاينه فيزيکي مفيدترين ابزارها براي تشخيص به شمار مي‌روند. بيشتر بيماران دچار تب هستند؛ هرچند ممکن است تب در ابتداي بيماري وجود نداشته باشد. درد پهلو تقريبا هميشه وجود دارد و فقدان آن بايد شک به يک تشخيص ديگر را برانگيزد. مثبت بودن آزمايش ساده ادرار در بيمار داراي شرح حال و معاينه فيزيکي منطبق، تشخيص را تاييد مي‌نمايد. در تمام بيماران بايد کشت ادرار گرفته شود تا اگر بيمار به رژيم‌هاي آنتي‌بيوتيکي تجربي (empiric) اوليه پاسخ ندهد، درمان آنتي‌بيوتيکي مناسب را مشخص نمايد. اشريشيا کولي شايع‌ترين پاتوژن در پيلونفريت حاد محسوب مي‌شود. در دهه گذشته ميزان مقاومت اشريشيا کولي به آنتي‌بيوتيک‌هاي بتالاکتام وسيع‌الطيف رو به افزايش بوده است. تصويربرداري، معمولا به وسيله CT اسکن با ماده حاجب، لازم نيست مگر اين که علايم بيمار بهبود نيابند يا پس از درمان ابتدايي، علايم عود نمايند. درمان سرپايي براي بيشتر بيماران مناسب است. براي بيماراني که ناخوشي شديد داشته باشند يا وجود عارضه‌اي مورد شک باشد، بستري کردن توصيه مي‌گردد. بر اساس راهکارهاي درماني، در صورتي که ميزان مقاومت به فلوروکينولون‌ها در جامعه 10 يا کمتر باشد، فلوروکينولون‌هاي خوراکي به عنوان درمان سرپايي ابتدايي توصيه مي‌گردند. اگر ميزان مقاومت بيش از 10 باشد، ابتدا يک دوز وريدي سفترياکسون يا جنتامايسين و سپس يک رژيم خوراکي فلوروکينولون بايد داده شود. آنتي‌بيوتيک‌هاي بتالاکتام و کوتريموکسازول خوراکي، به خاطر ميزان بالاي مقاومت، عموما براي درمان سرپايي مناسب نيستند. براي درمان بيماران بستري مي‌توان از چند رژيم آنتي‌بيوتيکي از جمله فلوروکينولون‌ها، آمينوگليکوزيدها و سفالوسپورين‌ها استفاده نمود.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

سندرم پيش از قاعدگي

سندرم پيش از قاعدگي (PMS) با علايم جسمي و رواني متوسط عودکننده‌اي مشخص مي‌شود که در حين مرحله لوتئال چرخه قاعدگي رخ مي‌دهد و با شروع خونريزي قاعدگي برطرف مي‌شود. اين وضعيت 32 -20 از زنان را در دوران قبل يائسگي گرفتار مي‌سازد. زنان مبتلا به اختلال ملال پيش از قاعدگي (PMDD) علايمي خلقي يا جسمي را تجربه مي‌کنند که مي‌تواند سبب اختلال شديد کارکرد در حيطه‌هاي اجتماعي يا شغلي ‌شود. اين اختلال 8 -3 از زنان قبل از يائسگي را گرفتار مي‌کند. اتيولوژي‌هاي پيشنهادشده براي اين اختلالات عبارتند از: افزايش حساسيت به چرخه طبيعي تغييرات استروژن و پروژسترون، افزايش فعاليت آلدوسترون و رنين ‌پلاسما، و اختلال در ناقل‌هاي عصبي خصوصا سروتونين. «ثبت روزانه شدت مشکلات» وسيله‌اي براي گزارش‌دهي وجود و شدت علايم پيش از قاعدگي توسط خود بيمار است که با معيارهاي PMDD در چهارمين ويرايش دستنامه تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV) همبستگي دارد. هدف از درمان PMS و PMDD، تسکين علايم است. شواهد محدودي در حمايت از مصرف مکمل‌هاي کلسيم، ويتامين D و ويتامين B6 وجود دارد. همچنين شواهد در حمايت از درمان رفتاري- شناختي براي اين منظور ناکافي هستند. ضد افسردگي‌هاي سروتونرژيک (سيتالوپرام، اِسيتالوپرام، فلوکستين، سرترالين و ونلافاکسين) خط اول درمان‌ دارويي محسوب مي‌شوند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

افسردگي حين بارداري

خانم متاهل 24 ساله‌اي با سابقه يک ماهه کاهش تمرکز و علايق، بي‌خوابي، احساس خستگي، گريه کردن و خلق افسرده مراجعه مي‌کند. بيمار در هفته دهم بارداري است و از 3 هفته قبل ديگر به سرکار نمي‌کرد و بيشتر وقت خود را در رختخواب سپري مي‌کند. دو سال قبل به دنبال تلاش براي خودکشي، بيمار با استفاده از يک دوره کوتاه مدت سرترالين با دوز روزانه، 5 ميلي‌گرم به طور موفقيت‌آميز درمان شده است. بيمار عنوان مي‌کند که خواهان ادامه بارداري خود است و در حال حاضر افکار خودکشي ندارد. چه توصيه‌اي براي بيمار داريد؟
افسردگي ماژور يکي از اختلالات ذهني شايع و قابل درمان و يکي از علل عمده ناتواني به شمار مي‌رود. در بررسي‌هاي پيمايشي جمعيتي، تقريبا 7 از بزرگسالان افسردگي را در 12 ماه پيش از بررسي و 7/12 از آنان افسردگي حين بارداري را گزارش کرده‌اند. معيارهاي تشخيصي براي افسردگي ماژور در جدول 1 فهرست شده‌اند. افسردگي‌هايي که واحد تمام معيارها نباشند همچنان مي‌توانند باعث اختلال قابل توجه شوند و نيازمند درمان هستند. قوي‌ترين عامل خطرزا براي افسردگي حين بارداري وجود سابقه قبلي افسردگي است. ساير عوامل خطرزا شامل سابقه خانوادگي افسردگي يا اختلال دوقطبي، بدرفتاري در دوران کودکي، تنها بودن مادر، داشتن بيش از 3 فرزند، سيگار کشيدن، درآمد پايين، سن زير 20 سال، ناکافي بودن حمايت اجتماعي و خشونت خانگي هستند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

كاربرد واقعيت مجازي در پزشكي

واقعيت ‌مجازي يك واسطه انسان-كامپيوتر است كه محيط هاي واقعي را شبيه سازي كرده و امكان رويارويي با آن را براي كاربر فراهم مي‌‌سازد. چنين سيستمي  مانند بررسي تصاوير سه بعدي  بر روي صفحه نمايش دوبعدي كامپيوتر، مشابه نگريستن از وراي كف شيشه‌اي يك قايق به درون آب است. در واقع مانند اين است كه با پوشيدن يك دست لباس غواصي و فرو رفتن در آب، بدون خيس شدن، محيط اطراف را بازبيني كرد.  اين سيستم از نظر امور آموزشي و بهداشتي كاربردهاي فراواني در امور آموزش از راه دور و نـيــز تـلــه مــديـسيـن دارد. بـه عنـوان مثـال جهـت آموزش جراحان قبل از عمل جراحي مي توان با فراهم آوردن يك محيط مجازي، امكان انجام عمل جراحي بر روي يك بيمار مجازي را براي پزشك فراهم كرد. 
به دليل افزايش بي رويه سايت هاي اينترنتي در جهان، روز به روز رقابت سايت ها در جذب كاربران بيشتر مي شود. در اين ميان سايت هايي كه علاوه بر ظاهري زيبا، تعامل بيشتري با كاربر داشته اند موفق تر بوده اند. بررسي 100 سايت نخست اينترنت نشان داده است كه بيشتر اين سايت ها از تبليغات، انيميشن دو بعدي و سه بعدي استفاده كرده اند. شـبـكـه را بـه عنوان مكاني تصور كنيد كه از طريق آن مي توانيد در فضاهاي سه بعدي گام برداشته، اجسام را برداريد، آن ها را تماشا كنيد و با عبور از فضاها به مكان هاي ديگر برويد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

كودكان و امواج الكترومغناطيس

جريان هاي الكتريكي، دو نوع ميدان (سطح انرژي) را توليد مي كنند: ميدان الكتريكي و ميدان مغناطيسي. ميدان الكتريكي توسط ولتاژ توليد مي شود. هر اندازه ولتاژ افزايش يابد، شدت ميدان الكتريكي نيز افزايش مي يابد. ميدان مغناطيسي نيز حاصل شارش جريان الكتريكي درون سيم ها يا ابزارهاي الكتريكي است و با افزايش جريان، افزايش مي يابد. اين دو ميدان با يكديگر، ميدان هاي الكترومغناطيس يا EMF ها را به وجود ميآورند. هر دو ميدان الكتريكي و مغناطيسي، اطراف تجهيزات الكتريكي و خطوط جريان قوي به وجود ميآيند. اگرچه ميدان هاي الكتريكي به سادگي توسط ديوارها يا ساير اشياء، ضعيف شده يا عبور نمي كنند، ولي ميدان هاي مغناطيسي مي‌توانند از ساختمان ها، انسان ها و اكثر مواد ديگر عبور كنند. از آن جايي كه احتمال نفوذ ميدان هاي مغناطيسي به بدن بيشتر است، آن ها بخشي از ميدان هاي الكترومغناطيس هستند كه معمولا در ارتباط با بيماري سرطان مورد بررسي قرار مي‌گيرند.
همچنان كه كشورها ظرفيتشان را براي توليد و توزيع الكتريسيته و دستيابي به مزاياي بسيار تكنـولـوژي هاي جديد نظير مخابرات افزايش داده انــد، پــرتـوگيـري ميـدان هـاي الكتـريكـي و مغناطيسي 0 تا 300 گيگاهرتز در محيط، تا حد زيادي افزايش يافته است. كودكان، در هر دوي كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه، تحت تشعشع و پرتوگيري انواع زيادي از ميدان هاي الكترومغناطيسي محيطي هستند. پرتوگيري‌هاي محيطي مي‌تواند به ويژه براي كودكان، در طول دوره هـاي رشـد پـيـش و پـس از تـولـد، مـضر و آسيب‌زننده باشد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان چاقي با جراحي

روش‌هاي جراحي چاقي از جمله بستن باند به دور معده با لاپاروسکوپي، گاسترکتومي لاپاروسکوپيک و باي‌پس Roux-en-Y، به طور متوسط موجب 50 کاهش اضافه‌وزن بدن مي‌شوند. بهبود ديابت مليتوس در تقريبا 80 از بيماران پس از باي‌پس Roux-en-Y معده به چشم مي‌خورد. ساير عوارض ناشي از چاقي نيز به طور قابل توجهي کاهش مي‌يابند و کيفيت زندگي بيماران بهبود مي‌يابد. امتيازبندي خطر مرگ‌ومير جراحي چاقي مي‌تواند به تشخيص بيماران در معرض خطر بالاي مرگ‌ومير ناشي از جراحي چاقي کمک کند. عوارض، در جراحي لاپاروسکوپيک از همه کمتر است و بسته به روش جراحي و خطر پيش از جراحي تفاوت مي‌کند. روش Roux-en-Y خطر بيشتري از نظر عوارض سوءجذب دارد که آن را مي‌توان با مکمل‌هاي تغذيه‌اي استاندارد کاهش داد. پيامدها بستگي به تجربه جراح و امکانات جراحي نيز دارند. در مجموع، اين روش‌ها خطر مرگ‌ومير کمتر از 5/0 دارند. هر چند که کارآزمايي شاهددار تصادفي‌شده‌اي براي بررسي درازمدت انجام نشده است، اما مطالعات موجود نشان مي‌دهند که جراحي چاقي اثر مفيدي بر کاهش مرگ‌ومير دارد. پزشکان خانواده در موقعيتي هستند که با بيماران چاق در مورد جراحي به عنوان يکي از گزينه‌هاي کاهش درازمدت وزن به بحث و گفتگو بپردازند. مشاوره درباره انتخاب روش‌ها، خطرات و فوايد جراحي و کاهش احتمالي ميزان بيماري‌هاي همراه، اهميت دارد. انتخاب بيماران، کاهش خطر پيش از جراحي و درمان طبي پس از جراحي همراه با حمايت در زمينه تغذيه و فعاليت جسماني، همگي از نقش‌هاي ارزشمند پزشکان خانواده هستند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تشخیص و درمان انقباض برونش ناشي از ورزش

انقباض برونش ناشي از ورزش (EIB) به صورت تنگ شدن راه‌هاي هوايي به دنبال فعاليت توصيف مي‌شود. بيش‌ از 10 جمعيت عمومي و تا 90 از افرادي که قبلا تشخيص آسم برايشان گذاشته شده، دچار EIB هستند. علايم شايع سرفه، خس‌خس (ويز) و احساس فشردگي قفسه سينه به دنبال ورزش را شامل مي‌شوند، هرچند بسياري از ورزشکاران، نشانه‌هاي غيراختصاصي از قبيل خستگي و اختلال عملکرد را نشان مي‌دهند. در ابتدا بايد اسپيرومتري جهت ارزيابي آسم مزمن زمينه‌اي انجام شود؛ هرچند در اغلب موارد نتيجه اين آزمون طبيعي است. ممکن است امتحان باليني آگونيست‌هاي بتا- 2 کوتاه‌اثر يا آزمون تحريک بيشتر برونش جهت تاييد تشخيص لازم باشد. گزينه‌هاي درمان غيردارويي شامل اجتناب از محرک‌هاي شناخته‌شده، انتخاب ورزش‌هاي داراي تهويه دقيقه‌اي پايين‌تر، گرم کردن قبل از ورزش و استفاده از ماسک تبادل حرارت در هواي سرد است. آگونيست‌هاي بتا- 2 کوتاه‌اثر به عنوان داروي خط اول در درمان‌هاي دارويي توصيه مي‌شوند؛ ولي در موارد مقاوم ممکن است آنتاگونيست‌هاي گيرنده لکوترين يا کورتيکواستروييدهاي استنشاقي همراه با آگونيست‌هاي بتا- 2 طولاني‌اثر يا بدون آن‌ها، لازم باشند. اگر علي‌رغم درمان علايم ادامه يابد، تشخيص‌هاي ديگري از قبيل علل قلبي، علل ريوي ديگر، اختلال عملکرد تار صوتي يا اضطراب بايد مد نظر قرار گيرند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان تشديد حاد آسم

تشديد حاد آسم را مي‌توان به صورت خفيف، متوسط، شديد يا تهديدکننده حيات طبقه‌بندي نمود. معيارهاي شدت تشديد به علايم و پارامترهاي معاينه فيزيکي، کارکرد ريه و اشباع اکسيژن وابسته است. در بيماراني که داراي جريان بازدمي حداکثر برابر با 79-50 بهترين عملکرد خود هستند، ممکن است درمنزل حداکثر تا 2 درمان شامل 6-2 استنشاق (پاف) آگونيست بتا-2 کوتاه‌ اثر با فاصله 20 دقيقه و ارزيابي مجدد جريان بازدمي حداکثري و علايم، به صورت بي‌خطر مورد استفاده قرار گيرد. تجويز استفاده از يک استنشاق با دوز اندازه‌گيري شده دستي از طريق آسم‌يار در کودکان و بزرگسالان حداقل معادل درمان با آگونيست بتا- 2 ريز قطره شده (nebulized) است. در مراقبت‌هاي سرپايي يا بخش اورژانس، اهداف درمان اصلاح هيپوکسمي شديد، برطرف کردن سريع انسداد جريان هوا و کاهش خطر عود هستند. دوزهاي متعدد داروهاي آنتي‌کولينرژيک استنشاقي همراه با آگونيست‌هاي بتا-2 کارکرد ريه را بهبود بخشيده و ميزان بستري شدن را در کودکان سنين مدرسه که دچار تشديد آسم هستند کاهش مي‌دهد. مطالعات نشان داده‌اند که سولفات منيزيم داخل وريدي به طور معني‌داري کارکرد ريه را افزايش داده و نياز به بستري شدن در کودکان را کاهش مي‌دهد. تجويز کورتيکواستروييدهاي سيستميک طي يک ساعت از حضور بيمار در بخش اورژانس نياز به بستري شدن را کاهش مي‌دهد که اين تاثير بيش‌ از همه در بيماران دچار تشديد شديد بارز است. التهاب راه هوايي ممکن است روزها تا هفته‌ها پس از يک حمله حاد باقي بماند؛ از اين رو، بايد پس از ترخيص درمان شديدتري ادامه يابد تا زماني که علايم و جريان بازدمي حداکثري به ميزان پايه برگردند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تشخيص و درمان تجمع واکس در گوش

سرومن يا واکس گوش به صورت طبيعي از طريق حرکات فک از کانال گوش خارج مي‌شود. گاهي اوقات اين مکانيسم مختل مي‌شود و تجمع سرومن باعث بروز علايمي چون درد، خارش، وزوز گوش و کاهش شنوايي مي‌شود. فشردگي واکس گوش، يکي از دلايل شايع براي مراجعه بيماران به پزشک است. اگر چه در 10 کودکان و 30 بزرگسالان و افرادي که دچار اختلالات شناختي هستند اين وضعيت شايع است اما فشردگي واکس گوش، کمتر تشخيص و حتي درمان مي‌شود.
سرومن يا واکس گوش، نوعا بدون علامت است و اختلالي در معاينه فيزيکي ايجاد نمي‌کند. پزشکان زماني بايد فشردگي واکس گوش را تشخيص دهند که تجمع اضافي سرومن همراه با علايم (از قبيل گوش درد، وزوز و سرگيجه) بوده يا از انجام معاينات ضروري گوش شود. انسداد کامل براي تشخيص ضروري نيست. در هر حال، فشردگي تشخيص داده نمي‌شود مگر اينکه مشاهده مجراي گوش و يا پرده تيمپان ضرورت يابد. استفاده از سمعک يا گوش‌گير مي‌تواند باعث تحريک عود تجمع سرومن و ترشح بيش از اندازه آن شوند. پزشکان بايد توجه داشته باشند که احتمال ابتلا به فشردگي واکس گوش در بيماراني که از اين وسايل استفاده مي‌کنند بيشتر است. با اين حال معاينه بيش‌از سه ماه يکبار در اين بيماران توصيه نمي‌شود.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

وسايل کمک حرکتي در سالمندان

ناتواني و مشکلات حرکتي با افزايش سن افزايش مي‌يابند. ابزارهاي کمک حرکتي چون عصاها (canes)، چوب‌هاي زيربغل (crutches) و واکرها براي افزايش حمايت از بيمار، بهبود تعادل و همچنين افزايش فعاليت و استقلال به کار مي‌روند؛ ولي اين ابزارها اثرات بارز عضلاني- اسکلتي و متابوليک نيز دارند. بيشتر بيماراني که از وسايل کمک حرکتي استفاده مي‌کنند، هيچ‌گاه در مورد استفاده درست از آن‌ها آموزش نديده‌اند و اغلب وسايلي دارند که نامناسب، آسيب‌ديده، يا داراي ارتفاع نادرست هستند. انتخاب وسيله مناسب، به قدرت، تحمل، تعادل، عملکرد شناختي و اقتضاي محيطي بيمار بستگي دارد. عصاها به توزيع مناسب وزن در شرايطي که اندام تحتاني ضعيف يا دردناک است کمک مي‌کنند، با افزايش سطح اتکاي بدن، پايداري را بهبود مي‌بخشند و براي بهبود تعادل، اطلاعاتي در مورد ويژگي‌هاي لمسي سطح زمين در اختيار بيمار قرار مي‌دهند. چوب‌هاي زيربغل براي افرادي مناسب هستند که نه تنها براي تعادل که براي تحمل وزن خود و افزايش نيروي محرکه نياز به استفاده از بازوهاي خود دارند. واکرها در افرادي که ضعف اندام تحتاني يا تعادل ضعيف دارند، پايداري را بهبود مي‌بخشند و با افزايش سطح اتکاي بيمار و حمايت از وزن وي، حرکت بهتر بيمار را تسهيل مي‌کنند. واکرها در مقايسه با عصاها نياز به توجه بيشتري دارند و استفاده از پله‌ با آن‌ها دشوار است. ارتفاع دسته عصا يا واکر بايد هنگامي که بيمار ايستاده و بازوهايش به راحتي در کنار بدن قرار گرفته‌اند، تا چين مچ دست باشد. عصا بايد در سمت مقابل اندام تحتاني ضعيف يا دردناک گرفته شود و همزمان با پاي مقابل حرکت کند. پزشکان بايد به طور منظم وسايل کمک حرکتي بيمار را ارزيابي کنند تا از ارتفاع، تناسب و نگهداري صحيح آن اطمينان حاصل کنند و به بيمار در مورد نحوه درست استفاده از وسيله مشاوره ارايه دهند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان زگيل‌هاي پوستي

درمان‌هاي متعددي براي زگيل‌هاي پوستي غيرتناسلي وجود دارد، با اين حال تاثير هيچ درمان منفردي در علاج کامل اين بيماري به اثبات نرسيده است. صبر و نظاره يک گزينه درماني براي زگيل‌هاي جديد محسوب مي‌شود زيرا بسياري از اين ضايعات به صورت خودبه‌خود بهبود پيدا مي‌کنند. با اين حال بيماران اغلب به علت انگ اجتماعي يا ناراحتي خواهان درمان اين ضايعات هستند. به طور ايده‌آل درمان بايد ساده و کم‌هزينه و با احتمال پايين بروز عوارض جانبي باشد. بهترين شواهد موجود از اثربخشي اسيد ساليسيليک حمايت مي‌کنند اما اثر اين دارو کند است و به استفاده مکرر حتي تا 12 هفته نياز دارد. کرايوتراپي (درمان سرمايشي) با نيتروژن مايع، گزينه مطلوبي براي بسياري از بيماران به شمار مي‌رود و ميزان علاج ضايعات پس از 4-3 مرتبه درمان با اين روش به 70-50 مي‌رسد. در مورد زگيل‌هاي مقاوم مي‌توان از تزريق آنتي‌ژن پوستي کانديدا يا اوريون هر 4-3 هفته به داخل زگيل براي حداکثر 3 مرتبه کمک گرفت. درمان‌هاي پرهزينه‌تري براي زگيل‌هاي مقاوم وجود دارد که در بسياري از درمانگاه‌هاي پوست ارايه مي‌شوند. درمان فتوديناميک با آمينولوولينيک اسيد در مقايسه با ليزر رنگي ضرباني(1)(PDL)، تزريق بلئومايسين داخل ضايعه و برداشت جراحي ضايعه به کمک کورت يا کوتر، از شواهد حمايت‌کننده بهتري برخوردار است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان ضدرتروويروسي براي HIV

پزشکان خانواده در طبابت خود بيش‌ از پيش درگير درمان بيماران دچار عفونت با ويروس نقص ايمني انساني(HIV) هستند. عوارض طولاني مدت اين بيماري، چند عاملي هستند و مي‌توانند با خود ويروس يا عوارض جانبي درمان ضد رتروويروسي مرتبط باشند. دو دسته دارويي عوارض جانبي خود را دارد: مهارکننده‌هاي نوکلئوتيدي/ نوکلئوزيدي ترانس کريپتاز معکوس با اسيدوز لاکتيک، ليپوديستروفي و هيپرليپيدمي همراه هستند؛ مهارکننده‌هاي غير نوکلئوزيدي ترانس‌کريپتاز معکوس با علايم عصبي رواني بثورات جلدي، سميت کبدي و اختلالات ليپيدها همراه هستند؛ و مهارکننده‌هاي پروتئاز با عدم تحمل گوارشي و اختلالات گلوکز و ليپيد ارتباط دارند. ماراويروک که يک مهارکننده ورود ويروس است و رالتگراوير که يک مهارکننده انتگراز است، براي درمان بيماراني که درمان گرفته‌اند و نيز کساني که هيچ درماني نگرفته‌اند، تاييد شده‌اند. ماراويروک با برونشيت، نازوفارنژيت و کانديدياز مري مرتبط است. عوارض جانبي رالتگراوير به جز افزايش خطر ميوپاتي و رابدوميوليز در حد عوارضي است که در مصرف دارونما تجربه مي‌شود. اطلاعات مربوط به تداخلات دارويي براي هر دوي اين داروها محدود است. مهارکننده‌هاي غيرنوکلئوزيدي ترانس‌کريپتاز معکوس و مهارکننده‌هاي پروتئاز عمدتا توسط سيستم سيتوکرم 450 P متابوليزه مي‌شوند و در نتيجه تداخلات دارو-داروي متعددي دارند. پايش عوارض جانبي درمان ضدرتروويروسي شامل شمارش کامل سلول‌هاي خوني و پروفايل متابوليک کامل طي هر 6-3 ماه است. پروفايل ليپيد و آناليز ادرار از نظر پروتئينوري بايد هر ساله انجام شود. در بيماران مسن‌تر از 50 سال بايد سنجش جذب انرژي دوگانه اشعه X را در نظر گرفت. موربيديته طولاني‌مدت مرتبط با درمان ضدرتروويروسي شامل اختلالات ليپيد، گلوکز، کبد و کليه و بيماري قلبي- عروقي و استخواني است. به جز چند استثناء در درمان ليپيدها، درمان اين ناخوشي‌ها همانند جمعيت عمومي انجام مي‌شود.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تظاهرات پوستي ديابت

ديابت قندي ممکن است با انواع متفاوتي از تظاهرات پوستي همراه باشد. کنترل متابوليک خوب ممکن است از برخي از اين تظاهرات پوستي جلوگيري کند يا به درمان آنها کمک نمايد. متاسفانه، اغلب داروهاي کاهش‌دهنده قند نيز با عوارض پوستي همراه هستند. تشخيص علايم و نشانه‌هاي اين مشکلات پوستي اهميت دارد تا درمان مناسب براي آنها انجام گيرد يا به يک متخصص پوست يا ديابت ارجاع گردد. تقريبا تمامي بيماران مبتلا به ديابت نهايتا دچار عوارض پوستي ناشي از اثرات درازمدت ديابت قندي بر ميکروسيرکولاسيون و کلاژن پوستي مي‌شوند. عفونت‌هاي پوستي در ديابت نوع دو شايع هستند، در حالي که ضايعات اتوايميون در ديابت نوع يک شايع‌ترند. بيماراني که از سال‌ها پيش به ديابت مبتلا هستند، بيشتر احتمال دارد که دچار مشکلات پوستي ناتوان کننده شوند. با وجود اين، برخي مشکلات پوستي ممکن است در کوتاه‌مدت ايجاد شوند، ضمن اينکه انسولين و داروهاي خوراکي قند نيز عوارض جانبي پوستي دارند. علاوه بر اين، ضايعات پوستي ناشي از ديابت ممکن است به عنوان منفذي براي ورود عفونت‌هاي ثانويه نيز عمل کنند.
اين مقاله مروري قصد دارد تا راهنمايي براي پزشکان جهت تشخيص صحيح تظاهرات پوستي ناشي از ديابت نوع يک (جدول 1) و ديابت نوع دو (جدول 2)، تشخيص عوارض پوستي داروهاي کاهش‌دهنده‌ قند و همچنين کمک به درمان بيماري‌هاي پوستي ناشي از ديابت فراهم کند. طبقه‌بندي و درمان پاي ديابتي جزء حيطه موضوعات اين مقاله نيست.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

فشار خون در بيماران ديابتي

فشار خون يکي از بيماري‌هاي شايع همراه با ديابت است و قسمت اعظم بيماران مبتلا به ديابت را درگير مي‌سازد که شيوع آن بستگي به نوع ديابت، سن، چاقي و نژاد بيمار دارد. فشار خون، عامل خطري عمده هم براي بيماري‌هاي قلبي-عروقي و هم براي عوارض ميکروواسکولار است. در ديابت نوع يک، فشار خون اغلب ناشي از نفروپاتي زمينه‌اي است، در حالي که در ديابت نوع دو معمولا با ساير عوامل خطر قلبي و متابوليک همراهي دارد.
اندازه‌گيري فشار خون در مطب بايد توسط افراد آموزش ديده و براساس راهکارهاي مشخص شده براي افراد غيرديابتي انجام شود: اندازه‌گيري در وضعيت نشسته در حالي که پاها روي زمين هستند و بازوها در سطح قلب به جايي تکيه دارند. اندازه‌گيري پس از 5 دقيقه استراحت انجام مي‌شود. اندازه کاف فشار خون بايد براي دور بازو مناسب باشد. افزايش فشار خون بايد با اندازه‌گيري در روز ديگري تاييد شود. به دليل خطرات بارز همراهي فشار خون و ديابت، آستانه مشخص شده براي تشخيص پرفشاري خون در بيماران ديابتي پايين‌تر است (فشار خون mmHg 80/130) تا افراد غيرديابتي (فشار خون mm/Hg 90/140). پايش فشار خون در خانه توسط خود فرد و پايش 24 ساعته سرپايي فشار خون مي‌تواند موارد فشار خون «روپوش سفيد»(1) و همچنين فشار خون مخفي و هر گونه عدم تطابق ميان فشار خون را در مطب با فشار خون واقعي بيمار نشان دهد و در مطالعات بر روي افراد غيرديابتي، اندازه‌گيري فشار خون در منزل ارتباط بيشتري با خطر بيماري‌هاي قلبي- عروقي داشته است تا اندازه‌گيري فشار خون در مطب. با وجود اين، قسمت اعظم شواهد مربوط به فوايد درمان پرفشاري خون در افراد مبتلا به ديابت مبتني بر اندازه‌گيري در مطب بوده‌اند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

ديابت در بارداري

از سال‌ها قبل ديابت بارداري (GDM)(1) به عنوان هر ميزاني از عدم تحمل گلوکز تعريف مي‌شد که در بارداري شروع شده يا براي اولين بار طي بارداري تشخيص داده شده باشد، چه اين اختلال پس از بارداري باقي بماند و چه باقي نماند. اين تعريف، احتمال آن را رد نمي‌کرد که عدم تحمل گلوکز تشخيص داده نشده، شايد قبل از بارداري و يا همزمان با آن شروع شده باشد. اين تعريف باعث تسهيل اتخاذ راهبردي واحد براي تشخيص و طبقه‌بندي ديابت بارداري مي‌شد اما محدوديت‌هاي آن نيز از سال‌ها پيش شناخته شده بود. همچنان که همه‌گيري در حال تداوم چاقي و ديابت منجر به افزايش بروز ديابت نوع دو در زنان در سنين باروري مي‌شود، تعداد زنان باردار مبتلا به ديابت نوع دو تشخيص داده نشده نيز افزايش پيدا مي‌کند. به همين دليل، منطقي است که زنان داراي عوامل خطر ديابت نوع دو (جدول 1) در اولين ويزيت پيش از بارداري، با استفاده از معيارهاي استاندارد تشخيص (جدول 2) از نظر ديابت غربالگري شوند. زناني که در اين ويزيت ديابت دارند، بايد به عنوان ديابت بارز(2) و نه ديابت بارداري، تشخيص داده شوند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

خلاصه اجرايي آخرين استانداردها مراقبت هاي طبي در ديابت (سال 2011)

آزمون تشخيصي براي بيماران پيش ديابتي (در خطر ديابت) و بيماران بدون علامت
• آزمون‌هاي تشخيصي براي تعيين ديابت نوع دو و بررسي خطر ديابت در آينده در افراد بدون علامت بايد در تمامي افرادي که دچار اضافه‌وزن يا چاقي (kg/m2 25?BMI) هستند، همچنين افرادي که يک يا چند عامل خطر براي ابتلا به ديابت دارند، مدنظر قرار گيرد. در افرادي که اين عوامل خطر را ندارند، انجام آزمون‌هاي تشخيصي بايد از سن 45 سالگي آغاز گردد. (B)
• در صورتي که نتيجه آزمون طبيعي بود، تکرار آزمون حداقل هر سه سال يکبار قابل قبول است.
• براي انجام آزمون ديابت يا براي بررسي خطر ديابت در آينده، A1C، FPG، آزمون OGTT دو ساعته (با 75 گرم گلوکز) مناسب هستند.
• در افرادي که مشخص شده در آينده در خطر ‌ديابت هستند، در صورت لزوم بايد ساير عوامل خطر نظير بيماري‌هاي قبلي‌عروقي (CVD) هم درمان شود. (B)

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان ديابت نوع دو

شيوع روزافزون، پاتوژنز متغير، سير طبيعي پيشرونده و عوارض ديابت نوع دو، همگي بر لزوم اتخاذ فوري راهبردهاي درماني جديد تاکيد مي‌کنند. آگونيست‌هاي طولاني‌اثر گيرنده پپتيد شبه‌گلوکاگون-1 (مثلا هفته‌اي يک بار) در مراحل پيشرفته توليد هستند و باعث بهبود ترشح مرتبط با غذاي انسولين، کاهش توليد گلوکاگون مازاد و تسريع سيري مي‌شوند. 
کارآزمايي‌هاي مربوط به مهارکننده‌هاي دي‌پپتيديل پپتيداز 4 که باعث تشديد اثر هورمون‌هاي انسولين‌افزاي(1) درون‌زاد مي‌شوند نيز نزديک به اتمام هستند. رويکردهاي جديد براي تنظيم قند شامل کاربرد مهارکننده‌هاي ناقل 2 گلوکز- سديم که باعث افزايش پاکسازي قند توسط کليه مي‌شوند و مهارکننده‌هاي 11 بتا- هيدروکسي استروئيد دهيدروژناز 1 است که باعث کاهش اثرات گلوکوکورتيکوئيدها در کبد و بافت چربي مي‌شوند. فعال‌کننده‌هاي گلوکوکيناز رهاکننده انسولين و آگونسيت‌هاي گيرنده اسيد چرب جفت‌شده با پروتئين G پانکراس، آنتاگونسيت‌هاي گيرنده گلوکاگون و مهارکننده‌هاي متابوليک برون‌ده گلوکز کبد در دست بررسي هستند. شواهد اوليه تاييد‌کننده در مورد ترکيباتي که عملکرد انسولين را افزايش مي‌دهند و تا حدي آن را تقليد مي‌کنند يا برخي اثرات جراحي براي کاهش وزن را تکرار مي‌کنند، آشکار شده است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

اختلالات ليپيد در ديابت

بيماران مبتلا به ديابت نوع دو دچار افزايش شيوع اختلالات ليپيدها هستند که باعث افزايش خطر بيماري‌هاي قلبي-عروقي در آنها مي‌شود. در دهه گذشته و حتي قبل از آن، کارآزمايي‌هاي باليني متعددي، اثرات قابل توجه درمان دارويي (عمدتا استاتين‌ها) را بر پيامدهاي قلبي-عروقي در بيماران مبتلا به بيماري‌هاي عروق کرونر و همچنين براي پيشگيري اوليه از بيماري‌هاي قلبي-عروقي نشان داده‌اند. تجزيه و تحليل زيرگروه‌هاي بيماران ديابتي در کارآزمايي‌هاي بزرگتر و کارآزمايي‌هاي اختصاصي در بيماران مبتلا به ديابت، نشان‌دهنده پيشگيري قابل توجه اوليه و ثانويه از وقايع قلبي-عروقي و همچنين مر‌گ‌هاي ناشي از بيماري‌هاي کرونري قلب در بيماران ديابتي بوده‌اند. همانطور که در جدول 1 نشان داده شده است و مشابه با يافته‌هاي مربوط به بيماران غيرديابتي، کاهش پيامدهاي قلبي-عروقي «سخت» (مرگ ناشي از بيماري کرونري قلب و سکته قلبي غيرکشنده) را مي‌توان به طور آشکارتري در بيماران ديابتي با خطر پايه بالاتر قلبي-عروقي (وجود بيماري شناخته شده قلبي-عروقي و يا سطح بسيار بالاي کلسترول LDL) مشاهده کرد، اما در مجموع فوايد درمان با استاتين‌ها در افراد مبتلا به ديابت با خطر قلبي-عروقي متوسط يا بالا قانع کننده است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

ديابت در سالمندان

شيوع ديابت نوع دو به طور مداوم در حال افزايش است و همزمان با آن جمعيت سالمندان نيز در حال رشد مي‌باشد. پيش‌بيني مي‌شود که جمعيت بزرگسالان بالاي 65 سال در ايالات متحده از 35 ميليون نفر در سال 2000 به 70 ميليون نفر در سال 2030 برسد. جمعيت سالمندان، در معرض خطر ديابت قرار دارد و اين مطلب دغدغه‌هاي خاصي را براي پزشکان در جهت ارائه خدمات به سالمندان مبتلا به ديابت ايجاد مي‌کند. براساس آمار سال 2007 مرکز کنترل بيماري‌هاي ايالات متحده، شيوع ديابت تشخيص داده شده در سن بالاي 60 سال، 2/12 ميليون نفر است که 1/23 از جمعيت اين گروه سني را تشکيل مي‌دهد. براساس مطالعه تغذيه و سلامت ملي، شيوع ديابت با افزايش سن بيشتر مي‌شود و در سنين 74-60 سالگي به اوج خود يعني 6/17 مي‌رسد و پس از آن در سن بالاي 75 سال تا حدي کمتر مي‌شود و به 9/14 مي‌رسد. يک مطالعه جديد مشخص کرد که شيوع ديابت در ساکنين خانه‌هاي سالمندان طي دوره‌اي از سال 1995 تا سال 2004 از 3/16 به 4/23 افزايش پيدا کرده است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

آپنه خواب

آپنه خواب يک اصطلاح پرطرفدار براي سندرم آپنه - هيپوپنه انسدادي هنگام خواب (OSAHS) است که به اين صورت تعريف مي‌شود: تنفس غيرطبيعي حين خواب که منجر به بيدار شدن‌هاي مکرر، تکه‌تکه شدن خواب، خواب‌آلودگي در طي روز و هيپوکسمي شبانه مي‌شود. آپنه مي‌تواند مرکزي باشد که در آن تلاش تنفسي متوقف مي‌شود يا ممکن است انسدادي باشد که در آن تلاش تنفسي ادامه دارد ولي به علت انسداد راه هوايي فوقاني، اين تلاش موثر نيست. در ايالات متحده OSAHS در 4 مردان و 2 زنان ديده مي‌شود و يک عامل اصلي تعيين‌کننده آن چاقي است.
نشان داده شده که در افراد مبتلا به OSAHS شديد، فشار مثبت مداوم راه‌هاي هوايي (CPAP)، خواب‌آلودگي در طول روز را در مقايسه با درمان‌هاي شاهد کاهش داده است. با وجود اثربخشي CPAP، ممکن است راضي کردن بيماران براي استفاده از آن دشوار باشد. پذيرش درمان در مورد اشکال مختلف CPAP مانند CPAP با تيتراسيون خودکار، فشار مثبت دوسطحي راه‌ هوايي، CPAP تيترشده توسط خود بيمار يا CPAP همراه با مرطوب‌سازي نيز بهتر نبوده است. معلوم نيست که آيا مداخلات آموزشي يا روان‌شناختي مي‌توانند پذيرش CPAP را بهتر ‌کنند يا خير.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

هموروئيد

اغلب بيماران مبتلا به هموروئيد تنها دچار علايم خفيفي مي‌شوند که آنها را مي‌توان با داروهاي موضعي بدون نسخه درمان کرد. بيماران معمولا هنگامي نياز به درمان پيدا مي‌کنند که علايم تشديد شوند. هموروئيد‌هاي داخلي معمولا با پرولاپس يا خونريزي بدون درد از رکتوم تظاهر مي‌کنند. هموروئيدهاي خارجي نيز خونريزي مي‌کنند و ممکن است در صورت ترومبوزه شدن دچار درد حاد شوند. 
درمان دارويي بايد با ملين‌ها همراه با درمان‌هاي موضعي شروع شود تا تورم و علايم بهبود پيدا کنند. در صورتي که درمان دارويي کافي نباشد، مداخله جراحي ضروري خواهد بود. ليگاسيون با نوار لاستيکي، درمان انتخابي براي مراحل 1 و 2 هموروئيد است. ليگاسيون با نوار لاستيکي، هموروئيدکتومي اکسيزيونال و يا هموروئيدوپکسي با Staple را مي‌توان در بيماران مبتلا به هموروئيد درجه 3 انجام داد. ليگاسيون با نوار لاستيکي موجب درد پس از عمل و همچنين عوارض کمتر نسبت به هموروئيدکتومي اکسيزيونال و همچنين هموروئيدوپکسي با Staple مي‌شود اما ميزان عود در آن بالاتر است. هموروئيدکتومي اکسيزيونال و هموروئيدوپکسي با Staple براي درمان هموروئيد درجه 4 توصيه مي‌شوند. هموروئيدوپکسي با Staple دوره بهبود پس از عمل سريعتري دارد اما ميزان عود آن بيشتر است. درد پس از جراحي هموروئيدکتومي اکسيزيونال را مي‌توان با NSAIDها، مخدرها، مکمل‌هاي فيبري و ضداسپاسم‌هاي موضعي درمان کرد. هموروئيدهاي خارجي ترومبوزه را مي‌توان به صورت محافظه‌کارانه و يا با جراحي درمان کرد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

يبوست مزمن در بالغين

يبوست از قديم به صورت دفع مدفوع 3 مرتبه يا کمتر در هفته تعريف مي‌شده است. عوامل خطر يبوست عبارتند از: جنس مونث، سن بالا، بي‌تحرکي، دريافت کم کالري، رژيم غذايي کم‌فيبر، درآمد پايين، سطح پايين تحصيلات و مصرف تعداد زيادي دارو. يبوست مزمن به دو دسته کارکردي (اوليه) و ثانويه تقسيم مي‌شود. خود يبوست کارکردي را مي‌توان به سه گروه سرعت انتقال (ترانزيت) طبيعي، سرعت انتقال آهسته يا يبوست خروجي تقسيم کرد. علل احتمالي يبوست مزمن ثانويه عبارتند از: مصرف داروها و نيز بيماري‌هايي از قبيل هيپوتيروييدي يا سندرم روده تحريک‌پذير. سالمندان فرتوت ممکن است با علايم غير اختصاصي يبوست از قبيل دليريوم، بي‌اشتهايي و کاهش کارکرد مراجعه کنند. ارزيابي يبوست، اخذ شرح حال و معاينه فيزيکي براي رد علايم و نشانه‌هاي هشداردهنده را شامل مي‌شود که عبارتند از: شواهد خونريزي، کاهش وزن ناخواسته، کم‌خوني فقر آهن، شروع جديد يبوست در افراد سالمند و پرولاپس رکتوم. بيماران داراي حداقل يک علامت يا نشانه هشداردهنده به ارزيابي فوري نياز دارند. ارجاع به فوق‌تخصص براي ارزيابي و انجام آزمون‌هاي تشخيصي بيشتر در اين موارد احتمالا الزامي است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان دارويي بي‌خوابي

تخمين‌زده مي‌شود که بي‌خوابي مزمن، 10 آمريکايي‌ها را مبتلا مي‌سازد. بي‌خوابي گذرا مي‌تواند حدود 30 جمعيت را مبتلا کند. بين 69 - 50 از بيماران تحت درمان طبي، معيارهاي تشخيصي بي‌خوابي را پر مي‌کنند. اغلب بيماران، خودشان اختلالات خواب را مطرح مي‌کنند. مشکلات مربوط به خواب با پرسش‌هاي دقيق، معاينه باليني متمرکز و در صورت لزوم، بررسي‌هاي آزمايشگاهي مشخص مي‌شوند. عادات خوابيدن و بيدار شدن از خواب پريدن، علايم روزانه، بيماري‌هاي همزمان طبي و رواني، داروها و عادات زندگي مرتبط با بي‌خوابي را بايد مورد ارزيابي قرار داد. علايم حياتي و معاينات سر و گردن، قلب، ريه‌ها، اندام‌ها و معاينه عصبي براي تشخيص بيماري‌هاي طبي و هرگونه اختلالات خواب که فرد را مستعد بي‌خوابي مي‌کنند (از جمله آپنه خواب و مشکلات راه‌هاي هوايي فوقاني) ضرورت دارند. پرسشنامه‌ها و چک ليست‌هاي مربوط به خواب هم مفيد هستند. ارجاع به يک متخصص خواب به جهت پلي‌سومنوگرافي را مي‌توان در صورت شک به آپنه خواب، خواب آلودگي مفرط در طول روز و يا عدم پاسخدهي به درمان‌هاي رفتاري يا دارويي اوليه مدنظر قرار داد.
معيارهاي بي‌خوابي که در ويرايش دوم طبقه‌بندي بين‌المللي اختلالات خواب (2-ICSD) آورده شده‌اند، شامل اختلال در شروع يا ادامه خواب، بيدار شدن زودهنگام و يا تداوم کيفيت پايين و نامطلوب خواب هستند. اين مشکلات عليرغم وجود فرصت و شرايط کافي براي خواب ايجاد مي‌شوند. اين اختلالات با حداقل يکي از موارد زير همراهي دارند: ضعف و خستگي، اختلال در توجه، تمرکز يا حافظه، اختلال کارکرد اجتماعي يا رواني و يا عدم موفقيت تحصيلي، اختلالات خلق يا تحريک‌پذيري، خواب‌آلودگي در طول روز، کاهش انرژي و انگيزه، مستعد بودن به تصادفات رانندگي يا خطاهاي کاري، سردردهاي تنشي، علايم گوارشي در واکنش به کمبود خواب و يا وجود نگراني و دغدغه در مورد خواب.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

پرفشاري مزمن خون در حاملگي

پرفشاري مزمن خون در حاملگي به صورت فشار خون حداقل mmHg‌140 سيستولي يا mmHg 90 دياستولي قبل از حاملگي يا در زماني که براي اولين بار طي حاملگي قبل از هفته بيستم براي مراقبت‌هاي مربوطه مراجعه مي‌کنند، تعريف مي‌شود. شيوع پرفشاري مزمن خون در حاملگي در ايالات متحده تا 3 برآورد شده است و با گذشت زمان نيز در حال افزايش است. اين افزايش در شيوع عمدتا به افزايش شيوع چاقي که عامل خطر مهمي براي پرفشاري خون محسوب مي‌شود و نيز تاخير در بچه‌دار شدن تا سنيني که پرفشاري مزمن خون در آن هنگام بيشتر شايع است، قابل انتساب است. از اين رو، شمار روزافزوني از زنان با پرفشاري خون وارد دوران حاملگي مي‌شوند که هم از نظر خطرات پرفشاري مزمن خون در حاملگي و هم از نظر تنظيم داروهاي ضد پرفشاري خون قبل و حين حاملگي نياز به مشاوره دارند.
اغلب زنان دچار پرفشاري مزمن خون، پيامدهاي حاملگي خوبي دارند، ولي اين زنان در مقايسه با جمعيت عمومي به ميزان بيشتري در معرض خطر عوارض حاملگي قرار دارند. خطر وقوع يک پيامد زيانبار، با شدت پرفشاري خون و وجود آسيب اعضاي هدف، افزايش مي‌يابد. علاوه به اين برخي از داروهاي ضد پرفشاري خون، در حاملگي خطراتي ايجاد مي‌کنند و قبل از بارداري بايد قطع شوند. از آنجا که تقريبا 50 حاملگي‌ها در ايالات متحده بدون برنامه‌ريزي قبلي رخ مي‌دهند، مشاوره از نظر اين خطرات با زنان در سن باروري که دچار پرفشاري خون هستند، به عنوان بخشي از مراقبت‌هاي متداول، اهميت زيادي دارد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

پيگيري‌ماموگرام غير طبيعي

در رهنمودهاي انجمن سرطان آمريکا انجام سالانه‌ي ماموگرافي براي تشخيص زودرس سرطان در تمام خانم‌ها از سن 40 سالگي توصيه شده است. هنگامي که کار گروه خدمات پيشگيري آمريکا (USPSTF) به سال 2009، رهنمودهاي غربالگري ماموگرافي خود را بازبيني ‌کرد که شامل توصيه‌ عليه غربالگري معمول خانم‌هاي 40 تا 49 ساله (با اخذ تصميم به غربالگري خانم‌هاي جوانتر از 50 سال بر اساس عوامل خطرساز فردي) و توصيه‌ به نفع غربالگري دو سال يک بار خانم‌هاي 50 تا 74 ساله‌ بود، مشاجرات جدي به وجود آمد.
حساسيت ماموگرافي ميان 83 تا 95% و گستره‌ي اختصاصي بودن آن از 93 تا 99% متغير است. افزون براين، در خانم‌هاي جوان‌تر از 50 سال ميزان حساسيت و اختصاصي بودن کمتر از اين مقدار است. به اين ترتيب 5 تا10% تمامي موارد ماموگرافي‌هاي غربالگري را غيرطبيعي گزارش کرده‌اند و مهم‌تر آنکه حدود 90% خانم‌هايي که داراي ماموگرام غيرطبيعي بوده‌اند دچار سرطان پستان نبوده‌اند. پيگيري مناسب و به موقع ماموگرام‌هاي غيرطبيعي براي تسکين اضطراب بيمار بسيار با اهميت است و در صورت وجود بدخيمي‌ به انجام مداخله‌ي مناسب مي‌انجامد. راهکارهاي مناسب براي تدبير بيماراني که داراي ماموگرام‌ غيرطبيعي هستند بايد به کلينيسين امکان دهد تا به سرعت آن دسته از بيماراني را شناسايي کند که دچار سرطان پستان هستند و نيز با همان سرعت و دقت بتواند آن دسته از بيماران را شناسايي کند که دچار سرطان نيستند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

شکستگي‌هاي مهره‌اي

 شکستگي مهره‌‌اي به نوعي دفرميته تنه مهره‌ها گفته مي‌شود که در تصويربرداري لترال مهره‌ها شناسايي و بر اساس شکل خاص آن مشخص مي‌شود. اين نوع شکستگي شايع‌ترين تظاهر استئوپوروز است. بر اساس برآوردها، شکستگي‌هاي مهره‌اي در نواحي فقرات توراسيک و کمري در ايالات متحده سالانه باعث 700 هزار مورد از کل 5/1 ميليون مورد شکستگي ناشي از استئوپوروز مي‌شوند. اين شکستگي‌ها معمولا به صورت باليني و در مواقعي شناسايي مي‌‌شوند که بيمار با شکايت درد پشت مراجعه کرده است و راديوگرافي ستون مهره‌ها شکستگي تنه مهره را نشان مي‌دهد؛ اين شکستگي بيش از همه در ناحيه انتقالي مهره‌هاي توراسيک به کمري يا ناحيه توراسيک مياني ديده مي‌شود. با اين حال بر خلاف ساير انواع شکستگي‌ها، اکثر شکستگي‌هاي مهره‌اي در زمان بروز تحت توجه پزشکي قرار نمي‌گيرند. فقط يک‌چهارم تا يک‌سوم شکستگي‌هاي مهره‌اي جديد در راديوگرافي، به صورت باليني هم تشخيص داده شده‌اند.
شکستگي‌هاي مهره‌اي قديمي در راديوگرافي، همراهي نسبتا کمي با درد پشت و کيفيت زندگي مرتبط با سلامت دارند. البته احتمال درد پشت، کاهش کيفيت زندگي مرتبط با سلامت، و تشخيص باليني با افزايش شدت و تعداد شکستگي‌ها افزايش مي‌يابد. شکستگي‌هاي مهره‌اي جديد در راديوگرافي (مثلا آن‌هايي که در راديوگرافي‌هاي قبلي وجود نداشته‌اند) با افزايش خطر درد پشت و ناتواني مرتبط با مشکلات ستون مهره‌ها همراهي دارند و اين همراهي در افراد داراي شکستگي‌هاي مهره‌اي شناسايي‌شده به صورت باليني بيشتر است. ناتواني مرتبط با شکستگي همچنين ممکن است در بيماران مبتلا به شکستگي‌هاي کمري نسبت به مبتلايان به شکستگي‌هاي توراسيک بيشتر باشد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

اختلال شخصيت مرزي

 اختلال شخصيت مرزي (BPD) در تقريبا 6 از بيماران مراقبت‌هاي اوليه و افراد نمونه‌هاي برگرفته از جامعه و در 20-15 بيماران بيمارستان‌ها و درمانگاه‌هاي سرپايي روان‌پزشکي وجود دارد. در شرايط باليني، حدود 75 بيماران دچار اين اختلال، مونث هستند، اگرچه اين درصد در نمونه‌هاي برگرفته از جامعه کمتر است. بيماران دچار BPD معمولا پس از تلاش براي خودکشي يا پس از حوادث خودآزاري عمدي به مراکز درماني مراجعه مي‌کنند. چنين حوادثي به دوره‌هاي بستري در بيمارستان با طول مدت ميانگين 3/6 روز در سال و تقريبا يک مراجعه به بخش اورژانس هر دو سال يک بار منجر مي‌گردد. اين ميزان‌ها 12-6 برابر ميزان‌هاي حوادث مشابه در بيماران مبتلا به اختلال افسردگي شديد هستند.
جدول 1 معيارهاي تشخيص BPD را بر اساس چهارمين ويرايش دستنامه تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM-IV) خلاصه کرده است. دفعات مکرر تهديد يا اقدام به خودکشي هنگامي که همراه با ترس از ترک شدن باشند، به خودي خود قويا مطرح‌کننده تشخيص هستند. گرچه اين معيارهاي واضح و متقن شناسايي BPD را ساده مي‌سازند، تشخيص اين اختلال اغلب کمتر از حد مطرح مي‌گردد. يک دليل عمده براي اين موضوع آن است که بحران‌هاي مکرر، بي‌ثباتي عاطفي و رفتارهاي خودآزارانه‌اي که بيمار مبتلا به BPD را مشخص مي‌کنند، بيشتر حملاتي عمدي و ساختگي هستند تا نشانه‌هاي يک بيماري.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تشخيص و درمان ليکن‌پلان

ليکن‌پلان يک بيماري خودايمني مزمن التهابي است که پوست، مخاط دهان، مخاط ناحيه تناسلي، پوست سر و ناخن‌ها را درگير مي‌کند. ضايعات ليکن‌پلان به طور اختصار با P6 توصيف مي‌شوند: (سطحي [Planar]، بنفش‌رنگ [Purpule]، چندضلعي [Polygonal]، خارش‌دار [Pruritic]، پاپولي [Papule] و پلاکي [Plaque]). شروع بيماري معمولا حاد است و سطوح فلکسور مچ، ساعد و ساق پا را درگير مي‌کند.
ضايعات اين بيماري اغلب به وسيله خطوط سفيدرنگ تورمانند و رتيکولار با عنوان استرياهاي ويکهام پوشيده شده‌اند. موارد کلاسيک بيماري ليکن‌پلان را مي‌توان به صورت باليني تشخيص داد اما يک پانچ بيوپسي 4 ميلي‌متري اغلب کمک‌کننده و در انواع آتيپيک‌تر ليکن‌پلان ضروري است. کورتيکواستروييدهاي موضعي قوي، خط اول درمان براي تمام انواع ليکن‌پلان شامل ضايعات پوستي، تناسلي و انواع اروزيو مخاطي محسوب مي‌شوند. علاوه بر کلوبتازول، به نظر مي‌رسد تاکروليموس موضعي نيز درمان موثري براي ليکن‌پلان وولو و واژن باشد. کورتيکواستروييدهاي موضعي همچنين درمان خط اول ليکن‌پلان اروزيو مخاطي هستند. کورتيکواستروييدهاي سيستميک بايد براي انواع شديد و گسترده ليکن‌پلان با درگيري دهان، پوست يا نواحي تناسلي مورد استفاده قرار گيرند. ارجاع به متخصص پوست براي درمان سيستميک با آسيترتين (acitretin) (يک رتينوييد خوراکي گران‌قيمت و سمي) يا داروهاي خوراکي سرکوب‌کننده ايمني بايد در بيماران مبتلا به ليکن‌پلان شديد فاقد پاسخ به درمان‌هاي موضعي مد نظر قرار گيرد. ممکن است ليکن‌پلان به صورت خودبه‌خود پس از 2-1 سال بهبود پيدا کند، با اين حال عود بيماري شايع است. در عين حال ممکن است ليکن‌پلان مخاطي تداوم بيشتري داشته و نسبت به درمان مقاوم باشد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

سرطان پستان و درماتولوژي

سرطان پستان شايعترين سرطان بدخيم درخانم‌ها است. معذلک به علت تشخيص آسان‌تر و درمان خوب دومين علت مرگ حاصل از سرطان درخانم‌ها (بعد ازسرطان ريه) است. سرطان پستان را به علت قابل رؤيت بودن ازخيلي قديم مي‌شناختند (از 1600 سال قبل از ميلاد مسيح). درحالي که سرطان اعضاي داخلي مثل کبد وکليه وکولون سال‌ها بعد مورد شناسايي قرارگرفت. شناسايي سرطان پستان براي عموم مردم به خصوص پزشکان، درهر رشته که باشند، امري ضروري است وما به انواعي ازسرطان پستان که به شکل ناراحتي پوست خودنمايي مي‌کنند اشاره خواهيم کرد.
گرچه سرطان پستان بعد ازيائسگي عارض مي‌شود، ولي درزن‌هاي جوان وحتي ايام حاملگي وحتي درمردان هم ممکن است عارض گردد. شناسايي سرطان پستان درمراحل پيشرفته که توده‌ي واضحي درپستان پيدا مي‌شود يا پستان را دچار زخم يا ترشح خونابه‌يي مي‌کند، ديگر چندان مفيد نيست. برعکس تشخيص زودرس که باعث نجات جان شخص مي‌شود، از اهميت ويژه‌يي برخوردار است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

تازه‌هاي استئوآرتريت

استئوآرتريت شايع‌ترين بيماري مفصلي مزمن است. بروز استئوآرتريت به دليل پا به سن گذاشتن جمعيت و همه‌گيري چاقي در حال افزايش است. درد و از بين رفتن کارکرد طبيعي، ويژگي‌هاي باليني اصلي هستند که نيازمند درمان خواهند بود؛ چه درمان‌هاي غيردارويي و چه درمان‌هاي دارويي و يا حتي روش‌هاي جراحي. پزشکان معمولا متوجه مي‌شوند که تشخيص استئوآرتريت در اواخر فرايند بيماري داده مي‌شود، احتمالا ديرتر از آن که سودي از درمان با داروهاي اصلاح کننده فرايند بيماري حاصل شود. 
عليرغم تلاش‌ها طي دهه‌هاي اخير براي ايجاد شاخص‌هايي براي اين بيماري، همچنان روش‌هاي تصويربرداري و شاخص‌هاي بيوشيميايي نياز به ارتقاء دارند و احتمالا بايد با روش‌هاي اختصاصي‌تر و حساس‌تري همراه شوند تا به طور قابل اعتمادي فرايند بيماري را نشان دهند، بيماري را در اوايل سير آن تشخيص دهند، بيماران را براساس پيش‌آگهي‌شان طبقه‌بندي کنند و از نظر سير بيماري و اثربخشي درمان پيگيري نمايند. ساليان آينده، تعريف بهتر استئوآرتريت با توجه به تشخيص فنوتيپ‌هاي مختلف بيماري ممکن خواهد شد و درمان هدفمند و اختصاصي‌تر اين فنوتيپ‌ها منجر به بهبود پيامد‌ها مي‌شود.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

درمان ديابت نوع 2 با انسولين

انسولين‌درماني براي آن دسته از بيماران مبتلا به ديابت نوع 2 که سطح هموگلوبين A1C اوليه آن‌ها بيشتر از 9 است يا مبتلايان به ديابت کنترل‌نشده به رغم دريافت درمان خوراکي بهينه، توصيه مي‌شود. انسولين‌درماني را مي‌توان به صورت تکميلي با دوز 3/0 واحد بر کيلوگرم يا به صورت جايگزيني با دوز آغازين 0/1-6/0 واحد بر کيلوگرم انجام داد.
در موارد درمان جايگزيني، 50 از کل دوز انسولين روزانه به صورت پايه و 50 ديگر به صورت بولوس در وعده‌هاي قبل از صبحانه، نهار و شام تجويز مي‌شود. درمان تکميلي مي‌تواند شامل دوزهاي انسولين به صورت پايه يا بولوس باشد. درمان جايگزيني مشتمل بر دو روش انسولين پايه- بولوس به همراه دوزهاي تصحيحي يا انسولين ازپيش ترکيب‌شده است. هنگام انتخاب يک روش درماني بايد به کنترل گلوکز، عوارض جانبي، هزينه‌ها، پايبندي بيمار و کيفيت زندگي توجه کرد. در صورت امکان بايد مصرف متفورمين را ادامه داد زيرا تاثيرات اين دارو در کاهش مرگ‌ومير ناشي از تمامي علل و ناشي از حوادث قلبي- عروقي در بيماران ديابتي دچار اضافه‌وزن به اثبات رسيده است. در يک مطالعه درباره انسولين‌هاي ازپيش ترکيب‌شده، بولوس و پايه، هيپوگليسمي در موارد استفاده از انسولين‌هاي ازپيش ترکيب‌شده و بولوس بيشتر بوده و انسولين بولوس افزايش وزن بيشتري را به دنبال داشته است. تنظيم دوز انسولين در طول زمان براي کنترل گلوکز و پيشگيري از عوارض مرتبط با ديابت ضروري است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

سندرم روده تحريك پذير: مروري بر تشخيص و درمان

سندرم روده تحريك پذير (IBS)  يك اختلال عملكردي شايع دستگاه گوارش است كه با علايمي چون درد مزمن شكمي و تغييرات اجابت مزاج در غياب هر گونه اختلال ارگانيك مشخص مي شود. پاتوفيزيولوژي ايجاد اين بيماري همچنان ناشناخته باقي مانده است و احتمالاً عوامل وراثتي و محيطي مختلفي در بروز آن دخالت دارند . امروزه براي تشخيص IBS از معيارهاي باليني رم III استفاده مي شود. اين بيماري بر اساس حالت غالب اجابت مزاج به چند دسته تقسيم مي شود و اصول درمان نيز بر مبناي اين دسته بندي استوار است . استفاده از روش هاي ارتباط مؤثر با بيمار، اصلاح تغذيه و درمان هاي روانشناختي در كنار عوامل دارويي در درمان اين اختلال مؤثر است. اخيراً با پيشرفت اطلاعات در مورد پاتوفيزيولوژي بيماري، روش هاي درماني متعددي ارائه شده است و اميد است داروهاي موثرتر با مكانيسم اثر جديدتر روي كار آيند.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

مروري بر آميب هاي آزادزي و اهميت پزشكي آنها

آميب هاي آزادزي وفور بسيار زيادي در طبيعت دارند . بعضي از گونه هاي اين آميب ها بيماري هاي وخيم و گاه بسيار كشنده در افراد با سيستم ايمني سالم و نيز در افراد با سيستم ايمني سركوب شده ايجاد مي كنند. اعضا چهار جنس از اين آميب ها شامل آكانتامبا، نگلريا، بالاموثيا و ساپينيا تاكنون از عفونت هاي سيستم اعصاب مركزي، ريه، سينوس ها ، چشم و پوست در انسان جدا و شناسايي شده اند. با توجه به افزايش روزافزون دانش بشري در مورد آميب هاي آزادزي در آينده ممكن است جنس ها و گونه هاي بيشتري از اين آميب ها به عنوان عوامل بيماري زاي انسان و حيوانات شناسايي شوند. در ايران نيز با توجه به شيوع كراتيت هاي آكانتامبايي، توجه به آميب هاي آزادزي حائز اهميت است. در اين مقاله بيماريهاي ناشي از آميب هاي آزادزي و عوامل ا يجادكننده آن مورد بررسي قرار گرفته است.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته

راهکارهاي احياي نوزادان

سالانه بيش از 4 ميليون نوزاد در ايالات متحده به دنيا مي‌آيند که امکان احياي مناسب بايد براي آن‌ها فراهم باشد. تقريبا 90 از نوزادان مرحله گذار از زندگي جنيني را به صورتي بي‌خطر طي مي‌کنند. وظيفه پزشک آن است که با ارزيابي عوامل خطر، نزديک به 10 از نوزادان را که نياز به احيا دارند شناسايي کند و در اين موارد واکنش مناسب نشان دهد. گروه يا افرادي که براي احياي نوزادان تعليم ديده‌اند، بايد براي ارايه احيا فورا در دسترس باشند. «برنامه احياي نوزادان» (NRP) که در سال 1987 به منظور شناسايي نوزادان در معرض خطر احيا و ارايه احياي باکيفيت به آن‌ها آغاز شد، در سال‌هاي 2006 و 2010 موردبازبيني و روزآمدسازي‌هاي عمده قرار گرفت. از جمله مهم‌ترين اين تغييرات مي‌توان به موارد زير اشاره کرد: عدم انجام ساکشن داخل ناي در نوزادان سرحال (vigorous) داراي مايع آمنيوتيک آغشته به مکونيوم (هرچند اين کار ممکن است در نوزادان غير سرحال مناسب باشد)، دادن تهويه با فشار مثبت(PPV) با يکي از سه وسيله موجود در مواقع لزوم، شروع احياي نوزادان ترم با استفاده از هواي اتاق يا اکسيژن مخلوط‌شده، و دسترسي به يک پالس ‌اکسي‌‌متر آماده در اتاق زايمان. راهکارهاي روزآمدشده همچنين انديکاسيون‌هايي را براي ماساژ قفسه سينه و استفاده از اپي‌نفرين وريدي (که راه ارجح تجويز اين دارو محسوب مي‌شود) ارايه داده‌ و استفاده از بي‌کربنات سديم يا نالوکسان را در طي احيا توصيه نکرده‌اند. ساير توصيه‌ها عبارتند از: اثبات جايگذاري درست لوله داخل ناي با استفاده از يک ردياب دي‌اکسيد کربن بازدمي، استفاده از اکسيژن کمتر از 100 و حمايت گرمايي مناسب براي احياي نوزادان پره‌ترم، و استفاده از هيپوترمي درماني براي نوزادان متولدشده در هفته 36 بارداري يا بيشتر مبتلا به آنسفالوپاتي هيپوکسيک- ايسکميک متوسط تا شديد.

PDF متن کامل مقاله            HTML متن کامل مقاله

ادامه نوشته